درباره غزلهاي منزوي و به بهانه رونق حضور او در ميان نسل جوان
هستي مسالمتآميز شاعر
عبدالجبار كاكايي
غزل حسين منزوي، به يكي از اصول ثابت غزل سنتي يعني تغزل پايبندي مستمر دارد. در تغزل شعر از گفتوگوي دو نفره يا يك نفره آغاز ميشود و توصيفات مبالغهآميز كه حاصل شيفتگي و هيجانات روحي و احساسي است سرتاسر شعر را در بر ميگيرد. شاعر همه افكار و آلامش را در گفتوگو با ضمير دوم شخص طرح ميكند و در اين ميان جهان محو ميشود و هيچ چيز غير از دو وجود به كمال رسيده نميماند كه براي درك متقابل هم عواطف و احساساتشان را در ميان ميگذارند.
اگر غزل نبود بار رنج و مصايب انسان همچنان بر دوش او ميماند و افسردگي بر سرشت و روح شاعر چيره ميشد. در آثار منزوي قريب به اتفاق تغزل به عنوان ماهيت غزل حفظ شده است.
از وجوه ديگر شعر منزوي توجه به جهان برين و معنوي است كه افكار و تمايلات او را از مكاتب فكري مبتني بر وجودانديشي يا اصالت انسان جدا ميكند. منزوي در بزنگاههاي فلسفي و چونوچراهاي عقلاني تن به شهود غريزي مستند به اعتقادات ديني ميدهد و نيروي مقدس معنويت را فراتر و بالاتر ميبيند كه به اين ترتيب سنن اخلاق ديني و تربيت مذهبي او نمودار ميشود.
اين دو وجه برجسته بيآنكه با هم تعارض داشته باشند، در جهان شعر منزوي، هستي مسالمتآميزي دارند و به نوعي تساهل و مدارا سبب ميشود كه شاعر عاشقپيشه باطن معنوي خود را به جهان تماشاي جمال بكشاند و شراب و بوسه و مستي را ملازم آن ببيند.
اما از اين دو وجه شعر منزوي كه عبور كنيم، وجه سوم كه شاخصترين وجه صوري شعر منزوي است، استواري تاليف جملات و بهرهگيري از علوم ادبيات كهن است كه درهمتنيدگي اين دو سبب شده است كه بافت دروني و ساختار بيروني شعر منزوي كاملا استوار و خدشه ناپذير به نظر برسد.
اما جهان فلسفي در پشت شعر منزوي كه استدلالات و توجيهات و منطق شاعر بر آن مبتني است، جهان سنتي غزل فارسي است، تاثيرپذيري از نيما در كاربرد لغات و تركيبات محدودي متوقف شده و جهان شاعر جهان شهريار و شاعران فحل سنتي است.
پينوشت: اين روزها و در آلبومهاي تازه خوانندگان نسل جوان، اشعار حسين منزوي زياد شنيده ميشود. در فضاي مجازي هم غزلهاي اين شاعر ميان كاربران جوان همخوان و نامش بيشتر از قبل شنيده ميشود. همين اشعار بهانهاي است براي اين يادداشت هفتگي عبدالجبار كاكايي كه روزهاي شنبه در «اعتماد» منتشر ميشود.