ايران و روسيه از ريلگذاري جديد در روابطشان رونمايي ميكنند؛ اتفاقي ويژه در متلاطمترين وضعيت روابط بينالملل و تغييرات ژئوپليتيكي خاورميانه كه روي معادلات خرد و كلان تاثير خواهد گذاشت.
بنا به گفته طرفين، مفاد «معاهده مشاركت جامع همكاريهاي راهبردي ايران و فدراسيون روسيه» شامل يك مقدمه و ۴۷ ماده است كه همه حوزههاي مناسبات دوجانبه را در برميگيرد.
پيش از اين، ايران و روسيه توافقنامه جامع همكاريها را امضا كردند كه در سال ۲۰۰۱ در مجلس شوراي اسلامي نيز تصويب شد.
اين موافقتنامه عملا ۲۰ ساله بود و در سال ۲۰۲۱ ميلادي، مدت زمان اجراي آن به پايان رسيد. يك منبع ديپلماتيك ايراني كه به نام وي اشاره نشده نيز به كامرسانت گفت: «باتوجه به اينكه طي دو، سه دهه گذشته ايران و روسيه همكاريهاي خود را در زمينههاي مختلف گسترش دادهاند، باتوجه به مقتضيات جديد و افزايش سطح و گستره روابط، ما نيازمند بهروزرساني سند قبلي بوديم.»
گفته شده كه معاهده مشاركت جامع همكاريهاي راهبردي ايران و فدراسيون روسيه، بر پايه ۳۰ محور تنظيم شده است. طرفين در اين معاهده به عنوان توافقنامه قراردادي بلندمدت و مبني بر اصول منشور سازمان ملل متحد، حقوق دوجانبه و توازن تعهدات و احترام به تماميت ارضي در آن لحاظ كردهاند.
شراكت براساس منافع مشترك
ايران و روسيه به شكل خواسته يا ناخواسته در تقابل با مكانيسم غرب و مشخصا راهبردهاي امريكايي داراي چالشهاي مشتركي هستند كه چند سرفصل مشخص وجود دارد:
1- تهديدهاي نظامي و امنيتي: سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) همان ميزان كه براي روسيه تهديد فوري محسوب ميشود براي ايران هم تهديد ميانمدت است. نوع رفتار ناتو در اوكراين ممكن است در شمال ايران هم با فرمت متفاوتي شكل بگيرد. «خفگي ژئوپليتيكي»، «صفبندي پشت مرز شمالي» و «حضور در عمق آسياي ميانه» تهديدهاي راهبردي عليه تهران است. امريكا دشمن سرسخت ايران و روسيه براي طرفين يك تهديد هميشگي است؛ البته سطح تعارض و تخاصم تهران و مسكو با واشنگتن داراي تفاوتيهايي است. در اين ميان طرفين با تهديدهاي تروريستي و امنيتي مشتركي مواجه هستند كه آنها را به سمت توسعه همكاريهاي اطلاعاتي و امنيتي مشترك هدايت ميكند.
2- تحريمهاي تهاجمي غرب: اين معاهده ميتواند فرصتهاي جديدي براي همكاريهاي اقتصادي در زمينههاي انرژي، تجارت، حمل و نقل، فناوري و سرمايهگذاري ايجاد كند. هر دو كشور به دنبال كاهش وابستگي به دلار امريكا هستند و اين همكاري ميتواند به توسعه تجارت با ارزهاي ملي كمك كند. پس از آغاز جنگ اوكراين، روسيه تحت خشنترين تحريمهاي غربي قرار گرفت كه عملا وضعيتي مشابه ايران قلمداد ميشود.
ايرانيها، استاد دور زدن تحريمهاي غرب هستند. روسها براي تامين نيازهاي اقتصادي به سمت ايران گرايش جدي پيدا كردند اما مساله اينجاست كه اعداد و ارقام تجارت مشترك براي طرفين مطلوب نيست.
تجربه طرف روس در استخراج نفت و گاز يا مديريت منابع آبي هم براي ايران جذابيتهاي خودش را دارد. روسها ميخواهند در نوسازي صنايع نفت و گاز ايران نقش جديتري ايفا كنند.
ازسوي ديگر، همكاري در زمينه فناوريهاي پيشرفته ميتواند به توسعه صنايع داخلي هر دو كشور و كاهش وابستگي آنها به كشورهاي غربي كمك كند.
