نقالی و نیز «حملهخوانی» به عنوان گونهای از هنر نقالی، یا داستانگویی نمایشی(1) پیشینهای کهن در میان شیعیان ایران و افغانستان دارد و آغاز آن را به دوره صفویه و رشد آن را به قاجاریه نسبت میدهند.
جنبههای ملی، مذهبی و حماسی این گونه نمایشی برجسته است. گمان میرود که همانندیهای اجرايی نقالی با شیوه گفتاری اشقیا یا مخالفخوانان در شبیهخوانی، از تاثیرات این گونه بر تعزیه است. در «مجلس حاملهخوانی» با رویکردی وارونهگویانه یا آیرونیک(2) Ironic با مقوله حملهخوانی برخورد شدهاست و با بازی واژگانی ظریفی آن را دگرگون ساختهاند و این شیوه در اجرای خود نمایش هم دیده میشود. یعنی داستان و موضوعی امروزی با شیوهای سنتی و کهن بازخوانی میشود و در بیشتر لحظات نمایش تلاش شده که با همین شیوه نقالانه داستان و موقعیتهای آن به نمایش درآید.
آغاز نمایش با گفتار کودکانهای از زبان نوزادی که هرگز زاده نخواهد شد همراه میشود تا به دنباله نمایش برسیم که از این آغاز واقعگرایانه و تا اندازهای احساسی، فاصله میگیرد. در روند نمایش خط داستان مشخص است، زنی باردار میشود و شرح مشکلات او در این بارداری و مسائلی که او را به سوی سقط جنین میراند، روایت میشود و سرانجام تصمیم او برای مادر شدن و زنده نگه داشتن نوزاد را میبینیم، ولی شوربختانه رویدادی ناگوار باعث سقط بچه میشود. «هانا صالحیراد» کارگردان نمایش، همراه با گروه جوانش، تلاش کرده است که با میزانسنهای پویایی که برای جمع سه نفره بازیگران طراحی کرده است از ایستایی داستان خطی جلوگیری کند.
در همین راستا بهره بردن از مراسم سنتی و آیینی چون رقص خنجر ترکمنی، رقص چوب خراسانی، مراسم زارگیری جنوب کشور و نیز نمایش عروسکی بونراکو به صحنههای نمایش جلوه ویژهای بخشیده است.
بهره بردن از زنگ زورخانهای، موسیقی ضربی و گاه نزدیک شدن به تئاتر حماسی یا Epic کار را از نمایشی واقعگرایانه تا اندازه زیادی متفاوت کرده است.
موسیقی زنده و حضور نوازندگان روی صحنه، بار غیرواقعگرایانه نمایش و همانندی آن با مجلس نمایشهای سنتی ایرانی را بالاتر برده است و در همین راستا خواندن آوازهایی که تلاش شده به حس و حال نمایش کمک کند، گفتنی است. بهره بردن از مایه رنگ بسیار گرمِ سرخ، در کنار رنگ متضاد سیاه در پوشش بازیگران نمایش، در کنار صحنهآرایی استیلیزه و خلاصه شده از نکات دیگری است که در نمایش به چشم میخورد. بازی در بازیها و سیال بودن حس در بازی بازیگران، باز هم به شیوه اجرا یعنی نقالی و پردهخوانی بازمیگردد و البته در همان اثنا هم گاه فضاسازیها، به سوی بازی احساسی و واقعگرایانه میل میکند. گاهی نیز در اجرا تلاش میشود که با رویکردی برشتوار بر نمایشی بودن کار تکیه شود.
نکاتی نیز در نمایش هست که میتواند به اعتلای آن،
به ویژه در اجراهای بعدی، کمک کند:
در جاهایی صدای بازیگران و قدرت حسی آنان با وجود کوچک بودن تالار اجرا چنان نیست که تماشاگران را با خود به حال و هوای نمایش بکشاند و با آن درگیر سازد.
از سوی دیگر آوازهایی که قرار است در صحنه یاریگر احساسات و عواطف نهفته در نمایش باشد، گاه خارج و فالش خوانده میشود و نمیتواند آنچنان که باید و شاید تماشاگر را در این احساسات سهیم گرداند.
این اشکال با تمرین و درستخوانی آوازها رفع شدنی است و کمک شایانی به ارتقای کیفی کار و ایجاد ارتباط با تماشاگر خواهد نمود. نکته دیگر به نوشته و متن نمایش بازمیگردد. بر پایه متن، تصمیمگیری شخصیت مادر بر حفظ نوزاد است، اما دست حادثه، یعنی تکانهای شدید اتومبیلی، باعث سقط جنین میشود و این پایانبندی نه برای تماشاگر اقناعکننده است، نه در بازی بازیگر باورپذیری حسی دیده میشود و نه چنین استنباط میشود که در نگارش متن، نویسنده خود بر آن باور داشته است. همچنین در کارهایی از این دست که تلاش بر حفظ زبانی حماسی و مطنطن و سلیس است، بیان درست واژگان و درست ادا کردن کلمات مهم است و ایرادهای گفتاری و لغزشهای زبانی چندی در کار دیده میشود که نیاز به اصلاح دارد.
نمایش مجلس حاملهخوانی، نوشته سجاد طهماسبی با کارگرداني هانا صالحیراد دی ماه در خانه نمایش دا روی صحنه است.
در این نمایش یاسمن حسینی، میترا طُره، هانا صالحیراد و رها اشرفی ایفای نقش میکنند.
1- Dramatic Storytelling، به نقل از: ناظرزاده، کرمانی، فرهاد، حملهخوانی: گونه مهمی از نقالی مذهبی در ایران، پرتال جامع علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، هنر بهار 1378 شماره 39
2- Irony را در فارسی به گواژه، وارونهگویی یا خلاف آمد (دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی) برگردان کردهاند.