سرگور اوزلي
طراح عهدنامه گلستان
اولين سفير انگليس در دربار قاجار بود
فريدون زندفرد (۱۳۰۴ ـ ۱۳۹۸ش.) ديپلمات، نويسنده و مورخ برجسته ايراني را با كتابهاي «ايران و جامعهملل»، «محمدعلي فروغي در صحنهديپلماسي» و «سرگور اوزلي طراح عهدنامهگلستان» ميشناسيم. دكتر زندفرد، در نگارش كتابها، همزمان از عناصر چندگانه تحصيلاتدانشگاهي،میدانی،ديپلماتيك،
تاريخ شفاهي و همچنين پژوهشهاي كتابخانهاي و اسنادي بهرهبرده كه روشتحقيقِ نگارش هركدام از آنها، از اهميت ويژهاي برخوردار است. ازهمينروي، دراينشماره از روزنامه«اعتماد» به سخن ايشان در بخش «توضيحي درباره نوشته» كتاب «طراح عهدنامهگلستان» كه سال ۱۳۸۶ توسط نشرآبي چاپ شده، ميپردازيم.
سالها پيش كه اوراق پراكندهاي را بهمنظور تهيه رسالهاي مرور ميكردم، با نام «سرگور اوزلي» آشنا شدم و دريافتم وي اولين سفير انگليس در مفهوم جديد امروزي است كه جهت بسط روابط با ايران در آغاز سده نوزده به دربار فتحعليشاه اعزام شده بود. و باز دانستم كه عمدتا بر اثر كوشش و تمهيدات اوزلي به عنوان ميانجي صلح در مخاصمات طولاني بين ايران و روسيه بود كه ايران سرانجام بهقبول معاهدهگلستان ۱۲۲۸ (اكتبر۱۸۱۳) تن در ميدهد. نميدانستم انگليس در تحميل آن سند تا آنحد دخيل و موثر بوده است... ولي بااينوجود در ادبيات سياسي فارسي چندان محل گفتوگو و التفات قرار نگرفته است... اين بيخبري درباره اوزلي بيشتر ازآنجهت غريب ميآيد كه وي، همانطور كه اشارهشد، در تحميل معاهدهگلستان به ايران سهيم بوده و يكي از آن سهتفنگداري است كه بهاعتقاد «لردكرزن» نظريات و گزارشاتش در ابتداي سده نوزده براي شناساندن ايران و مسائل ايران درمحافل تصميمگيريلندن سهمي بسزا داشته است. منابع و نوشتجات فارسي تصوير قانعكننده و روشني از وي ترسيم نميكند، و نقاب گمنامي همچنان برچهره وي سنگيني دارد.
از قضا دوستي كه خود با اسناد دوران قاجار راز و نيازي ديرينه دارد، نسخهاي از تنها زندگينامهاي كه درباره اوزلي و از سوي كشيش انگليسي بهنام «جيمز رينولدز» تأليف شده در اختيارم ميگذارد. ممكن بود اين نوشته بهفارسي ترجمه ميگرديد و با اوزلي ازاينطريق آشنا ميشديم و مقصود حاصل ميآمد. ولي اين اثر بهعلت كمبودها و نواقصي كه دارد در قالب يك ترجمه واحد، آن استطاعت را ندارد كه انتظارات و توقعات را برآورده كند. اين تأليفي است كه بيش از يك قرن و نيم از عمرش ميگذرد و از جانب مردخدايي و نه ازسوي محققي حرفهاي و آن هم با ديد و نيت خاصي نگارش يافته... نويسنده در آغاز كلام بيپرده مينويسد قصدش حتيالمقدور دوري از طرح مسائلسياسي و اختلافات بحثبرانگيز است، و بيشتر در اين تحقيق برخصوصيات شخصي و قلمرو فراخ استعدادهاي بديح و متنوع هنري و علمي اوزلي تكيه دارد. زندگينامه فردي كه بهورطه سياست گام مينهد، آنگاه كه از شر و شور و التهاب مباحث و مجادلاتسياسي بركنار ماند، راوي داستان بهحق در نقشِ امانتداري صديق و راستين ظهور نميكند و اوراق تلاش هم از آن كشش و گيرايي لازم بيبهره ميماند. بهنظر ميآيد گوراوزلي با رينولدز در اين تنگنظري شريك باشد. يادداشتهاي خصوصي سفير كه بخش عمده نوشته رينولدز متكي بر آن است، شايد مانند روايات غالب كارگزاران سياسي انگليس كه در زمان حيات تحريرگرديده با حجب و حياي زيادي تقرير شده و اسرارمگو و پشتپرده را بهسادگي و بيملاحظه برملا نميكند... و بالاخره آنكه نوشته رينولدز اثري واحد و مستقل بهشمار نميآيد و ضميمه كتابي است كه اوزلي درباره پارهاي از شعراي بزرگ فارسيزبان آنهنگام كه در هند اقامت داشته تهيه مينمايد. با اين تفاصيل و مذمتها كتاب رينولدز اين امتياز بزرگ را دارد كه بيبدل است و مهر انحصاري برخود دارد.
چون قصد آن بود در وادي آشنايي با گوراوزلي تلاشي صورت گيرد، پس لازم بود محوريت اين تنها اثر حفظ ميشد، و ازسويي باتوجه به كموكاستيهاي مورد اشاره ضرورت داشت نوشته تاآنحد كه مربوط بهمسائل ايران ميگرديد با منابع، نوشتجات، اسناد و توضيحات بيشتري تقويت ميشد تا درمجموع و درحدامكان رسالهاي متعادل و متوازن تقديم ميگرديد. باايننيت، اثر رينولدز مأخذ اصلي قرارميگيرد ولي مباحث و فصولي جديد برآن اضافه ميشود كه عمدتا صرف بيان اوضاع و احوال ايران در سالهاي آغازين قرن و دوران اقامت اوزلي در تهران و پيامدهاي آن ميگردد. نوشته حاضر، در واقع، تركيبي است از ترجمه و تحقيق و آن قسمت كه مشخصا به اوزلي تعلق دارد مدار زندگي فردي، هنري و كارنامه سياسياش را از ابتدا تا انتها ترسيم مينمايد. قسمت ترجمه صورت گزينشي دارد، و ترجمه هم بهلفظ است و هم بهمعنا. اين نوشته تلاشياست گرچه مقدماتي، ولي بههرحال گامياست جهت شناخت سفيري كه ازآنسوي درياها در اوايل قرن بهايران ميآيد و چندسالي در اين ديار اقامت ميگزيند، ولي از ايران و ايراني مهري بر دل نميگيرد و انديشه، رفتار و گزارشاتش درآنمقطع حساس از جمله عواملي ميگردد كه ايران اولين رشته بيعدالتيهاي آن عصربيدادگري را تجربهكند. با محققين و دستاندركاران تاريخ قاجاراست كه با بررسي و مطالعه حرفهاي و شايد با تكيه بيشتر بر اسناد رسمي جايگاه واقعي «گور اوزلي» را در تاريخسياسي ايران مشخص نمايند. بهنظر ميآيد اوزلي تاكنون از مكافات عمل غافل مانده است.
منبع: كتابخانه ايرانشناسي مجلس.