آزمون بزرگ براي نظام تصميمگيري
قادر باستاني تبريزي
در شرايط پيچيده اقتصادي و اجتماعي امروز كشور، نشست شوراي عالي فضاي مجازي در تاريخ چهارم دي ماه به عنوان يك فرصت تاريخي و اميدبخش در نظر بسياري از تحليلگران و فعالان سياسي مطرح ميشود.
رفع فيلتر از برخي شبكههاي اجتماعي، اگرچه ممكن است در ابتدا گام كوچكي به نظر برسد، اما ميتواند آغازگر تحولي مثبت باشد كه نه تنها شكافهاي اجتماعي را ترميم كند، بلكه اعتماد عمومي را بازسازي و تقويت نمايد. اين تصميم نمايانگر اراده حاكميت براي پاسخگويي به بخشي از مطالبات مردم و توجه به نيازهاي واقعي آنان است.
آنچه امروز اهميت دارد، اين است كه نظام در مسير اصلاحات دروني گام برداشته و به جاي امتياز دادن به قدرتهاي خارجي، به طور جدي به فكر تغييرات مثبت در ساختار خود است. اين حركت، حتي اگر محدود باشد، ميتواند اميدي جديد براي فرداي بهتر و روشنتر در دل مردم ايجاد كند و نشان دهد كه تغييرات ممكن است و اراده اصلاح از درون وجود دارد.
در اين ميان، نحوه بيان و عرضه اين تغييرات به جامعه به همان اندازه حائز اهميت است كه خود تصميم به رفع فيلتر مهم است. لابد بايد اين پيام را به مردم رساند كه نظام براي پاسخ به درخواستهاي آنان اين اقدام را انجام داده است، نه به دليل آنكه متوجه شده اين فيلتر اثرگذاري لازم را ندارد؛ در غير اين صورت، اين تصميم ممكن است نه تنها كمكي به اصلاح روابط دولت - ملت نكند، بلكه احساس ناتواني و بيتفاوتي را بيشتر در جامعه گسترش دهد. از همين رو، لازم است كه علاوه بر رفع فيلتر، درخصوص برنامههاي بعدي نيز شفافسازي صورت گيرد؛ چراكه اگر اين اقدام تنها به يك حركت كوتاهمدت محدود شود، اميدي كه ممكن است در دل مردم ايجاد كند، خيلي زود از بين خواهد رفت.
بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه اين اقدام، حتي اگر به صورت خوشبينانه يك آغاز باشد، گام مثبتي در جهت اصلاحات درنظر گرفته ميشود، اما در صورتي كه اين حركت تنها يك اقدام نمايشي تلقي شود و بدون پيگيريهاي لازم ادامه پيدا نكند، ميتواند تبديل به دهنكجي به مطالبات واقعي مردم شود و نتيجه معكوس بدهد. اين امر به ويژه در شرايطي كه مشكلات اقتصادي و اجتماعي مردم فزاينده است، ميتواند از اميدهاي ايجاد شده بكاهد و نارضايتيهاي بيشتري را دامن بزند.
مسالهاي كه بايد به آن توجه ويژه كرد، ناكارآمدي تصميمگيري در شرايط بحراني است؛ يك نظام تصميمگيري كه ماههاست درگير يك مساله ساده فناوري است، اما آن را به يك معضل بزرگ تبديل كرده است.
اين نوع تاخير و پيچيدگيهاي بيدليل در تصميمگيري، در كنار ناتواني در مديريت مشكلات روزمره، اين سوال را در ذهن ميسازد كه چگونه ميتوان در مسائل مهم و استراتژيك همچون تغيير قانون انتخابات، تصويب FATF يا مذاكرات هستهاي تصميمگيري كرد؟
در شرايطي كه كشور به سرعت در حال تغيير است ناتواني در تصميمگيري سريع و بهموقع، تهديدي جدي براي وضعيت فعلي خواهد بود.
با اين حال، در پس اين چالشها، رفع فيلتر از شبكههاي اجتماعي به طور بالقوه ميتواند آغازگر يك فرآيند بزرگتر از اصلاحات سياسي و اجتماعي باشد. اين تنها زماني محقق خواهد شد كه اقدامها پيوسته، مستمر و شفافسازي شده باشند.
به عبارت ديگر، بايد ديد كه آيا حكومت به درستي از اين فرصت تاريخي استفاده ميكند تا به بحرانها و نارضايتيهاي مردم پاسخ دهد، يا اينكه از اين فرصت، به طور جزيي و بياثر بهره خواهد برد.
مراقبت از روندهاي داخلي نيز ضروري است. از همان لحظهاي كه خبر رفع فيلتر منتشر شد، برخي جريانات به طور مستقيم و غيرمستقيم به تهديدهاي اجتماعي و سياسي اين تصميم اشاره كردهاند. اين نگرانيها به ويژه از آن جهت حائز اهميت است كه برخي تلاش دارند اين اقدام را با تهديدات اجتماعي و ناآراميهاي آينده پيوند دهند و اين ميتواند فرصتي براي عقبنشيني از تصميمات صورت گرفته ايجاد كند.
اين اقدام اگر ادامهدار باشد و در قالب يك سياست ثابت و قابل پيشبيني عرضه شود، ميتواند تحولي بنيادين در رابطه ميان مردم و نظام سياسي ايجاد كند، اما اگر به سرعت به فراموشي سپرده شود، احتمالا تنها به يك تصميم كوچك و بياثر تبديل خواهد شد كه هيچ تغييري در نگاه مردم به حكومت به وجود نميآورد.
اكنون كه روزهاي بحراني كشورمان را پشت سر ميگذاريم، نياز به تصميمهاي شجاعانه و فوري بيش از پيش احساس ميشود. آيا اين تصميم، آغازگر تغييرات اساسي است يا تنها يك واكنش مقطعي؟ اين سوالي است كه بايد در ماههاي آينده به آن پاسخ داده شود.