3- حمايتهاي ديپلماتيك: روسها و ايرانيها به موازات وضعيت پيچيده جنگ نامتقارن نظامي و اقتصادي، درگير جنگ تمام عيار ديپلماتيك با دشمنان مشترك هستند. حمايت در مجامع بينالمللي و ياركشي يك مولفه پذيرفته شده است.
از طرف ديگر، روسيه عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد با حق وتو است كه ميتواند براي ايران فرصتهاي ويژه خلق كند. در عين حال هر دو طرف در معرض تهديدهاي ارضي هستند كه مبتني بر توافق راهبردي بايد به تماميت ارضي يكديگر احترام گذاشته و در عين حال مانع اقدامات تهاجمي يا تسهيل تهاجم دشمن شوند.
بازي مشترك
در حياتيترين وضعيت خاورميانه
اگرچه نگارش متن «معاهده مشاركت جامع همكاريهاي راهبردي ايران و فدراسيون روسيه» از دولت دوازدهم آغاز شده و در دولت سيزدهم ادامه داشت اما طرفين نگاهي همراه با صبر به امضاي آن داشتهاند. حالا در زماني ويژه، در پيچيدهترين شرايط ميداني و ديپلماتيك غرب آسيا، ايران و روسيه متعهد به معاهده مشاركت ميشوند. تغييرات ژئوپليتيكي خاورميانه منجر به تغيير موازنه قدرت در خاورميانه و آسياي ميانه خواهد شد. ايران در وضعيت پيچيده منطقه بايد نقش و رفتار متفاوتي را نسبت به گذشته دنبال كند. در طرف مقابل، مسكو هم نيازمند همراهي ميداني تهران براي بازتعريف منافع در آرايش جديد منطقه است. فراتر از وضعيت حياتي امروز خاورميانه، كريدور
شمال-جنوب يك خواسته استراتژيك براي توسعه اقتصادي روسيه و دسترسي به آبهاي گرم خليجفارس است.
ائتلاف ساختارشكنها
غرب اگرچه پس از شروع جنگ اوكراين مانوري وسواسگونه روي همكاريهاي آشكار و پنهان ايران و روسيه داشته است اما ظرف يك سال گذشته با لفظ «ائتلاف ساختارشكنها» يا «تجديدنظرطلبها» بازي پيچيدهتري را دنبال كردهاند.
«آنتوني بلينكن» وزير امور خارجه «جو بايدن» در فارن افرز مينويسد: «همه آنها به دنبال فرسايش پايههاي قدرت امريكا يعني برتري نظامي، فناوري و مالي و شبكه اتحادها و مشاركتهاي آن هستند.»
واقعيت اين است كه پيوندهاي ايران و روسيه يك چالش جدي براي نظام غرب محسوب ميشود. در نگاه امريكاييها، حضور چين و كرهشمالي در اين معادله براي غرب يك مخمصه با معادله سخت خواهد بود.
رويارويي ايران و روسيه با مكانيسم فشار همهجانبه امريكا، موفقيتهاي مثلث اقتصاد، ديپلماسي، نظامي شرايط قابل گسترشي ايجاد ميكند كه منافع غربي را در معرض فشار قرار ميدهد. دليل نگراني يا حتي پرخاشگري غرب زماني قابل فهم ميشود كه بازنويسي متغيرهاي دكترين جنگ سرد و بازيهاي بلوك شرق را درنظر بگيريم.
چند ملاحظه خاص
واكنشهاي داخلي و خارجي به توافق جامع سرشار از پارادوكس و تعارض ديدگاه داخلي و خارجي است. اين همكاري ميتواند تاثيرات متفاوتي بر روابط ايران و روسيه با ساير كشورها داشته باشد. رقباي منطقهاي ايران بهشدت نگران عمق همكاريهاي ايران و روسيه هستند؛ آنها احتمالا ظرف چند ماه آينده تلاش خواهند كرد با روسيه رويكردهاي جديدي تعريف كنند.
طرفهاي غربي نگران هستند در تغيير وزنكشي خاورميانه، مسكو وضعيت متفاوتي را رقم بزند. روسها در تعريف همكاريها با ايران عمدتا از لفظ «دوست خوب» ياد كرده و از عنوان «استراتژيك» يا «راهبردي» استفاده نميكردند اما معادلات تغيير كرده است.
همكاريهاي هستهاي در حوزه توسعه غنيسازي اورانيوم و زيرساختهاي نيروگاههاي اتمي عليرغم موفقيتهاي بومي ايران محل مانور رسانهاي عليه تهران و مسكو است. به موازات اين وضعيت، بحث جنگندههاي SU35، پدافند روسي، همكاريهاي فضايي و ماهوارهاي عملا با اعصاب برخي كشورها بازي ميكند.
غرب به ويژه ايالاتمتحده نگران است كه اين توافق به تقويت محور مقاومت در خاورميانه منجر شود و توانايي ايران براي نفوذ در كشورهاي همسايه را افزايش دهد.
نگاه سرشار از بيم و اميد
فارغ از همه آنچه كه گفته شد؛ نگاه ايرانيها به همسايه شمالي همواره درگير دو قطبي عشق و نفرت بوده است.
برخي با نگراني ميگويند كه ايران نبايد به يكي از اقمار روسيه در جدال بلوك شرق و غرب تبديل شود و برخي ديگر معتقدند كه ايران براي ايجاد حاشيه امن بايد دست روسها را محكم بفشارد.
چالش حافظه تاريخي بر نگاه تهران به تعامل با كرملين سنگيني ميكند. حمايت روسيه از اعمال بند هفتم منشور سازمان ملل متحد عليه تهران در معامله بزرگ «ديميتري مدودف» و «باراك اوباما»، مساله كش و قوس تحويل پدافند S300 و موارد مشابه روي اميدهاي ايران سنگيني ميكند.
در طرف مقابل هم نگرانيهايي درباره رويگرداني سريع تهران به سمت غرب وجود دارد. شايد بتوان گفت كه طرفين در تلطيف نگاه نخبگاني به يكديگر موفقيت چنداني نداشتهاند تا گرفتار همگرايي و واگرايي در منافع مشترك شوند.
مساله هميشگي اينجاست كه ايرانيها با هيجانيترين شكل رفتار پيچيده روسيه را تحليل و ارزيابي ميكنند.
روسها مبتني بر الگوريتم هويت ارتدوكسي و فرهنگ سياسي منحصر به فرد اوراسيايي، منافع و راهبردهايشان را تعريف ميكنند اما تهران همچنان فهم دقيقي از اين درهم تنيدگي ندارد.
واقعيت امروز دنياي روابط بينالملل چندجانبهگرايي و تعريف استراتژي براساس منافع است. بازيگران رقيب ايران در خاورميانه اگرچه متحدين راهبردي امريكا و غرب محسوب ميشوند اما به شركاي استراتژيك روسيه تبديل شدهاند.
بلوك شرق و بلوك غرب اگرچه به نوعي احيا شدهاند اما تقابل آنها همانند دوران اتحاديه جماهير شوروي تقابل ايدئولوژي نيست.
ماجراي آشتيكنان ايران و عربستان در پكن به وضوح نشان داد كه بازيگران براساس منافع رفتار ميكنند.
همصدايي ايران و روسيه در مسائل منطقهاي و بينالملل ميتواند منجر به تعريف معادلات جديد شود.
زمان امضاي توافقنامه با مراسم تحليف «دونالد ترامپ» رييسجمهوري امريكا، پالس تهران براي مذاكره با واشنگتن، گفتوگوهاي ديپلماتيك با تروييكاي اروپايي و بحث درباره امنيت مشترك نشاندهنده بازي متوازن تهران در چندجانبهگرايي در معادله كلان شرق و غرب است. به طور خلاصه، توافق ايران و روسيه براي شراكت راهبردي داراي پيامدهاي گستردهاي است كه ميتواند به تقويت روابط دوجانبه، تغيير معادلات منطقهاي و بينالمللي و همچنين ايجاد چالشهايي براي نظام جهاني منجر شود.
موفقيت «معاهده مشاركت جامع همكاريهاي راهبردي ايران و فدراسيون روسيه» مستلزم تهيه، تنظيم و اجراي پيوستهاي مرتبط ذيل آن است تا منافع مشترك تامين شود. بيتوجهي به بازتعريف مولفههاي حياتي و موردنياز، معاهده را صرفا به يك رويكرد پرستيژي تبديل ميكند كه فاقد عملكرد عملياتي است.
كارشناس روابط بينالملل