يادداشتي بر نمايشگاه «كهنه دكمهها» نازلي عباسي در گالري شيدايي
برانگيختن بيننده به ناديدهها
شيدا عزيزي
در روزگاري كه شتاب زندگي، تكنولوژي و سرعت هر لحظه به ذهن و روان ما تعرض ميكنند، ديدن آثار نازلي عباسي به مثابه مفر و پناهگاهي است كه ميتوان دمي در آن نشست، نفس كشيد، فكر كرد، لبخند زد، گريست و در نهايت آرام گرفت. سرمنشا مجموعه كهنه دكمهها به زعم عباسي به مواجهه دو امر فناپذيري انسان و ماندگاري اشيای متعلق به او پس از مرگ بر ميگردد. بسان دكمههاي يك لباس قديمي كه پس از پاره شدن يا از بين رفتن لباس، ساليان سال به جا ميمانند و ميتوانند خزانهدار قصههاي آن لباس و تاريخ زيست آن و صاحب يا صاحبان آن باشند. در مواجهه با آثار مجموعه كهنه دكمهها بيننده به سرعت در حال و هواي انسانهايي قرار ميگيرد كه زماني آگاهانه در مقابل دوربين عكاسي در عكاسخانه شهرشان قرار گرفتند تا تصويري از ايشان براي هميشه ثبت و ضبط شود. تصويري كه آنها را در آراستهترين وضعيت و بهترين ژست باز مينماياند. زنان و مردان احيانا ثروتمندي كه مابين سالهاي ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ ميزيستند و حجب و حياي دلنشيني در طرز ايستادن، نشستن، در آغوش كشيدن و زاويه نگاهشان به لنز دوربين وجود داشت. در اين مجموعه نهتنها ما نظارهگر عكسهايي هستيم كه پس از گذشت نزديك به يك قرن از عمرشان هنوز جذاب هستند، بلكه شاهد غياب شخصيتهاي حاضر در عكسها هستيم و حضور آنها را نيز از وراي نگاه هنرمندانه و سوررآليستي هنرمند حس ميكنيم. نازلي عباسي هنرمندي است كه به عنوان عكاس وارد فضاي هنري شده است و با حضور در فعاليتهاي هنري بيشماري كه در طول ساليان در كارنامه خود دارد، توانسته است لحن منحصر به فرد خود را بيابد. او از تكنيك كلاژ با استفاده از دكمه و نخ (سوزندوزي) روي عكسهاي قديمي اورجينال يا عكاسي مجدد از عكسهاي موجود در آلبوم قديمي خانوادگي خود استفاده ميكند و به تك تك آثار روايتي جديد ميبخشد. مداخله هوشمندانه عباسي روي عكسها اين روايت جديد را به مخاطبي كه در وهم فضاي نوستالژيك عكسها گرفتار آمده، تزريق ميكند. او دكمهها را روي صورت و چشمها ميدوزد، روي دستها و پاها كوك ميزند تا عامدانه بخشهايي از تصوير را پنهان كند و روي بخشهايي از عكس موتيفهاي انتزاعي و گياهي را سوزندوزي ميكند و به اين ترتيب بيننده را به عينكي جديد براي ديدن عكسها مجهز ميكند. به نظر ميرسد عباسي با انتخاب اشيای پيش پاافتادهاي چون دكمهها و نخهاي قديمي و دوختن آنها روي عكسهاي يادگاري، معصوميت و بهكارت (1) ذاتي آن عكسها را صدچندان ميكند و مفاهيمي جزء را به كل واحدي مبدل ميسازد. گاهي آنها را به اينستاليشن روي ديوار گالري يا معلق از سقف مبدل ميكند و گاهي آنها را ماهرانه برعكس الصاق ميكند تا خيال خود را با ظرافت بر عكسها بپاشد. هنرمند با ساختن و پرداختن قصهاي نو به تك تك آثار روايتي ديگر از دل آنها استخراج ميكند. به نظر ميرسد رسالت نازلي عباسي برانگيختن كنجكاوي و جستوجوگري بيننده در يافتن امري است كه او از نظر پنهان ميسازد. يك بار درباره زني كه نميشناسد (2) و بار ديگر درباره زني كه به خوبي او را ميشناسد. (3)
پاورقي
1- پیمان، هوشمندزاده، شیوه چشم، ص۵۵
2- اشاره به عنوان نمایشگاه انفرادی هنرمند در دیماه ۱۴۰۲ با عنوان برای زنی که نمیشناسم.
3- اشاره به مادربزرگ هنرمند که مجموعه کهنه دکمهها با یاد و خاطره ایشان تقدیم شده.