زنان سرپرست خانوار در ايران؛ چالشها و راهكارها در كانون سياستگذاري اجتماعي
سيد محيالدين حسينيمقدم
زنان سرپرست خانوار در ايران به عنوان يك گروه اجتماعي آسيبپذير، با چالشهاي متعددي در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مواجهند. بر اساس گزارشهاي مركز پژوهشهاي مجلس، تعداد اين خانوارها در سالهاي اخير بهطور چشمگيري افزايش يافته است و اين وضعيت نيازمند يك بررسي كارشناسانه، علمي، دقيق و جامع است. اين مقاله به تحليل وضعيت زنان سرپرست خانوار از زواياي مختلف ميپردازد و با استفاده از رويكردهاي نظري و دادههاي موجود، به چالشها و فرصتهاي موجود در اين حوزه توجه ميكند.
چالشهاي اصلي: دادههاي ناكافي و سياستهاي ناكارآمد- يكي از مهمترين چالشهاي موجود در اين حوزه، كمبود دادههاي دقيق و بهروز درباره وضعيت زنان سرپرست خانوار است. مركز پژوهشهاي مجلس اشاره ميكند كه پس از سرشماري سال ۱۳۹۵، اطلاعات كافي در دسترس نيست و اين فقدان دادهها ميتواند تأثير منفي بر تصميمگيريهاي سياستگذاران داشته باشد. اين مساله بهويژه در مورد سياستهاي حمايتي و اجتماعي محسوس است، زيرا بدون شناخت دقيق از نيازها و مشكلات اين گروه، برنامههاي طراحي شده ممكن است ناكارآمد باشند.
عدم هماهنگي در نظام آماري و مفهومي- چالش ديگر، عدم هماهنگي ميان اركان مختلف نظام آماري و ابهام در تعريف «زن سرپرست خانوار» است. بسياري از مطالعات بهدليل فقدان توافق بر سر مفاهيم كليدي، تنها به بررسي تعداد محدودي از شاخصها بسنده كردهاند. اين وضعيت نه تنها مانع از ايجاد يك تصوير جامع از وضعيت اين زنان ميشود، بلكه به عدم هماهنگي در سياستگذاريها منجر ميگردد. در واقع، نبود يك چارچوب منسجم و تعريفشده براي بررسي اين موضوع، به چالشهاي جدي در ارايه خدمات حمايتي دامن ميزند.
نظريههاي مرتبط: فمينيسم و نظريههاي اجتماعي- از منظر نظري، ميتوان به نظريههاي فمينيستي اشاره كرد كه بر لزوم توجه به مسائل زنان در سياستگذاريهاي اجتماعي تأكيد دارند. اين نظريهها بر اين نكته تأكيد ميكنند كه براي درك بهتر وضعيت زنان سرپرست خانوار، بايد به زمينههاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي توجه كرد. فمينيسم انتقادي همچنين بر لزوم ايجاد تغييرات ساختاري در سياستها و قوانين تأكيد دارد تا بتوان به بهبود وضعيت اين زنان كمك كرد.
فرصتها: بازنگري در سياستها و قوانين- با وجود چالشهاي موجود، اين وضعيت فرصتي را براي بازنگري در سياستها و قوانين مربوط به زنان سرپرست خانوار فراهم ميآورد. مركز پژوهشهاي مجلس پيشنهاد ميكند كه اصلاح قانون نظام آماري ايران و طراحي يك سامانه جامع براي جمعآوري و تحليل دادههاي اين قشر ميتواند به بهبود وضعيت آنها كمك كند. همچنين، ايجاد برنامههاي آموزشي و توانمندسازي براي اين زنان ميتواند به افزايش استقلال مالي و اجتماعي آنها منجر شود.
نتيجهگيري: ضرورت همافزايي در سياستگذاريها - در نهايت، توجه به وضعيت زنان سرپرست خانوار و شناسايي چالشها و فرصتهاي موجود، نيازمند همكاري ميان نهادهاي دولتي، علمي و اجتماعي است. با ايجاد يك بانك اطلاعاتي جامع و بهروز و همكاري ميان اركان مختلف، ميتوان اميدوار بود كه سياستهاي حمايتي به گونهاي طراحي شوند كه هم به بهبود وضعيت اين خانوارها كمك كند و هم به ارتقاي كيفيت زندگي آنها و تقويت نهاد خانواده در جامعه ايراني منجر شود. اين مساله، علاوه بر اينكه يك چالش اجتماعياست، يك فرصت بزرگ براي تحول و پيشرفت در سياستگذاريهاي اجتماعي هم شناخته ميشود. در نهايت، موفقيت در اين حوزه نيازمند اراده و همت جمعي است تا بتوانيم جامعهاي عادلانهتر و توانمندساز براي زنان سرپرست خانوار ايجاد كنيم.