درباره زني با تمام مختصات يك زن شرقي
روزي روزگاري، ژاله علو
ابوالفضل نجيب
قريب هشتاد سال حضور در ساحت هنر بازيگري در سينما و تئاتر و تلويزيون و دوبله زمان كمي نيست، آنهم حضور يك زن و درحالي كه بيش از چهار دهه و اندي از اين دوران در نظام جمهوري اسلامي سپري شده باشد، نظامي كه در بدو ظهور و پيدايش نه تنها با حضور زنان در عرصه هنر و به خصوص سينما كه اساسا از پديده سينما نه تنها دل خوشي نداشت كه برخي تندروهاي اين جريان با موجوديت سينما آنچنان عناد ميورزيدند كه كمر به نابودي سينما و مختومه اعلام كردن پرونده و موضوع سينما بستند. در چنان شرايطي برخي زنان بازيگر يا به انزوا و تبعيد خودخواسته رفتند يا بسياري ممنوعالكار شدند و شماري حتي به زندان محكوم شدند.
اين وضعيت سواي ديدگاهي كه بر جناحي از صاحبان قدرت حاكم بود، توأمان در پيوند كارنامه بازيگراني اعمال ميشد كه با جريان تجاريسازي در سينماي بدنه قبل از انقلاب همراه بودند و البته برخي از همين بازيگران زن عليرغم رعايت مرزبندي با سينماي تجاري، اما باز به دليل حضور در برخي فيلمهايي كه به مبتذل و غيراخلاقي تعبير ميشد، به مشكلات ياد شده مبتلا شدند. از اين دست بازيگران ميتوان به نمونه شاخص خانم ايرن اشاره كرد و همچنين به درجاتي از خانم پوري بنايي و شهرزاد با نام واقعي كبري سعيدي شاعر، نويسنده و اولين فيلمساز زن در تاريخ سينماي ايران كه فيالحال روزهاي سختي را در يكي از شهرهاي جنوبي ميگذراند.
اما از ميان بازيگران زني كه از آن توفان به سلامت گذشتند و چهل و اندي سال بر صحنه تئاتر و قاب تلويزيون و پرده سينما و عرصه دوبله ماندند و به پختگي تمام و كمال در همه عرصههاي حضور رسيدند فقط خانم علو بود. بازيگري كه كمتر ردي از خود در بدنه سينماي تجاري قبل از انقلاب بهجا گذاشته بود و هر آنچه از دهه سوم بازيگري در سينماي قبل از انقلاب بهجا مانده بود به آثار ارزشمندي چون داش آكل، طوقي، آدمك، قلندر و پنجره محدود ميشد و آنچه به دوران اول بازيگري او مربوط ميشود، اغلب فيلمهاي ساده با اعراض و پرهيز از آنچه بتوان به مبتذل و غيراخلاقي تعبير كرد يا آثاري منحصر به نمونههايي در دهههاي سي و چهل كه اغلب ملهم از كهن داستانهاي ايراني ازجمله بيژن و منيژه و ليلي و مجنون و... بودند. خانم علو در گذر و گذار از چنين دوراني پا به دوره دوم فعاليتهاي هنري بعد از انقلاب گذاشت. با كاراكتر و شخصيت اجتماعي منحصر به فرد و آراستگي و پيراستگي شخصي و هنري. در هيبت زني با تمام مختصات يك زن شرقي و فراتر ايراني و چه بسا وامدار و بازمانده دوران زنسالاري در جامعهاي به شدت مردسالار و بدتر از آن زنستيز كه به سنتي تعبير ميشد و ميشود. نه تنها هنر خانم علو كه بخش مهم و تاثيرگذار ماندگاري او در چنين وضعيتي را بايد در شخصيت استوار و تشخص اخلاقي او در كنار قابليتهاي چندسويه و در بالاترين كيفيت و اشل ممكن جستوجو كرد. آنچه ميتوان درباره قابليتها و كاريزماي شخصيتي و فيزيكال او گفت به نوعي بر بيبديل او تاكيد دارد.
چهرهاي منحصر به فرد كه در قاب دوربين و از هر زاويه و لنزي قادر بود ترجمان هر وضعيت ممكن و دلخواه صحنه و درام باشد و در عين حال فاصله و مرز خود را با شخصيت واقعي و بيرون از قاب دوربين حفظ كند. اين ويژگي در اغلب فيلمهاي اوليه سينمايي كه عليالقاعده دنبالهرو سانتي مانتاليسم بودند، به خوبي نمود و در مقايسه با مولفههاي رايج قابل تشخيص و تفاوت بود. حضور خانم علو از اين زاويه حتي در صحنههاي عاشقانه فيلمهاي آن دوره، همچنان مرزهاي محسوس و منحصر به فردي از مناسبات رايج در فيلمها را به رخ ميكشيد. آنچه شايد به ادامه حضور بيوقفه او در تمام سالهاي بعد از انقلاب منجر گرديد، بيترديد ريشه در چنان گذشتهاي داشت.
او در واقع زماني پاي به دوران دوم فعاليتهاي خود در عرصه بازيگري گذاشت كه در سينماي بعد از انقلاب و همزمان در تلويزيون اغلب او را در نقشهاي مادرانه يا زني سالخورده و تنها شاهد بوديم. شايد از جهاتي اوج حضور او در اين نقش دوگانه سريال همچنان تر و تازه و ماندگار روزي روزگاري ساخته امرالله احمدجو باشد. بازي خانم علو در نقش خاله ليلا بيوه زني ايلياتي محروم از داشتن فرزند كه تمامي عشق مادرانه خود را براي تربيت يك راهزن نثار ميكند. اگرچه روزي روزگاري تمامي مختصات يك سريال تاپ ايراني را يكجا داشت، اما فراموش نكنيم بخش مهمي از ماندگاري و جذابيت سريال مرهون حضور او و همزمان بازي مكمل خسرو شكيبايي بود.
تعبير بازيگر مكمل آنهم براي خسرو شكيبايي در پرتو بازيگر محوري و اصلي در تمامي سكانسهاي مشترك سريال چه از روي تعمد كارگردان يا حتي قدرت و توان تحتالشعاع قرار گرفتن شكيبايي، با هر فرضي اما در اينكه حضور خانم علو به تنهايي بار تمامي سكانسها را بر دوش داشت، ترديد نبايد كرد.
خانم علو طي تمامي دورههاي فعاليت هنري خود در عرصه سينما و تلويزيون و عليرغم رويكرد گزينشي براي فيلمنامه و حتي نقش، اما به لحاظ كمي كارنامه پروپيماني از خود بهجا گذاشت. حضور در شصت فيلم سينمايي به عنوان بازيگر، بازي در سي و چهار سريال تلويزيوني و دوبلور و مديريت دوبله در سي و هفت فيلم سينمايي و همزمان بازي در هفده نمايش صحنه نشان از تلاش بيوقفه او دارد. به همين دليل حافظه حداقل سه نسل علاقهمندان به سينما و مخاطبان تلويزيون و تئاتر با خاطرات او گره خورده است. نكته قابل اشاره علاقه ايشان به حضور در فيلمها و سريالهاي تاريخي است. اين علاقه را به نوعي ميتوان از همان شروع فعاليتهاي سينمايي و انتخاب تمهاي تاريخي و داستانهاي عاميانه با زمينههاي تاريخي ازجمله عباسه و جعفر برمكي، يعقوب ليث، فرهاد و شيرين در قبل از انقلاب و همچنين سريالهاي تاريخي مختارنامه، شيخ بهايي، اميركبير، وزير مختار، يوسف پيامبر، امام علي، معصوميت از دست رفته، ولايت عشق و فيلمهاي سينمايي تاريخي روز واقعه و مسافر ري در بعد از انقلاب يادآور شد. خاموشي او هر چند براي سينما و جامعه هنري ايران يك ضايعه جبرانناپذير، اما براي زنان هنرمند ميتواند الگو و سرمشق در تمامي جهات زندگي، هنري، اجتماعي و حتي به لحاظ شخصيت و منش رفتاري باشد.