• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5953 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ دي

درنگي بر ايده «بازيگري مبتني بر فرهنگ ايراني-اسلامي»

ايفاي نقش در سايه صدرالمتألهين

شراره يوسف‌‌‌نيا

 خيلي كم سن و سال بودم كتاب و مطالبي با عنوان تئاتر علمي از مرحوم اسكويي خوانده بودم. وقتي وارد دانشگاه شدم به دليل هنر تئاتر‌ي كه در جغرافياي اروپاي شرقي جريان داشت عميقا با سيستم استانيسلاوسكي آشنا شدم و بر همان اساس كار كردم. بعد از فروپاشي ديوار برلين، پاي امريكا و سيستم سرمايه‌داري بيشتر به اروپاي شرقي كه من در حال تحصيل در آنجا بودم، باز شد.  كم‌كم دانشجويان سينما و تئاتر با متد كه اصلا شيوه‌اي امريكايي بود و زمان رسيدن به نقش را كوتاه مي‌كرد درگير شدند... خب جذابيت هم داشت. وقتي بازي ستارگان هاليوود را كه با متد مشهور شده بودند، مي‌ديديم سيستم طاقت‌فرساي استانيسلاوسكي را گذاشتيم كنار؛ اما براي خود من مسائلي را آشكار كرد چون ديگر وارد رشته فلسفه شده بودم.  غرب باتوجه به تجربه‌ طولاني به اصطلاح مدرنيسم از دين فاصله گرفته بودند يعني دين از فلسفه و علوم جدا شد.  وقتي غربيان با ترجمه آثار مسلمانان با حكمت و فلسفه يونان آشنا شدند، مثل ما مسلمانان، يونان حقيقي را كشف نكردند و بيشتر فلاسفه‌اي غير از افلاطون و ارسطو را زنده كردند. تفاوت‌هاي مفهومي و هرمنوتيك ميان سنت‌هاي غربي و شرقي موجب شد در بسياري موضوعات مشكل پيدا كنم.  درك همه‌ چيز از انسان براي انسان تا پايان انسان براي من پذيرفتني نبود. براي من سوال بود كه فلسفه‌ غرب آيا مي‌گويد كه نفس پس از مرگ انسان مي‌ميرد؟! آيا از اعتبار و credibility ساقط مي‌شود؟ چون معتقد بودم نفس به معرفتِ حقايق و دانستن معارف برتر و افضل از لذت جسم اشتياق دارد. پس به قول معروف ‌‌اي آدمي «...خوردن ريحان و گل آغاز كن». آيا ما براي حل يك معضل وقتي گوشه‌اي مي‌نشينيم آنچنان در فكر نمي‌رويم كه نه تنها از اعضا و جوارح كه حتي از سر خود هم فارغ و غافل مي‌شويم؟  پس وجود آدمي منحصر به اعضا نيست و «من» حقيقتي غير از اينهاست. اين حقيقت را با چشم سر نمي‌توان ديد و با حواس ظاهري نمي‌توان درك كرد. شنيدني ديدني چشيدني بوييدني لمس كردني نيست. هيچ كدام از ادراكات پنج‌گانه انسان ملتفت حقيقت «من» نيست.  در ما موجودي مجرد وجود دارد كه منحصر به اعضا و جوارح مادي داخل و خارجي نيست و آن حقيقت نفس است. نفس هرگز از خودش غافل نمي‌شود. همان‌طور كه علم يك امر مجرد است، فاعل علم هم مجرد است. يعني بسيط است و اجزا ندارد. مادي نيست. نتيجه گرفتم در بازيگري ما بايد قبل از آنكه فاعل علم را بشناسيم كه كيست يا چيست، بايد اول خود را بشناسيم. با بدن خود، بيان خود، احساسات خود و ذهن خود آشنا شويم و سپس بر توانايي‌ها و ضعف خود اشراف پيدا كنيم. پايان‌نامه من «كاربرد بازيگري متدي در اجتماعات مردمي» بود و من مدام با اين سوال از هستي روبه‌رو بودم كه آيا ما مردمان اساسا بازيگر زندگي فردي و اجتماعي خود هستيم؟ چون بشر در هر دقيقه زندگي خود، ناگزير از احساس و متأثر شدن از اطراف است. او با تأثر لحظه به لحظه، براساس حواس، ارگانيسم، حافظه، تعاليم، هيجانات و تجارب، تأثر را با تاثيرگذاري پاسخ مي‌دهد.  پس همگان در اين بازي اجتماعي با هم شريك هستيم و پيوسته اين بازي هيجان‌انگيز در زندگي ادامه دارد. جالب است كه همين بازي‌ها را در فيلم‌ها و نمايش‌ها به صورت مجاز هم مي‌بينيم؛ اما چرا بازي‌هاي زندگي تازگي دارد نو به نو اما انگار بازي‌ها در نمايش يك بار متولد شده و براي هميشه ثبت و به‌ طور مكانيكي تكرار مي‌شود؟ مگر قرار نيست بازيگري هنر باشد؟ بازيگر به دنبال چه اهدافي است؟ چگونه خود را قادر به هنرنمايي حس كنم؟ چه ويژگي‌هايي در هنر بازي موجب مي‌شود تمام وجودم را صرف آن كنم؟ آيا تمرينات مداوم، منظم و طولاني براي صدا، بيان، آواز، بدن و ريتم من ضروري است؟  خلاصه نزديك شدن من به فلسفه‌ جناب صدرالمتألهين و غور در آن موجب شد تصميم بگيرم متد بازيگري را مبتني بر فلسفه ايراني-اسلامي براي بازيگري متعهد و راستين باز‌انديشي يا بازپردازش كنم و كارگاه‌هاي آموزشي متعددي هم در ايران هم آن‌سوي مرز‌ها برگزار كنم.  تجربه خوب و كم‌نظيري است و دختران و پسران استقبال حيرت‌انگيزي داشتند. خودم هم از اين توجه و علاقه شگفت‌زده مي‌شوم. در هفته گذشته نيز با همين رويكرد دو كارگاه در رويداد بين‌المللي صاحبدلان برگزار كرديم كه اتفاقا با استقبال خوبي هم روبه‌رو شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون