• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5958 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ دي

گفت‌وگو با بازيگران نمايش «سوءتفاهم» به كارگرداني حسين كشفي اصل

جست‌وجوي معناي زندگي روي صحنه

احمدرضا حجارزاده

اين روزها اگر به پرديس تئاتر شهرزاد (بوتيك تئاتر ايران) سر بزنيد، مي‌توانيد نمايش «سوءتفاهم» را به نويسندگي آلبر ‌كامو، كارگرداني حسين كشفي اصل و تهيه‌كنندگي سروش سلطاني ببينيد؛ اثري متفاوت و ارزشمند از كارگرداني كه سابقه معتبر و درخشاني در بازيگري و كارگرداني تئاتر دارد اما علاوه بر متن و كارگرداني، مهم‌ترين امتياز و نقطه قوت اين نمايش، بازي‌هاي چشمگير و تحسين‌برانگيز گروه بازيگران آن‌است. از ميان پنج بازيگر نمايش «سوءتفاهم»، با سه نفر از آنها -مهتاب باجلان، آناهيد ادبي و محمد نيازي- درباره همكاري با حسين كشفي‌اصل، نمايشنامه آلبر كامو و نقشي كه در اين اجرا برعهده دارند، به گفت‌وگو نشستيم.

 

مهتاب باجلان: نقش مادر از خودم خيلي دور است

 

‌شما بيش از 10‌سال سابقه بازيگري در تئاتر داريد و طي اين سال‌ها، در انواع متن‌هاي ايراني و خارجي با كارگردانان متفاوتي همكاري كرده‌ايد. براي پذيرفتن يا ردكردن يك پيشنهاد، معمولا چه مواردي را درنظر مي‌گيريد؟ متن براي شما اهميت بيشتري دارد يا كارگردان، همبازي‌ها و گروه اجرايي؟

متن براي من اولويت دارد، چون پايه و اساس يك كار نمايش است. وقتي ابتدا از متون قوي استفاده بشود، خيلي موارد ديگر، جاي درست‌شان را پيدا مي‌كنند. انتخاب درست متن، قطعا هوش و درايت كارگردان را نشان مي‌دهد و بعد، ادامه انتخاب‌ها و اتفاقات كار.

‌آيا پيش از دعوت براي بازي در «سوءتفاهم»، نمايشنامه آلبر كامو را خوانده يا اجراي ديگري از آن ديده بوديد؟ احساس‌تان نسبت به داستان تلخي كه كامو رقم زده، چه بود؟

بله، نمايشنامه «سوءتفاهم» را خوانده بودم. سال‌ها پيش هم اجرايي دانشجويي از سوءتفاهم ديده بودم. من فضاي متن و اتفاقا تلخ‌بودنش را دوست داشتم. آلبر كامو گفته: «اين اتاق براي اين ساخته شده كه مردم در آن بخوابند و اين دنيا براي آنكه مردم در آن بميرند.» اين نمايشنامه احساس نافذ پريشاني اخلاقي است كه حاصل كار جامعه‌اي انساني است؛ جامعه‌اي كه ديگر نمي‌تواند از محدوده خودش پا فراتر بگذارد و به نظام منسجمي از ارزش‌هاي اخلاقي دست پيدا كند. آن غرور ويرانگري كه ماشين جهنمي تقدير را به كار مي‌اندازد،‌زاده تصميمات لجوجانه ذهن‌هاي پريشان بشري است. پيچيدگي عجيب متن از مسائل اخلاقي، فلسفي و روحي، من را براي بازي در اين نمايش جذب كرد.

‌آيا از ابتدا براي بازي در نقش مادر انتخاب شده بوديد؟ دوست نداشتيد مثلا نقش «مارتا» يا «ماريا» را بازي كنيد؟

بله، از ابتدا به خاطر نوع صدا و بيانم، براي نقش مادر انتخاب شده بودم. براي خودم هم نقش مادر بسيار چالش‌برانگيز و جذاب بود.

