• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5924 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۴ آذر

چرا پادشاهي از رويكرد تهاجمي‌اش عليه تهران فاصله گرفت

معماي تغيير لحن بن سلمان در برابر ايران!

استيون كوك، ستون‌نويس فارين پالسي با انتشار يادداشتي در اين نشريه نوشت؛ 11 نوامبر امسال در اجلاس سران كشورهاي اسلامي در رياض، وليعهد سعودي از جامعه جهاني (بخوانيد از ايالات‌متحده) درخواست كرد تا اسراييل را وادار كند «به حاكميت جمهوري اسلامي ايران احترام بگذارد و از نقض تماميت ارضي ايران خودداري كند.» بن سلمان در همان نشست، اقدامات نيروهاي اسراييلي در نوار غزه را «نسل‌كشي دسته‌جمعي» توصيف كرد. اين طرز بيان بن سلمان درست در نقطه مقابل آن چيزي است كه بيشتر مردم واشنگتن در امريكا از محمد بن سلمان انتظار داشتند. همين موضع‌گيري‌ها باعث شد كه خيلي‌ها بپرسند كه از بن سلمان چه خبر؟ در واقع گروه‌ها و مجامع سياست خارجي واشنگتن الان چيزهايي مي‌شنوند كه قبلا درباره محمدبن سلمان هيچ‌گاه تصورش را هم نداشتند.
به عبارتي مي‌توان گفت كه سخنان اخير محمد بن سلمان در اجلاس سران كشورهاي اسلامي يك تغيير قابل‌توجه در رفتار او به نظر مي‌رسد. او در گذشته‌هاي نه چندان دور رويكرد مذاكره‌كنندگان برجام را به واسطه رايزني با تهران جهت نيل به توافق زير سوال برده بود. بن سلمان در آن زمان اگرچه نامي از ايران نياورد، اما براي خيلي‌ها واضح بود كه به دنبال مانع‌تراشي در مسير گفت‌وگو‌ها با تهران است. بن سلمان سال 2017 نيز موضعي خصمانه نسبت به ايران داشت؛ درست يك سال پس از حمله به سفارت عربستان در تهران كه باعث قطع روابط بين تهران و رياض شد.
از آن ماجرا و آن سخنان (ادعايي) بن سلمان عليه ايران اكنون سال‌ها مي‌گذرد، اما حتي پس از، ازسرگيري روابط دو كشور با ميانجيگري دولت چين در مارس 2023، مقامات رياض هنوز هم نسبت به نيات تهران ترديد دارند اما سخنان اخير وليعهد عربستان در نشست سران كشورهاي اسلامي در حمايت از ايران و انتقاد تند عليه جنگ غزه به عنوان نسل‌كشي واقعا عجيب بود. يك نكته جالب‌تر آن است كه با وجود آنكه وليعهد عربستان در اجلاس اخير سران كشورهاي اسلامي در حمايت از ايران، حملات لفظي‌اش را متوجه اسراييل كرد، اما همين مقامات تا همين چند وقت پيش بر عادي‌سازي روابط با اسراييل تاكيد داشتند و مدعي بودند كه در موضوع عادي‌سازي ديگر «اگر و اما» در كار نيست و فقط مساله زمان مطرح است. حتي آنها به قدري اين موضوع را تكرار كردند كه ديگر سخنان مقامات سعودي درباره عادي‌سازي روابط با اسراييل براي كسي عجيب نبود و اين‌گونه موضع‌گيري‌ها درباره اسراييل بخشي از پيام‌هاي ديپلماتيك عربستان‌سعودي شده بود. 
البته با جنگ وحشيانه‌اي كه در غزه رخ داد، حالا ديگر بهايي كه سعودي‌ها براي عادي‌سازي روابط با اسراييل مطالبه مي‌كنند، خيلي بيشتر شده است. اگرچه تا همين سال گذشته به نظر مي‌رسيد كه مقامات رياض متعهد به حل و فصل مسائل‌شان با اسراييل هستند، اما اكنون پس از جنگ غزه وضعيت خيلي فرق كرده است. يك نكته ديگر اينكه اگرچه اسراييل از همان ابتداي جنگ غزه در سال گذشته به نسل‌كشي متهم شده، اما هيچ‌گاه محمد بن سلمان تا قبل از نشست 11 نوامبر يعني همان نشست اخير سران كشورهاي اسلامي اين طوري به تندي به اسراييل حمله لفظي نكرده بود. بنابراين، الان سوالي كه پيش آمده اين است كه آيا معامله‌اي در كار است؟ آيا سعودي‌ها وارد برنامه يا معامله خاصي شدند؟ سه نظريه درباره تغيير لحن عربستان مطرح است كه در ادامه بدان‌ها اشاره مي‌شود: 
احتمال اول اين است كه وليعهد عربستان‌سعودي با برادرانه كردن لحن خود در برابر ايران همزمان با روي كار آمدن ترامپ تلاش مي‌كند تا درِ مذاكرات جديد با امريكا بر سر پيمان امنيتي موردنظر بين ايالات‌متحده و عربستان‌سعودي را باز كند. پيمان امنيتي كه سال‌هاست مورد مذاكره دو طرف قرار گرفته، اما هنوز به نتيجه نرسيده است. شايد محمد بن سلمان به همين دليل در مورد ايران تغيير لحن داده باشد، اما اين فقط يك احتمال بدبينانه است. در واقع همزمان با ادعاهاي مقامات تيم انتقالي ترامپ براي اعمال مجدد «فشار حداكثري» بر ايران، مقامات سعودي تلاش مي‌كنند تا تيم ترامپ را مجاب كنند كه به فكر حفظ سعودي‌ها در كنار امريكا باشند و به خاطر همين وليعهد سعودي تلاش دارد تا خود را نزديك به ايران نشان دهد تا حساسيت ترامپ را براي حفظ عربستان در كنار امريكا برانگيزد. مثل اين است كه وليعهد عربستان مي‌گويد: «بسيار خوب، آقاي رييس‌جمهور (ترامپ)، شما فكر مي‌كنيد كه يك مذاكره‌كننده چيره‌دست هستيد، پس بياييد وارد بازي شويم، بگو ببينم شما در مذاكره چي داري؟» من چند روزي اين احتمال را درباره بازي محمدبن سلمان با كارت ايران جهت برانگيختن حساسيت ترامپ را پذيرفته بودم، اما درنهايت بر اين باورم كه اين فرضيه چندان به واقعيت نزديك نيست. تلاش براي تحريك مقامات ارشد ايالات‌متحده از طريق نزديكي به ايران، همان كاري است كه رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه در دهه 2010 انجام داد، اما بعيد است كه سعودي‌ها از اردوغان پيروي كنند. بن سلمان هرگز به سبك اردوغان رفتار نمي‌كند.
احتمال دوم اين است كه محمد بن سلمان با حركت به سمت ايران، از موضوع عادي‌سازي روابط با اسراييل فاصله بگيرد و اين احتمال قانع‌كننده‌تر به نظر مي‌رسد. عمليات وحشيانه نظامي اسراييل در نوار غزه خشم بسياري را در عربستان‌سعودي برانگيخته است و طبيعي است كه وليعهد اين موضوع را جدي مي‌گيرد. كلمه «شرم‌آور» در توصيف جنگ غزه بارها در سطح جامعه عربستان شنيده شده است و احتمالا اين موضع‌گيري درباره جنگ غزه بخشي از تفكرات محمد بن سلمان هم هست. درست است كه وليعهد عربستان فرد بسيار قدرتمندي در اين كشور به شمار مي‌رود، اما از قدرت افكار عمومي بي‌اطلاع نيست. باتوجه به عمق خشم شهروندان سعودي از ويراني‌ها در غزه، به نظر مي‌رسد كه براي مقامات سعودي عادي‌سازي روابط با اسراييل حداقل در كوتاه‌مدت ارزش لازم را ندارد.
استفاده وليعهد عربستان از كلمه «نسل‌كشي» در توصيف جنگ غزه همچنين هشداري آشكار از رياض به دولت آينده ترامپ است كه براي عادي‌سازي روابط بين عربستان و اسراييل در چارچوب توافقنامه ابراهيم فشار وارد نكند. در شرايطي كه شهرك‌نشينان اسراييلي هم باور دارند كه ترامپ مانع الحاق كرانه باختري به اسراييل نخواهد شد، ديگر براي رهبران سعودي عادي‌سازي ارتباط با اسراييل امكان‌پذير نيست. انتصاب «مايك هاكبي»، فرماندار سابق آركانزاس و از مدافعان سرسخت حاكميت اسراييل بر كرانه باختري به عنوان سفير امريكا در اسراييل نشان مي‌دهد كه قصد (ادعايي) ترامپ براي الحاق كرانه باختري به اسراييل جدي است. در اين شرايط براي وليعهد بسيار شرم‌آور خواهد بود كه به صرف فشار ترامپ در مسير عادي‌سازي روابط با اسراييل قرار گيرد و همزمان حاكميت اسراييل در كرانه باختري گسترش يابد. به خاطر همين وليعهد عربستان با استناد به وقوع نسل‌كشي در جنگ غزه به رييس‌جمهور منتخب امريكا اين پيام را مي‌دهد كه در شرايط كنوني، سعودي‌ها آماده حركت براي عادي‌سازي روابط با اسراييل نيستند.
درنهايت، قانع‌كننده‌ترين توضيح درباره تغيير لحن محمد بن سلمان اين است كه سعودي‌ها پس از مداخله در جنگ داخلي يمن، محاصره قطر، مجبور كردن نخست‌وزير پيشين لبنان به استعفا، حمايت از مخالفان دولت رسمي در ليبي و شكست همه اين اهداف اكنون به اين نتيجه رسيده‌اند كه همه ‌چيز در منطقه هميشه به ميل و خواسته رياض نيست. در عوض، وليعهد عربستان اكنون بر تحولات داخل كشورش متمركز شده و به دنبال تضمين ثبات در داخل پادشاهي سعودي است. بر اين اساس به‌زعم مقامات سعودي و وليعهد اين كشور، نزديكي به ايران يكي از راه‌هاي حفظ ثبات داخلي عربستان از هرج و مرج‌هاي خارج از مرزهاي اين كشور است.
اين تغيير لحن محوري در سياست خارجي براي محمد بن سلمان از اهميت بالايي برخوردار است، زيرا او صدها ميليارد دلار براي تغيير شكل آينده عربستان‌سعودي هزينه كرده است. البته كه مي‌توان منطق و عقلانيت برخي پروژه‌هاي بزرگ بن سلمان از‌جمله شهر جديد نئوم و پروژه گردشگري ساحل قيديا در جده را زير سوال برد، اما به هر حال او اكنون روي همه آنها سرمايه‌گذاري كرده است و براي رهبري عربستان عاقلانه نيست كه با اين حجم از سرمايه‌گذاري‌هاي كلان به دنبال ثبات اقتصادي و سياسي در داخل نباشد. براي موفقيت در پروژه‌ها، وليعهد عربستان ناگزير به تغييرات در سياست خارجي خود است، حتي اگر اين تغييرات براي آنها خوشايند نباشد. هيچ نشانه‌اي وجود ندارد كه نشان دهد سعودي‌ها ناگهان به ايراني‌ها اعتماد كامل كرده‌اند و با تهران عقد اخوت بسته‌اند، اما آنها نمي‌خواهند هيچ بهانه‌اي به ديگر رقبا بدهند تا آنچه را كه در داخل انجام داده‌اند، به باد فنا برود!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون