• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5935 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۸ آذر

بررسي وضعيت سينماي اجتماعي در گفت‌وگو با كاوه سجادي‌حسيني، كارگردان سينما

غم نان اگر بگذارد فیلم دلخواه‌مان را می سازیم

تينا جلالي

در چند سال اخير نكته غريبي كه در سينماي ايران پرسش‌هايي را به وجود آورده اينكه بعضي فيلمسازان شناخته شده حوزه اجتماعي (كيانوش عياري، محسن اميريوسفي و...) به ساخت فيلم‌هاي كمدي روي آوردند و از دغدغه و تفكر اصلي خودشان فاصله گرفتند، موضوع مهمي كه نشان از سلطه عجيب فيلم‌هاي كمدي بر سينماي ايران دارد و از ابعاد منفي گسترش اين فيلم‌ها در سينماي ايران است.

البته ساخت فيلم كمدي نه تنها بد نيست كه كمدي يكي از ژانرهاي پرطرفدار و با اهميت سينماي جهان است، موضوع زماني تعجب‌برانگيز مي‌شود كه فيلم‌هاي ساخته شده اين فيلمسازان مثل فيلم‌هاي اجتماعي‌شان قابل اعتنا نيست و اصلا كاملا مشخص است كه آنها از سر ناچاري به ساخت فيلم كمدي روي آوردند.

حالا كاوه سجادي‌حسيني، فيلمساز جواني كه بيشتر به ساخت فيلم‌هاي تجربي و هنري شناخته مي‌شود، فيلم كمدي مي‌سازد، البته سجادي‌حسيني در حال حاضر فيلم اجتماعي «نبودنت» را بر پرده اكران دارد. با او درباره مشكلات سينماي اجتماعي گفت‌وگويي انجام داديم و در خلال آن درباره چگونگي ساخت فيلم «نبودنت» هم سوال‌هايي را پرسيديم.

 

‌گويا مشغول ساخت فيلم كمدي هستيد؟

بله، در حال حاضر فيلم كمدي مي‌سازم.

‌البته تنوع ژانر در كارنامه هر فيلمسازي ديده مي‌شود و نكته بعيدي نيست. اين پرسش را به اين دليل پرسيدم كه در دو، سه سال اخير بعضي فيلمسازان كه فيلم‌هاي اجتماعي و تجربي مي‌ساختند به ساخت فيلم كمدي گرايش پيدا كردند، چرا؟ تحليل شما از اين شرايط چيست؟

واقعيتش اين است كه درباره ديگران نمي‌توانم نظر بدهم، چون در زندگي و تفكرشان نيستم، اما خب مهم‌ترين دليلش اين است كه پروانه ساخت به فيلم‌هاي اجتماعي داده نمي‌شود و اين باعث مي‌شود فيلمساز كه مي‌خواهد فيلم بسازد، مجبور مي‌شود به سمت فيلم ساده‌تر برود، البته چنين فيلمسازاني در سينما معدود هستند.

‌شما چطور به اين ژانر گرايش پيدا كرديد؟

اما درباره خودم مي‌توانم بگويم سال‌هاي قبل آن زمان كه تله‌فيلم مرسوم بود، سال 85 فيلم كمدي فانتزي ساختم كه خانم سهيلا گلستاني و بابك حميديان نقش اصلي اين فيلم بودند كه اولين كارهاي آنها در بازيگري بود و نقش اصلي بازي مي‌كردند، فيلم كمدي‌اي بود كه آن زمان خيلي خوب در تلويزيون ديده شد.

‌با اسم بي‌پايان؟

بله، همان سال‌ها كه تلويزيون جذابيت داشت و مردم آن را نگاه مي‌كردند. البته اين را بگويم كه خودم را از ساخت فيلم كمدي در اين سال‌ها برحذر كردم مخصوصا كمدي‌هايي كه سطحي هستند .

‌بيشتر توضيح مي‌دهيد؟

مثلا من قرار بود تگزاس 1 را بسازم، آن زمان آقاي عامريان تازه به ايران آمده بودند ولي سر فيلمنامه با آقاي عامريان به نتيجه مطلوب نرسيديم و خيلي دوستانه از هم جدا شديم.

‌نخواستيد كه بسازيد؟

شايد اشتباه كردم، اگر امروز آن فيلم را ساخته بودم الان اجاره‌نشين نبودم و اجاره خودم و مادرم را نمي‌دادم و هزينه‌هاي سنگين زندگي را آنقدر به سختي تهيه نمي‌كردم. در هر صورت به قول شاملو «غم نان اگر بگذارد»، مي‌خواهم بگويم غم نان نمي‌گذارد ما آن كاري كه دل‌مان مي‌خواهد را بسازيم، اين يك مورد است. دومين نكته شرايط است، يعني شرايط اصلا نمي‌گذارد، من الان 5 فيلمنامه اجتماعي دارم كه آماده ساخت هستند، هم از نظر خودم و هم از نظر كساني كه فيلمنامه‌ها را خواندند خيلي جذاب، قصه‌گو و حتي اگر ساخته شود مخاطب‌پسند است، ولي خب سرمايه‌گذاري راغب نيست كه فيلم اجتماعي بسازد.

هزينه‌هاي توليد بالاست، مي‌خواهم بگويم شرايط توليد باعث مي‌شود به فيلمي روي بياوريم كه سرمايه‌گذار راغب آن باشد، البته مي‌شود صبر كرد و سختي را تحمل كرد، اما من ديگر سختي‌هايم را در اين سال‌ها ديدم و خيلي در اين سال‌ها سختي و فشار كشيدم. من مسووليت دو خانواده بر گردنم است و اين سختي باعث مي‌شود كه نخواهم و نتوانم كاري كه دلم مي‌خواهد، بسازم ولي هر فيلمي كه با اجبار بسازم از روي ميل و علاقه‌ام مي‌سازم و به آن فيلم مومن هستم.

ولي به اين نكته تاكيد مي‌كنم كه اگر فيلم كمدي مي‌سازم از آن دست فيلم كمدي‌هاي مرسوم نيست، سعي مي‌كنم جنس ديگري از كمدي بسازم كه سال‌هاي قبل از دست رفته، به اين معني كه در ژانر باشيم و در فضاي دارك و كمدي اجتماعي قرار بگيريم و همچنان فكر مي‌كنم اين فيلم كه الان مي‌سازم، فيلم اجتماعي است، اما با نگاه و عينك طنازانه جلو مي‌رود و بازيگران خوب سينماي ايران در اين فيلم حضور دارند و بعضي از بازيگران اين فيلم فقط در فيلم كمدي بازي دارند، ولي در اين فيلم جنس بازي‌هاي‌شان تقريبا تفاوت‌هايي دارد و فيلمنامه خوبي كه با دقت عمل و هفت و هشت بار بازنويسي شده است، مي‌خواهم بگويم كه فيلم دم‌دستي نيست كه فقط براي پول در آوردن آن را بسازيم. واقعا دقت كرديم و زمان زيادي گذاشتيم و زحمت كشيديم، از اين حيث مي‌توانم بگويم دستمزدم حتي با كار هنري تفاوتي ندارد، چون زمان زيادي گذاشتيم و انرژي زيادي صرف كرديم، اين براي من مهم است كه فيلم كمدي اجتماعي مي‌سازم كه اتفاق درستي باشد.