‌ به لحاظ حسي و درك بازيگر از نقش، چقدر با شخصيت مادر احساس نزديكي مي‌كنيد؟ آيا خستگي و نااميدي او و تصميمي كه در زندگي‌اش مي‌گيرد، براي شما قابل درك و احترام است يا به او حق چنين كاري نمي‌دهيد؟

قطعا برايم رسيدن به حس مادر راحت نبود. من روزها و لحظه‌هاي تمرين مدام به نوع نگاه و شكل ايستايي بدن مادر فكر مي‌كردم. مادري كه در اين نمايش است، يك خونسردي و بي‌تفاوتي در درونش دارد. او سال‌هاست از آن زندگي كه در پيش گرفته، خسته شده و حالا جايي از نمايش مواجهه با پسرش را داريم كه نمي‌شناسدش اما حس‌هاي مادري را ناخودآگاه دارد. در اجراي اين نقش، براي من پيچيدگي‌هاي حسي وجود داشت كه سعي كردم به آنها نزديك شوم اما از لحاظ حسي، نقش مادر از خودم بسيار دور است.

‌در همكاري با آقاي كشفي‌اصل، چه چالش‌هايي براي رسيدن به نقش داشتيد؟ آيا ايشان در شكل‌گيري نقش به ايده‌هاي شما توجه داشت يا نقش مادر برآمده از ديدگاه و سليقه اوست؟ تعامل‌تان با بازيگران ديگر چطور بود؟

آقاي كشفي اصل به عنوان كارگردان همراهي و تعامل زيادي با بازيگرها داشتند و در عين حال، در هدايت بازيگر به نكات ريز و ظريفي اشاره مي‌كردند كه در فكر و نگاه‌شان بود و براي رسيدن به نقش بسيار كمك‌كننده بود. مهم‌تر از همه اينكه ايشان از ابتدا مي‌دانستند چه مي‌خواهند و بسيار هدفمند در اين نمايش پيش رفتند.

‌اينكه مجبور بوديد نقشي را بالاتر از سن واقعي خودتان بازي كنيد، شما را در پرورش و اجراي نقش دچار مساله نكرد؟ چطور به اين كيفيت در بازي رسيديد كه نقش تبديل به تيپ نشود و اكنون مخاطب، بازي خيلي خوبي از شما روي صحنه ببيند؟

همان‌طور كه قبلا اشاره كردم، اين نقش از من بسيار فاصله دارد اما تلاشم اين بود كه واقعا حس‌وحال مادر را در ذهن، روح، ميميك و بدنم ببينم و به خودم نزديك كنم. ديالوگ‌ها، درونيات و زيست مادر را تا جايي كه بيان مي‌كند، موجب شناخت و ‌آگاهي من از نقش مادر بيشتر مي‌شد. اميدوارم توانسته باشم در ايفاي اين نقش به درك درستي رسيده باشم.

‌آيا سالن و شيوه اجرايي نمايش، تاثير مهمي بر بازي شما در «سوءتفاهم» داشتند؟

سالن نمايش، قطعا چالش‌هايي براي ما و مخاطب دارد. به نظرم براي رساندن و انتقال حس، كمي سخت است اما خدا را شكر توانستيم فضا را درك كنيم. چيدمان و شيوه اجرايي كارگردان نسبت به شكل و حال‌وهواي نمايش و سالن هم كمك كرد و هرچه گذشت، بهتر با زواياي سالن نسبت به بازي‌هاي‌مان همراه شديم.

‌از بازي خودتان در نقش مادر راضي هستيد؟ به نظرتان اين اجرا از متن «سوءتفاهم»، مي‌تواند تاثير كافي بر مخاطب امروز تئاتر ايران بگذارد؟

من اصولا در رسيدن به نقش‌هايي كه بازي مي‌كنم، سخت راضي مي‌شوم.گرچه با رضايت و استقبال خوبي از مخاطب روبه‌رو شدم اما باز هم هر شب كه از اجرا مي‌گذرد، همچنان به مادر و لحظه‌هايش فكر مي‌كنم. از نگاه خودم همچنان جا دارد كه مادر سوءتفاهم را بيشتر زندگي كنم.

 

‌‌آناهيد ادبي: «ماريا» نماد عشق، اميد و وفاداري است

آناهيد ادبي، متولد 13۶۸ داراي مدرك كارشناسي گرافيگ است اما براي ورود به بازيگري، دوره‌هاي بدن، بيان و تربيت حس را نزد برخي از اساتيد اين رشته آموخته است. او پيش از اين در نمايش‌هايي مانند «شبيه شبيه آنتيگون»، «شب/ خارجي/ يرما»، «توقف اوتانازي» و «هيدن» ايفاي نقش كرده است.

‌از حضور شما در عرصه تئاتر، بيش از سه سال نمي‌گذرد اما تاكنون در نمايش‌هاي مهم و موفقي بازي كرده‌ايد. معمولا براي همكاري با يك پروژه، چه مواردي را مدنظر قرار مي‌دهيد؟

مطمئنا در وهله اول متن را در نظر مي‌گيرم و بعد كارگردان و گروه اجرايي.

‌ترجيح مي‌دهيد بيشتر چه نمايشنامه‌ها و نقش‌هايي را بازي كنيد؟

تمايل زيادي دارم در قالب كاراكتر متن‌هايي ظاهر شوم كه تاثيري بر جهان به‌ظاهر آراسته امروز داشته باشد و بتواند در دل لايه‌هايش، دغدغه‌هاي امروز را فرياد بزند.

‌آيا از ابتدا قرار بود نقش «ماريا» را بازي كنيد؟ دوست نداشتيد مثلا در نقش دختر يا مادر ظاهر شويد؟

هرگز نخواستم نقشي غير از ماريا را در اين نمايشنامه بازي كنم، چون «ماريا»، هم‌نامِ «ماريا كاسارِس» معشوقه آلبر كامو است!

‌پيش از دعوت براي بازي، نمايشنامه آلبر كامو را خوانده يا اجراي ديگري از آن ديده بوديد؟ برداشت‌تان از نمايشنامه تلخ آلبر كامو چه بود؟

من ارادت خاصي به آلبر‌كامو دارم و وقتي فهميدم نمايشنامه ايشان است، بسيار شگفت‌زده شدم. نمايشنامه «سوءتفاهم» كامو، يكي از آثار عميق فلسفي اوست كه در دل خود مضاميني همچون تنهايي، پوچي و ارتباط انساني را كاوش مي‌كند. در اين نمايشنامه، داستان حول محور خانواده‌اي مي‌چرخد كه در هتلي دورافتاده زندگي مي‌كنند و به شكلي تراژيك، نمي‌توانند يكديگر را بشناسند. در جست‌وجوي معنايي براي زندگي خود هستند اما اين جست‌وجو با نتايجي تلخ و بي‌ثمري مواجه مي‌شود.«سوءتفاهم» ميان مادر، دختر و پسر نمادي از گسست‌هاي عميق انساني است كه در دنياي مدرن رخ مي‌دهد. شخصيت‌ها به شكلي غم‌انگيز در تنهايي خود غرق شده‌اند. حتي زماني كه به هم نزديك مي‌شوند، قادر به برقراري ارتباط واقعي نيستند. اين تنهايي، بخشي از فلسفه اگزيستانسياليسم كامو است كه در آثار ديگرش نيز ديده مي‌شود.كامو در اين اثر، بي‌رحمي و رنج ناشي از ناآگاهي و عدم شناخت را به تصوير مي‌كشد. مادر و دختر براي تحقق روياي خود دست به جنايت مي‌زنند اما اين روياي مادي در نهايت چيزي جز ويراني براي‌شان به ارمغان نمي‌آورد. در كل، اين نمايشنامه بيشتر از آنكه داستاني باشد، نوعي تأمل فلسفي درباره زندگي است.

‌ شما در نمايش «توقف اتانازي» با آقاي كشفي‌اصل همبازي بوديد. در «سوءتفاهم»، تعامل شما و ايشان در رابطه كارگردان-بازيگر چطور بود؟

بله، آشنايي بنده با آقاي كشفي‌اصل در نمايش «توقف اتانازي» به كارگرداني محمدرضا عطايي‌فر بود كه منجر به همكاري در نمايش «سوءتفاهم» شد. جدا از هنر و سبقه بازيگري، كاراكتر شريف و محترم ايشان و اخلاق بسيار خوب‌شان -كه به نظرم حرف اول را مي‌زند- بنده را براي همكاري جذب كرد. اين اولين همكاري من با ايشان در نقش بازيگري-كارگردان است.

با توجه به اينكه آقاي كشفي، بازي‌تان را در نمايش «توقف اتانازي» ديده بودند، آيا دست شما را براي اجراي ايده‌هاي بازيگري خودتان باز گذاشتند يا با تاكيد بر سبك كارگرداني خودشان، اصرار داشتند طبق خواسته‌هاي ايشان بازي كنيد؟

به هرحال هر كارگرداني خواستار پياده‌شدن خط فكري و نگاه خودش در نمايشنامه است اما منصفانه بگويم كه با اين‌حال ايشان دست بازيگر را بسيار باز مي‌گذارند تا هر خلاقيتي دارند روي نقش پياده كنند.

‌آيا سالن بوتيك تئاتر ايران و شيوه اجرايي كارگردان، تاثيري بر بازي‌تان در «سوءتفاهم» داشتند؟

حقيقتا سالن بوتيك تئاتر ايران از استانداردهاي كافي برخوردار نيست و شايد فقط در قسمت‌هايي از سالن بازيگرها به صورت كامل ديده شوند اما خوشبختانه اين فضاي تنگ با سقف كوتاه، با شيوه اجرايي اين نمايش تطابق دارد. آقاي كشفي‌اصل هم خيلي خوب توانستند ميزانسن‌هاي درستي در اين سالن به كار ببرند كه بسيار كار سختي است.

‌«ماريا» يكي از سه زن حاضر در نمايش «سوءتفاهم» است كه البته نسبت به مادر و مارتا، اميدوارتر و عاشق‌تر است اما او هم به سرنوشت شومي دچار مي‌شود. به نظرتان چرا ماريا با چنين رويداد تلخي مواجه مي‌شود؟ خودتان چه برداشت و احساسي نسبت به اين نقش داريد؟

«ماريا» نماد عشق، اميد و وفاداري است كه در اين ميان قرباني دوگانگي و ناتواني «يان» شده كه منجر به فجايع انساني مي‌شود. اين سرنوشت تلخ نيز بازتابي از فلسفه اگزيستانسياليستي و پوچ‌گرايانه كاموست كه در آن افراد با تصميمات و شرايطي كه خارج از كنترل‌شان است، به نابودي كشيده مي‌شوند. حس عميق ماريا نسبت به عشق و اميد، در تضاد با احساسات سرد و از خودبيگانه شخصيت‌هاي ديگر، به‌ويژه مادر و خواهر «يان» قرار مي‌گيرد. اين تضاد، نه تنها به تراژدي اثر شدت مي‌بخشد، بلكه پوچي تلاش‌هاي انساني براي برقراري معنا در جهاني بي‌معنا را كه كامو در فلسفه‌اش مطرح مي‌كند، برجسته مي‌كند. ماريا نماينده چيزي است كه مي‌تواند انسان را از بي‌معنايي نجات بدهد؛ عشق و زندگي اما همان‌طور كه در نمايشنامه مي‌بينيم، اين ارزش‌ها اغلب در دنياي بي‌رحم و غافلانه‌اي كه كامو به تصوير مي‌كشد، ناديده گرفته مي‌شوند.

‌از بازي‌تان در نقش «ماريا»، راضي هستيد؟ به نظرتان اين اجرا از متن «سوءتفاهم»، توانسته تاثير كافي بر مخاطب امروز تئاتر ايران بگذارد؟

در بازيگري يك خاصيت كمال‌گرايي وجود دارد كه بازيگر، اكثرا از خودش راضي نيست و هر روز در صحنه تلاش مي‌كند از روز قبل بهتر باشد. ماريا براي من نقش بسيار سختي بود، به دليل اينكه در دنياي واقعي اگر شخصي باعث آزار و اذيت عشقم شود، بايد تاوانش را پس بدهد اما در قالب مارياي اين نمايش، بايد در خود بشكنم. بنابراين تحملش روي صحنه هر شب برايم زجرآور است.كاراكترها روي صحنه عميقا غرق در نقش‌هاي‌شان مي‌شوند. به همين دليل، اطمينان دارم تا حد بسيار زيادي بر مخاطب تاثير خواهد گذاشت.

‌ شما در كارنامه بازيگري‌تان سابقه دو همكاري با خانم نسيم ادبي را داريد. به نظرتان شيوه كارگرداني خواهرتان با كارگرداني آقاي كشفي چه تفاوت‌هايي دارد؟

من طي اين چند سال، با چند كارگردان افتخار همكاري داشتم كه هر كدام با ديگري تفاوت‌هاي بسياري داشتند و البته اين امر واضح و مبرهن است، زيرا هر كدام نگاه متفاوتي به متون دارند اما مي‌توانم به يك نقطه مشترك‌ بين اين دو عزيز اشاره بكنم، آن هم آرامش و خيال راحتي است كه هر دو قبل از اجراها در تمرين از آن برخوردارند.

‌ تجربه بازي در نمايش‌هاي خانم نسيم ادبي، چقدر در شكل‌گيري نقش ماريا به كمك‌تان آمد؟ آيا در سبك بازيگري‌تان، تحت تاثير تكنيك بازيگري ايشان بوديد؟

سوال بسيار خوبي پرسيديد. به دليل شباهت زياد من و نسيم از نظر ظاهري، تن صدا و چشم‌ها، روي صحنه به‌شدت شبيه يكديگر هستيم. شايد به نظر بيايد من از ايشان تقليد مي‌كنم اما به هيچ عنوان اين‌طور نيست. نسيم جزو بهترين بازيگرهاي زن تئاتر كشور ماست. من هميشه از ايشان ياد گرفته‌ام و الگو و حامي هميشگي‌ام بوده‌اند. هميشه مسير را نشانم دادند و من را رها كردند تا خودم دست‌وپنجه نرم كنم و به مقصد برسم. اين يكي از آموزه‌هاي بزرگ نسيم ادبي در شكل‌گيري بازيگري من بود كه هميشه براي اين امرِ مهم از ايشان سپاسگزارم. آمين به روزي كه بتوانم مانند ايشان در قالب خودم، يك‌ بازيگر مهم و تاثيرگذار باشم.

 

‌‌‌محمد نيازي: بي‌معنايي، انسان را مضطرب مي‌كند

محمد نيازي، متولد ۱۳۶۷ داراي مدرك كارشناسي بازيگري است و از سال 93 تاكنون در عرصه بازيگري و كارگرداني فعاليت دارد. او تاكنون در نمايش‌هايي مثل «تخليه»، «همكارها»، «جريان»، «تلفات»، «ريچارد» و «كابوس سرخ» و فيلم‌هاي سينمايي «سال گربه» و «غريب» بازي كرده و كارگرداني نمايش‌هاي «آرايشگر» و «غول» را برعهده داشته است.

‌معمولا براي همكاري در يك پروژه جديد، چه مواردي را در نظر مي‌گيريد؟ متن اهميت بيشتري براي‌تان دارد يا كارگردان، همبازي‌ها يا گروه اجرايي؟

در گام اول، بي‌شك متن برايم اهميت بيشتري دارد اما اهميت كارگردان هم كمتر از متن نيست. شايد بتوان گفت متن و كارگردان هر دو برايم در موازات هم قرار دارند و معيار انتخاب تصميمم براي بودن يا نبودن در آن پروژه است.

‌ اصولا خودتان ترجيح مي‌دهيد چه نمايشنامه‌ها و نقش‌هايي را بازي كنيد؟

خودم نمايشنامه‌هايي را كه كمدي در آنها بيشتر است، مي‌پسندم و گرايش و علاقه‌ام بازي در نقش كمدي است، ولي اصولا معتقدم كه يك بازيگر بايد توانايي بازي در هر نقش و ژانري را داشته باشد و خود را محدود به يك نگاه و يك تفكر نكند.گاهي مخاطب به عنوان بازيگر، شما را در قالب‌ها و نقش‌هايي دوست دارد كه شايد خيلي مورد علاقه خود بازيگر نباشد.

‌آيا پيش از دعوت براي بازي، نمايشنامه كامو را خوانده يا اجراي ديگري از آن ديده بوديد؟ برداشت‌تان از نمايشنامه تلخ آلبر كامو چه بود؟

بله، نمايشنامه را قبلا خوانده بودم، ولي اجرايي از آن نديده بودم. به نظرم فلسفه پوچي كامو گاهي شايد راهگشاي انسان‌ها باشد كه هميشه دنبال پيداكردن و يافتن زيست هستند؛ اينكه انسان در مواجهه با مرگ و ايجاد سوال‌هاي بنيادي در اين راستا، ناچار به نوعي متافيزيك مي‌شود، چون مي‌خواهد براي سوال‌ها و چراهاي ذهنش جوابي پيدا بكند. فكر مي‌كنم عدم پاسخ به مرگ و بي‌معنايي هميشه انسان را دچار اضطراب مي‌كند.

‌شما جزو بازيگراني هستيد كه علاوه بر تئاتر، در سينما هم سابقه بازيگري داريد و همچنين كارگرداني تئاتر را تجربه كرده‌ايد. در پروسه تمرين‌ها، از ايده‌هاي شخصي و شناخت و تجربيات‌تان در كارگرداني تئاتر، براي شكل‌گيري نقش و نمايش استفاده مي‌كرديد يا به عنوان بازيگر در خدمت گروه و ايده‌هاي كارگردان بوديد؟

من در اين پروژه به عنوان بازيگر كار هستم و بي‌شك در خدمت گروه و در راس آن، كارگردان كار هستم. شايد گاهي تجربه‌ها و زيست در گذشته به كمك بازيگر بيايد اما باز هم بايد در راستاي ديدگاه و تفكر كارگردان باشد و رفته‌رفته اين تفكرها و ذهنيت‌ها در يك چارچوب و يك خط قرار مي‌گيرند.

‌ در همكاري با آقاي كشفي، با چالش خاصي براي رسيدن به نقش روبه‌رو بوديد؟

نه، خيلي چالش ويژه‌اي نداشتيم، چون از لحظه اول، آقاي كشفي‌اصل براي اجرايي‌كردن اين نمايش پلن‌هاي درست و دقيقي داشتند و يك به يك آنها را عملي كردند. به شخصه در طول تمرينات و در روزهايي كه روي صحنه هستم، هيچ‌گاه به چالش ويژه‌اي برنخوردم كه از نظر من، اين چيدمان درست و دقيق، قبل از شروع تمرينات در تفكر كارگردان بود و به نحوه عالي اجرايي شد.

‌ آيا سالن و شيوه اجرايي كارگردان، تاثيري بر بازي شما در «سوءتفاهم» داشتند؟

حتما سالن و شيوه اجرايي تاثير زيادي دارد. آقاي كشفي، شيوه اجرايي و اين سالن را در طول تمرينات براي ما آماده و مهيا كردند، طوري كه محل تمرين‌هاي نمايشنامه «سوءتفاهم»، بسيار شبيه به صحنه اجرايي بود. به دليل ويژه‌بودن سالن بوتيك شهرزاد و نزديكي و نفس‌به‌نفسِ تماشاگربودن، از نگاه من بسيار ويژه و زيباست.

‌از بازي خودتان در نقش «يان» راضي هستيد؟ به نظرتان اين اجرا از متن «سوءتفاهم»، توانسته تاثير كافي بر مخاطب امروز تئاتر ايران بگذارد؟

جواب اين سوال را مخاطب بايد بدهد كه آيا «يان» قصه تلخ كامو در اين جايگاه درست قرار گرفته يا نه اما اعتقاد دارم نمايش سوءتفاهم با كارگرداني آقاي كشفي و تيم درجه‌يك و بازيگراني كه هر يك در جايگاه درست خود قرار دارند، تاثير لازم را روي مخاطب تئاتر و به ويژه دوستداران كامو گذاشته است.

‌ در پايان اگر نكته‌اي داريد، بفرماييد.

حرف نگفته زياد است.گاهي هم حرف‌هاي تكراري كه فقط گفته مي‌شود! تئاتر امروز ايران بسيار نيازمند نگاه ويژه بزرگان اين عرصه و كمك مسوولان امر است براي فرهنگ و خوراك درست به مخاطب‌هاي امروز كه بسيار ديدگاه و نگاه‌هاي متفاوتي دارند. به اميد روزهايي بهتر براي فرهنگ و هنر و به ويژه تئاتر ايران.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون