پيشنهادي ويژه به وزارت آموزش و پرورش
محمد شمخاني
آنتوني گيدنز در جايي از كتاب «جامعهشناسي» به نقش سازمانهاي بزرگي همچون مدارس، دانشگاهها و موسسات كسبوكار ميپردازد و توضيح ميدهد كه اين نهادها، با جغرافياي خاص و مشابهي كه دارند، بيشتر زندگي ما را با انواع «نظارت» و «انضباط» تحت كنترل خود درآوردهاند و با ايجاد نظامهاي اقتدارگرايانه، رفتار ما را بهطور مداوم مقيد و محدود ميكنند. او با اشاره به تحليلهاي تاريخي و تبارشناسانه ميشل فوكو تاكيد ميكند كه نظارت و انضباط ابتدا در محيطهاي بازداشتگاهي نظير زندانها، آسايشگاهها و سربازخانهها شكل گرفت و سپس الگوي آن به نهادهايي چون مدارس و كارخانهها تسري يافت، چراكه همه اين سازمانها درصدد اعمال الگوهاي مشابهي از كنترل هستند. مدرسه در دنياي مدرن يكي از قلمروهاي اصلي اِعمال اقتدار حكومتهاست آن هم به دانشآموزاني كه شخصيت فردي و اجتماعي آنها هنوز در شُرُف شكلگيري است. از اين جهت، مدرسه با سازمانهاي ديگر يك تفاوت اساسي دارد و آن اِعمال مضاعف سلطه بر كساني است كه در برابر خواست خانواده و جامعه، از خود صاحب هيچ اختياري نيستند. اين سلطه مضاعف، از سويي در قواعد سختگيرانه و رعايت بيچون و چراي سلسله مراتب قدرت براي تربيت شهرونداني مطيع و منضبط نمود مييابد و از سويي با برنامههاي درسي و ارزشهاي منتقل شده براي بازتوليد هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي مطلوب نظام سياسي كه گاه ممكن است در تضاد كامل با فرديت و خلاقيت دانشآموزان باشد. اينجاست كه با يك پرسش مهم روبهرو ميشويم و آن اينكه چگونه ميتوان مدرسه را كه يك سازمان اجتماعي مهم، فراگير و ناگزير است، تبديل به يك تجربه بهنجار، دلپذير و آرماني كرد؟ يا به زبان سادهتر چطور ميتوان محيطي براي دانشآموزان به وجود آورد كه در آن حرف اول و آخر «تكليف» و از آن بدتر، «رفع تكليف» نباشد؟ محيطي صميمي و پويا كه در آن مدير و معلم به جاي نظارت از موضع قدرت، با نقشي پدرانه و مادرانه به عنوان دوست و راهنماي دانشآموز عمل كنند و از نظر شيوههاي كنترل، متفاوت از فضاهاي بازداشتگاهي به تعبير فوكو باشد.
گذار از معلممحوري و تغيير جغرافياي مدرسه
كساني كه رمان «باران تابستان» مارگريت دوراس را خوانده باشند، حتما با اين برداشت موافق خواهند بود كه كليديترين نكته اين رمان، همان عبارت به ظاهر متناقضي است كه بر زبان ارنستو، شخصيت نوجوان داستان جاري ميشود اينكه «در مدرسه چيزهايي به من ياد ميدهند كه نميدانم». ارنستو، فرزند نخبه، كمحرف و كتابخوان خانوادهاي بيبضاعت در يكي از محلههاي فقيرنشين فرانسه است و اين عبارت عجيب را در پاسخ به مددكاران اجتماعي ميگويد كه پيگير دلايل ترك تحصيلش شدهاند. او با اين عبارت ساده، انگار تمام نقاط ضعف نظام آموزشي مدرن را يكجا بازگو ميكند. نظامي سلسله مراتبي با ساختاري آمرانه كه ضمن ناديده گرفتن جسارت، خلاقيت و نيازهاي واقعي دانشآموزان، همچنان بر چارچوبهاي از پيش تعيين شده تمركز دارد و ارتباط خود را تا حد زيادي با واقعيت از دست داده است. در واقع دوراس، با خلق شخصيت چندلايه و پيچيده ارنستو، او را به عنوان نمادي از روح آزاد، كنجكاو و انديشمند معرفي ميكند. كسي كه دنبال يادگيري سطحي يا قراردادي نيست و به دانشي باور دارد كه با زندگي واقعي و نيازهاي درونياش ارتباط داشته باشد. سخن كليدي ارنستو، مرا به ياد سخنان اخير دكتر پزشكيان در فرهنگستان علوم پزشكي مياندازد. جايي كه او بر ضرورت بازنگري در نظام آموزشي كشور و گذار از «معلممحوري» به «دانشآموزمحوري» تاكيد داشت. پزشكيان در اين ديدار به اهميت ايجاد تحول در روشهاي آموزش اشاره كرد و گفت اگر بخواهيم دانشآموزان را به افرادي توانا در فعاليتهاي تيمي، حل مساله و تفكر ساختاري تبديل كنيم، نياز است كه آنها در مركز فرآيند يادگيري قرار گيرند و فضاهاي آموزشي و ابزارهاي مورد استفاده بهطور اساسي تغيير كنند. به باور درست رييسجمهور، اين تغيير، مستلزم آموزش مجدد معلمان و ايجاد تحول فرهنگي گستردهاي در جامعه است تا ارزشهاي نوين در آموزش به رسميت شناخته شوند و نظام آموزشي بتواند به نيازهاي عصر جديد پاسخ دهد. در تكميل حرفهاي رييسجمهور ميتوان گفت بيترديد گام نخست در اين مسير تغيير جغرافياي مدرسه است؛ جغرافيايي كه دانشآموز را از محيط مألوف زيست او جدا نكند و در عين حال نقشهاي مهم و موثر اجتماعي را، نه حتما آنگونه كه ما ميخواهيم و ميپسنديم، در آنها شناسايي، تعريف و تقويت كند.
بازگشت به طرح هويتبخشي مدارس ايران
وقتي از جغرافياي مدرسه سخن ميگوييم، نخستين چيزي كه به ذهن ميرسد، بدون شك معماري آن است. معماري مدرسه بايد پاسخ عيني، ملموس و روزآمد به نيازهاي فرهنگي، آموزشي، رفاهي و عاطفي دانشآموزان باشد. در واقع مدرسهاي كه الزامات زيباشناختي و فني را رعايت نكرده باشد، در تحقق هدف والاي خود نيز كه همان بحث آموزش است، بهطور حتم ناكام خواهد بود. معماري اصولي مدرسه، اما برخلاف رويه رايج در كشورمان تنها به چند سقف، سطح و ديوار محدود نميشود، بلكه بايد آغوشي گشوده براي تخيل، خلاقيت و امنيت نيز باشد. مدرسهاي كه در طراحي آن به نيازهاي واقعي، علمي، عاطفي و فرهنگي دانشآموزان توجه نشود، بهطور قطع نميتواند مامن تربيت انسانهايي آزادانديش و مسوول باشد. شايد در پاسخ به همين اهداف متعالي، در سالهاي آغازين دولت نهم، سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور، به يكي از معماران زبده كشورمان، زندهياد محسن ميرحيدر ماموريت داد تا رويداد بزرگ و بيسابقهاي با عنوان «طرح هويتبخشي مدارس ايران» را به سامان برساند. ميرحيدر نيز با جد و جهد بسيار، از تمام اعتبار ساليان خود مايه گذاشت تا از 55 معمار باسابقه ايراني مقيم داخل و خارج كشور دعوت كند كه با تكيه بر فرهنگ ايراني و فناوريهاي روز دنيا، مدارسي براي مقاطع مختلف در اقليمهاي چهارگانه كشور طراحي كنند. نتيجه اين فراخوان، دريافت 49 اثر از معماران صاحبنامي چون هوشنگ سيحون، كامران ديبا، كيوان خسرواني، حسين امانت، غلامحسين كنت، سيروس باور، ايرج كلانتري طالقاني، كامران افشارنادري، بهرام شكوهيان و فيروزِ فيروز بود و 26 اثر از طراحان شاغل در دفاتر سازمان نوسازي مدارس. سرانجام از ميان اين 75 طرح، به تفكيك اقليمهاي مختلف، حدود 20 اثر انتخاب و براي اجرا و پيادهسازي به سازمان نوسازي مدارس توصيه شد. در طرح هويتبخشي مدارس ايران قرار بود با تخصيص بودجهاي معادل 4 هزار ميليارد تومان، طي چهار سال، 50 هزار مدرسه نمونه بازسازي و نوسازي شود، اما اين طرح هم، مثل خيلي از برنامههاي دولت محمود احمدينژاد، بهرغم درآمدهاي سرشار نفتي، متاسفانه مسكوت ماند و هرگز اجرايي نشد. از اينها گذشته، حدود يكي، دو هفته پيش، دكتر پزشكيان در نشستي با اعضاي كارگروه «تامين فضاي آموزشي، كيفيتبخشي به آموزش و توسعه عدالت آموزشي»، ضمن تاكيد بر عزم دولت چهاردهم براي ايجاد تحول در مدارس دولتي، گام نخست در اين مسير را احداث مدارس باكيفيت و مطابق با شيوههاي نوين آموزشي دانست. اگر دولت پزشكيان در عزم خود براي اين تغيير جدي باشد، بيترديد بهترين و سريعترين راه ممكن، مراجعه به آرشيو سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور و به جريان انداختن دوباره «طرح هويتبخشي مدارس ايران» است؛ طرحي كه در آن بخش بزرگي از توان معماري مدرن و معاصر ايران و برخي از برجستهترين معماران اين سرزمين بدون هيچ چشمداشتي به ميدان آمدهاند. اميدوارم در روزهاي آتي شاهد بازگشت دولت چهاردهم به اين طرح باشيم و اخبار خوبي از سوي مسوولان مربوطه در اين زمينه منتشر شود.