‌نكته‌اي كه اين وسط مطرح مي‌شود اينكه در حال حاضر سينماي كمدي بازگشت گيشه خوبي دارد و با توجه به افزايش هزينه‌هاي توليد (۲۰تا ۳۰ ميليارد) و تمايل تهيه‌كنندگان به ساخت فيلم كمدي، چنين موضوعي زنگ خطر است براي سينما؛ نظر ديگري كه وجود دارد اينكه ممكن است علاقه مخاطب به ژانرهاي ديگر از بين برود و تمايلي به فيلم‌هاي اجتماعي و ديگر ژانرها نداشته باشد و تماشاي فيلم كمدي به عادت تبديل شود، نظر شما چيست؟

در هر صورت فيلم‌هايي كه در حال حاضر توليد مي‌شود كه سرمايه‌گذار را واكسينه مي‌كند از اين جهت كه خيال تهيه‌كننده را از بازگشت سرمايه راحت مي‌كند و حداقل ضررش، خواب سرمايه‌اش است، فيلم كمدي است. اين را واقعا نمي‌توانيم كتمان كنيم، تعداد كمي فيلم اجتماعي داريم كه بتواند بفروشد و سود كند. در نتيجه مهم‌ترين اتفاقي كه مي‌افتد، نگراني سرمايه‌گذار از بازگشت سرمايه است و همين باعث مي‌شود فيلم كمدي توليد شود، بله موافقم اين زنگ خطر است كه فقط كمدي ساخته شود، البته اين را بگويم علاقه مخاطب به ژانرهاي مختلف از بين نرفته، براي اينكه سريال‌هاي مختلف در پلتفرم‌هايي توليد مي‌شود كه اكثرا فضاي دارك و تلخ و اجتماعي دارد و همين سريال‌ها تماشاگر دارد، يعني مردم مي‌بينند و استقبال مي‌شود. اگر قرار بود همه كمدي بسازند كه اين نوع سريال‌ها هم از دست مي‌رفتند.

من فكر مي‌كنم اگر سينما حمايت شود و مردم را واداريم به سمت سينماي قصه‌گوي اجتماعي و جدي كه اتفاقا مردم اين‌جور فيلم‌ها را بيشتر دوست دارند، گونه‌هاي ديگر هم رونق مي‌گيرد. شما نگاه كنيد به خيل عظيم مردم كه سريال‌هاي جم و تركيه‌اي مي‌بينند و اين سريال‌ها اصلا كمدي نيستند، همه ملودرام با رويكرد پوپوليستي و با سادگي قصه با تم عشق و نكات دستمالي شده كه با كليشه‌اي‌ترين شكل ممكن روايت مي‌شود، اما مخاطب دارد، به نظرم فيلم‌هايي بسازيم كه حمايت شود .

‌اين حمايت چطور باشد؟

نمي‌دانم، واقعا نمي‌دانم به چه صورت حمايت باشد، اما مثلا فيلم‌هاي سفارشي كمتر و فيلم‌هاي اجتماعي بيشتر ساخته شود، اين باعث مي‌شود مردم دوباره برگردند. اين خود مردم هستند كه باعث مي‌شوند سينما ورشكسته نشود، پس اگر فيلم‌هاي اجتماعي خوب توليد شود مردم استقبال مي‌كنند. اگر هم الان از كمدي استقبال مي‌كنند، چون چاره‌اي جز تماشاي فيلم كمدي ندارند، چون فيلم‌هاي اجتماعي در حال حاضر بي‌بو و بي‌خاصيت هستند و چيزي براي گفتن ندارند.

‌به نظر شما سختي‌ها و موانع ساخت فيلم اجتماعي چيست كه بايد برطرف شود تا ساخت فيلم‌هاي زيرزميني كمتر شود.

بخش زيادي سرمايه‌گذاري است كه بودجه‌اي براي ساخت فيلم اجتماعي وجود ندارد، دومين نكته پروانه ساخت است. وقتي پروانه ساخت براي فيلم‌هاي اجتماعي صادر نمي‌شود و انگ سياه‌نمايي به فيلمنامه‌ها زده مي‌شود، واقع‌نمايي را به سياه‌نمايي تعبير مي‌كنند. خب دست روي هر چيزي بگذاريم، نمي‌توانيم وضعيتي را روايت كنيم، از سي و شش وضعيت نمايشي كه در كشور موجود است وضعيت‌هاي كمي را در فيلمنامه براي رشد درام و كاراكتر مي‌توانيم دستمايه قرار دهيم، به همين دليل همه‌ چيز در سد و مانع قرار مي‌گيرد كه قصه اجتماعي از دست مي‌رود، مثال مي‌زنم وقتي مي‌خواهيم كاراكتري را روايت كنيم كه دچار بحران و آسيب رواني است شايد اين كاراكتر دست به كارهايي بزند كه به لحاظ عرف اشتباه است، اما بايد روايت شود تا باعث شود كاراكتر ساخته شود و در انتها استنتاج مي‌كنيم كه آدمي بد است پس نتيجه اعمالش را مي‌بيند وقتي از اول نتواند كارهاي بد كند چگونه مي‌توانيم جلوي اعمال او را بگيريم و شخصيت‌پردازي كنيم. در واقع جلوگيري و مميزي و سانسور، باعث مي‌شود فيلم‌هايي ساخته شود بدون حرف و نگاه و بي‌بو و بي‌خاصيت به وجود بيايد كه فايده‌اي ندارد و از آن طرف فيلم‌هاي زيرزميني ساخته مي‌شوند كه بتوانند حرف بزنند. حرف من اين است كه واقع‌نمايي با سياه‌نمايي متفاوت است.

اين انگ سياه‌نمايي باعث مي‌شود فيلم‌هاي اجتماعي غني و عميق از بين برود و فيلم‌هاي سطحي اجتماعي ساخته شود كه تماشاگر آن را پس بزند، تماشاگر امروز باهوش است و مي‌فهمد كه اين فيلم‌هاي بي‌خاصيت اجتماعي، سفيدنمايي است تا فيلم اجتماعي.

‌البته در دوره جديد قرار است فضا باز شود.

در دوره گذشته هم تلاش كرده بودند، اما بله موافقم و مطمئنم كه در اين دوره گام‌هاي محكم‌تري برداشته مي‌شود و از سينما حمايت درخوري را شاهد هستيم.

‌درباره فيلم «نبودنت» صحبت كنيم، ‌مراحل ساخت اين فيلم چگونه بود؟ بدون مجوز و يواشكي ساختيد؟

خير، يواشكي نساختم، درخواست پروانه ساخت داديم. با نامه از مجمع تهيه‌كنندگي، رسما مجوز تهيه‌كنندگي گرفتم، ‌نامه تهيه‌كنندگي را به وزارت ارشاد دادم و در وزارت ارشاد امتيازهاي كامل براي تهيه‌كنندگي فيلم اولم و كارگرداني فيلم چهارم گرفتم.

طبق صحبت دوستان فيلمنامه در شوراي پروانه ساخت تاييد شد و قرار بود پروانه ساخت صادر شود و ما با علم اينكه قرار است پروانه ساخت صادر شود فيلم را شروع كرديم. امير آقايي سر سريالي بود و ما مجبور بوديم فيلم را كليد بزنيم، مي‌دانستيم پروانه ساخت صادر مي‌شود.

از آنجايي كه من تهيه‌كنندگي اولم بود شرايط سختي را پشت سر گذاشتم ، دو نفر ‌از شوراي پروانه ساخت كه اتفاقا تهيه‌كننده سينما هستند به من گير دادند و باعث شدند پرونده فيلم از شوراي پروانه ساخت بيرون بيايد و تخلف تهيه‌كننده محسوب شد. هر قدر تلاش كردم صادقانه آنها را مجاب كنم ولي باورم نكردند، ما كارمان را شروع كرده بوديم و سر فيلمبرداري بوديم و ده روز بود فيلم شروع شده بود و نمي‌توانستم كار را متوقف كنم. فيلم را ساختم، اما به محاق رفت.

به من پروانه ندادند و گفتند پروانه نمي‌دهيم و پروانه ويديويي مي‌دهيم، اما به لطف آقاي روح‌الله سهرابي من توانستم پروانه ساخت را بگيرم و فيلم در جشنواره ديده و كانديدا شد. من فكر مي‌كنم معجزه شد و خدا دوستم داشت كه آقاي سهرابي يكي از مديران وقت سينما كمكم كرد. خدا را شاكرم.

‌براي ساخت فيلم با موانع زيادي مواجه بوديد؟ فيلمنامه سانسور و مميزي شد؟

خير، براي ساخت موانع زيادي وجود نداشت، چون من فيلم را ساخته بودم، اما در پروانه نمايش يكسري سكانس‌ها حذف شد. رابطه سحر دولتشاهي و امير آقايي و شكل‌گيري قصه حذف شد و اين استنباط به وجود آمد كه يك زن شوهر‌دار چرا با مرد ارتباط دارد؟

در صورتي كه مرد همان امير آقايي به سحر دولتشاهي كمك مي‌كند تا او شوهرش را پيدا كند، همين را نگذاشتند و گفتند اين سكانس‌ها را بايد بيرون بياوري.

سيگار كشيدن‌هاي زن‌ها و مردها را گفتند حذف كن كه خيلي اين حذفيات سخت بود كه من تك به تك بايد سيگار كشيدن‌ها را در مي‌آوردم. طوري بايد مي‌شد كه هم قصه الكن نشود و هم سكانس‌ها حذف شود.

ولي آنقدر در فشار قرار گرفتم كه به خاطر تعهدم به سرمايه‌گذار تلاش كردم اين فيلم پروانه بگيرد. نمي‌خواستم روي حذف نشدن سكانس‌ها پافشاري كنم و هيچ اصرار نكردم، چون برايم سرمايه‌گذارم مهم بود كه به من لطف داشت و پشتم ايستاد و همچنان هم ايستاده است، (آقاي مهندس سعيد مهربخش). مي‌خواستم حداقل فيلم اكران شود، از خود گذشتم تا اين فيلم پروانه نمايش بگيرد.

‌درباره انتقادهايي كه به فيلم مي‌شود، ريتم كند و...است، به عنوان كارگردان چه نظري داريد؟

اينكه مي‌گويند ريتم فيلم كند است، نظرم اين است كه اگر فيلم را با عينك فيلم‌هاي اكشن، تريلر يا درام اجتماعي قصه‌گو ببينيم فضا را از دست مي‌دهيم، اما اگر از عينك فضا و اتمسفر هنري فيلم را ببينيم، يعني آن سينمايي كه اتمسفر موج مي‌زند و روي جزييات تمركز دارد و قرار است فيلم با مودش شما را درگير كند، آن وقت است كه قصه و درام بيرون مي‌ايستد. معلوم است كه اين انتقاد مي‌شود، براي تماشاي «نبودنت» نبايد فكر كنيم كه سرگرم مي‌شويم، چون قرار نيست كه سرگرم شويم. «نبودنت» فيلم سرگرم‌كننده نيست، فيلمي است كه بايد به آن فكر كني و وقتي كه فيلم تمام مي‌شود تازه در ذهن فيلم شروع مي‌شود.

اگر قرار بود فيلم قصه‌گو با درام بيروني بسازم، مي‌توانستم انتقادها را قبول كنم، اما انتقادها قبول نيست، همين انتقادها به فيلم «بوفالو» هم شد، اما بعد از دو سال همه گفتند چه فيلم خوبي است. به نظرم «نبودنت» نسبت به فضاي روز سينماي ايران جلوتر حركت مي‌كند. منظور از اينكه جلوتر حركت مي‌كند، حمل بر خودستايي نشود، منظور شكلي از سينماي جهان و اروپاست كه به فيلم من نزديك‌تر است، مثلا فيلم‌هاي نوري بيگله جيلان را با ريتم كند مي‌بينيد از او انتقاد نمي‌شود. شما مخاطب فيلم‌هاي جيلان هستيد كه فيلم كند ببينيد و مي‌پذيريد، اما شما به يك‌باره فيلم ريتم كند ببينيد اين انتقادها مطرح مي‌شود، براي من هر نظري سازنده است چه نظرات مثبت و چه نظرات منفي و قطعا اگر نظري درست باشد، مي‌پذيرم.

‌وضعيت اكران چطور است؟

خيلي خوب، خيلي عالي، از اين بهتر نمي‌شود، ‌همه سانس‌ها به ما تعلق گرفته و هيچ فيلم كمدي اكران نمي‌شود. سوال شما مثل اين است كه در جنگ و بمباران باشيم و بگوييم حالت چطور است؟ معلوم است كه حالم خوب نيست، معلوم است كه وضعيت اكران فيلمم خوب نيست، در اين فضا اصلا سينما‌دار چرا بايد فيلم مرا اكران كند و چرا بايد به فيلم من سانس دهد و اصلا چرا پخش‌كننده بايد تلاش كند فيلم من ديده شود. ما تبليغات نداريم، حمايتي نشديم‌، فيلم در يك خفا اكران مي‌شود كه فقط اكران شود و تمام شود. اگر تبليغات داشتيم فيلم از پس خودش بر مي‌آمد، چون ستاره‌هاي خوبي در اين فيلم بازي دارند، اما از بد حادثه متاسفانه شرايط اكران اصلا خوب نيست، نمي‌خواهم غر بزنم و بگويم تقصير چه كسي است. خير، تقصير كسي نيست، به نظرم سينماي اجتماعي چه فيلم من و چه فيلم ديگر دوستان، همين بلا سرش مي‌آيد تا زماني كه مافيا و سيستمي كه قرار است از فيلم كمدي حمايت كند و فيلم كمدي بايد پابرجا باشد تا فقط فيلم‌ها سود كنند و سينما به مثابه فرهنگ توجه نشود. 


    شايد اشتباه كردم، اگر امروز آن فيلم را ساخته بودم الان اجاره‌نشين نبودم و اجاره خودم و مادرم را نمي‌دادم و هزينه‌هاي سنگين زندگي را آنقدر به سختي تهيه نمي‌كردم. در هر صورت به قول شاملو «غم نان اگر بگذارد»، مي‌خواهم بگويم غم نان نمي‌گذارد ما آن كاري كه دل‌مان مي‌خواهد را بسازيم، اين يك مورد است. دومين نكته شرايط است، يعني شرايط اصلا نمي‌گذارد .
     الان 5 فيلمنامه اجتماعي دارم كه آماده ساخت هستند، هم از نظر خودم و هم از نظر كساني كه فيلمنامه‌ها را خواندند خيلي جذاب، قصه‌گو و حتي اگر ساخته شود مخاطب‌پسند است، ولي خب سرمايه‌گذاري راغب نيست كه فيلم اجتماعي بسازد.
   هزينه‌هاي توليد بالاست، مي‌خواهم بگويم شرايط توليد باعث مي‌شود به فيلمي روي بياوريم كه سرمايه‌گذار راغب آن باشد. البته مي‌شود صبر كرد و سختي را تحمل كرد، اما من ديگر سختي‌هايم را در اين سال‌ها ديدم و خيلي در اين سال‌ها سختي و فشار كشيدم. من مسووليت دو خانواده بر گردنم است و اين سختي باعث مي‌شود كه نخواهم و نتوانم كاري كه دلم مي‌خواهد، بسازم ولي هر فيلمي كه با اجبار بسازم از روي ميل و علاقه‌ام مي‌سازم و به آن فيلم مومن هستم. 
   با اين حال مطمئنم كه در اين دوره گام‌هاي محكم‌تري برداشته مي‌شود و از سينما حمايت درخوري را شاهد خواهيم بود.
   در اين فضا اصلا سينمادار چرا بايد فيلم مرا اكران كند و چرا بايد به فيلم من سانس دهد و اصلا چرا پخش‌كننده بايد تلاش كند فيلم من ديده شود. ما تبليغات نداريم، حمايتي نشديم‌، فيلم در يك خفا اكران مي‌شود كه فقط اكران شود و تمام شود. اگر تبليغات داشتيم فيلم از پس خودش بر مي‌آمد، چون ستاره‌هاي خوبي در اين فيلم بازي دارند، اما از بد حادثه متاسفانه شرايط اكران اصلا خوب نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون