• ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5971 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن

گزارش «اعتماد» از خطراتي كه قرقبانان را تهديد مي‌كند

همبازي مرگ

نيره خادمي

با مرگ بازي مي‌كنند. اغلب آنها در مقابل متخلفي كه تفنگ و تبر دارد، اسلحه‌اي ندارند و از حمايت‌هاي قضايي برخوردار نيستند ولي به خاطر علاقه به محيط‌زيست، چنين شغلي را انتخاب كرده‌اند. قرقبان صداي‌شان مي‌كنند و همپاي محيط‌بان‌ و جنگل‌بان به كار حفاظت از حيات‌وحش و محيط‌زيست مشغولند و شرح وظايف‌شان شبيه به آنان است با اين تفاوت كه ضابط قضايي نيستند. هر اتفاقي هم در اين راه ممكن است رقم بخورد؛ متخلفي كه به قانون تحويل داده‌اند آنها را شناسايي كند، منزل آنها را به آتش بكشد، تهديدشان كند يا با سنگ شيشه خودروي آنها يا خانه‌شان را بشكند. برخي از آنها با شركت‌‌هاي واسطه‌اي در قرق‌ها كار مي‌كنند و هيچ رابطه استخدامي با سازمان محيط‌زيست ندارند و برخي ديگر در قرق‌هاي اختصاصي مصوب سازمان محيط‌زيست فعال‌اند و عده‌اي هم به صورت محلي از سوي اهالي منطقه، براي مراقبت از گونه‌هاي گياهي و دارويي به كار گرفته مي‌شوند.

 

۵ ماه است حقوق نگرفته‌ايم

شيوه به‌كارگيري قرقبان‌ها به هر شكلي هم كه باشد، درآمد آنها و كفاف زندگي‌شان را نمي‌دهد و چون ضابط قضايي نيستند در صورت درگيري با متخلفان حين ماموريت ممكن است دچار آسيب‌هاي جسمي شوند و حتي متخلف مي‌تواند پس از درگيري عليه آنها اقامه دعوي كند و ديه هم دريافت كند. برخي از آنها در گفتن از مشكلات‌شان دست به عصا هستند و براي اينكه شغل خود را از دست ندهند تمايلي براي مصاحبه با نام و نشان خود ندارند. قرقبان‌ جواني كه «اعتماد» چند روز پيش با او گفت‌وگو داشت همين شرايط را دارد؛ ترجيح نمي‌دهد بلكه اصرار دارد كه نام و مشخصاتي از او به ميان نيايد. مردي قوي و ورزيده كه از ۱۵ سال پيش قرقبان يكي از مناطق استان فارس است و در چند سال اخير هم به عنوان نيروي شركتي سازمان محيط‌زيست كار قرقباني را انجام مي‌دهد. همان لباس‌هاي خاكي و سبز‌رنگ محيط‌باني را به تن مي‌كند و از گشت و كنترل حفاظتي در شب و روز تا برخورد با شكار غيرقانوني، معدنكاوي، زمين‌خواري و برداشت گياهان دارويي، تعمير و نگهداري آبشخور، آبرساني به حيات‌وحش كنترل دام را مو به مو در شرح وظايف خود دارد و چند روز در هفته را هم در پاسگاه به صبح مي‌رساند. به ‌طور كلي كارشان بيشتر به صورت شيفتي است، چراكه اغلب فاصله قرق تا منزل قرقبان‌ها زياد يا مسير صعب‌العبور است بنابراين هر قرقبان بنا بر اين موارد، تعداد روزهاي شيفت را انتخاب مي‌كند. بعضي‌ها يك هفته شيفت هستند و يك هفته به خانه مي‌روند اما اين قرقبان سه روز شيفت است و سه روز ديگر آزاد از شيفت ولي به‌طور كلي، طي يك ماه ۱۵ شبانه‌روز را سر كار است آن هم در شرايطي كه طبق ماده ۵۷ قانون كار جمع ساعت‌هاي كاري در ماه نبايد از ۱۷۶ ساعت فراتر برود. مي‌گويد از كودكي عاشق محيط‌زيست بوده و وقتي بزرگ‌تر شده اين شغل را انتخاب كرده است تا به محيط‌زيست خدمت كند: «مدل جذب از 4۰-‌30 سال پيش همين‌طور بود؛ نيروي‌هاي بومي و حتي شكارچيان محلي كه قوي و زرنگ بودند را براي اين كار جذب مي‌كردند تا شكار نكنند. معيشت آنها تامين مي‌شد، استخدام و دو، سه سال بعد هم به صورت قرارداد معين و رسمي، جذب مي‌شدند. از زماني كه من اين كار را آغاز كرده‌ام، سازمان در اين زمينه جذب نيرو داشته اما تبديل وضعيت آنها اتفاق نيفتاده است و در واقع هيچ رييس سازماني در اين ۱۵ سال براي رايزني درباره تبديل وضعيت اين نيروها اراده نداشته است تا در هيات دولت براي اين موضوع بودجه دريافت كند. دو تن از همكاران من ۱۸ و ۱۹ سال سابقه دارند اما هنوز هم قرارداد ندارند و رسمي نشدند.»

مناطقي كه او و ۸ قرقبان ديگر در استان فارس تحت حفاظت خود دارند اغلب يا كوهستاني است يا به صورت دشت يا جنگل؛ مناطقي كه موبايل در ۹۰درصد آن آنتن‌دهي ندارد و با نزديك‌ترين آبادي هم ۳۰ تا ۵۰كيلومتر فاصله دارد. وسعت يكي از اين مناطق ۱۸۰هزار هكتار است و تنها دو نيروي حفاظتي دارد و منطقه ديگر هم كه ۲۰هزار هكتار است باز هم دو محيط‌بان دارد اما او به تنهايي شيفت خود را پر مي‌كند و منطقه را گشت مي‌زند؛ منطقه‌اي كه ۲۰ هزار هكتار وسعت دارد. از خانه تا رسيدن به پاسگاه حدود ۱۱۰ كيلومتر است و اغلب حدود يك ساعت و نيم زمان مي‌برد. تا پاسگاه را با ماشين مي‌رود و گشت‌زني‌ها در منطقه تحت حفاظتش با موتور انجام مي‌شود. گشت‌زني‌‌ها در شب كمتر است مگر در موارد خاص كه گزارش موثقي وجود داشته باشد. در اين شرايط با ساير همكاران تماس مي‌گيرد تا با هم كار را به سرانجام برسانند آن‌هم در شرايطي كه اسلحه ندارند.» به هيچ كدام از نيروهايي كه استخدام محيط‌زيست نيستند، اسلحه يا ساير ابزار دفاعي مثل اسپري و شوكر داده نمي‌شود ضمن اينكه معلوم نيست اگر به فردي كه وارد حريم شده است ايست بدهيم بايستد، شليك كند يا نه. براي من پيش آمده است كه با دست خالي با متخلف درگير شده‌ام به من حمله كرده‌اند و من در مقام دفاع، حتي محكوم به پرداخت ديه شده‌ام. چند سال پيش دو تن از همكاران ما در درگيري با شكارچيان به شهادت رسيدند. يكي از آنها رابطه استخدامي با سازمان محيط‌زيست داشت و بعد از كلي دوندگي در نهايت احزار شهادت شد اما براي فرد ديگر كه نيروي شركتي بود اتفاقي نيفتاد و جز مقدار ناچيزي براي هزينه‌هاي مراسم، مبلغي به خانواده‌اش كمك نشد و ماجرا تمام شد. اگر حين انجام كار براي يكي از ما اتفاقي بيفتد سازمان اصلا زير بار مسووليت آن نمي‌رود، سريع نامه مي‌زنند كه اين فرد جزو نيروهاي ما نبوده است بلكه داوطلب بوده و با مسووليت خود به اين كار وارد شده است.»

شكارچيان غيرمجاز يا در واقع همان گوشت‌فروش‌ها اغلب قوچ، ميش و كل و بز وحشي شكار مي‌كنند و قرقبان‌ها اگر در زمان گشت‌زني رد موتور و ماشين غريبه ببينند بايد به ماجرا مشكوك شوند و آن را پيگيري كنند. ممكن است در كوه صداي شليك گلوله شنيده شود يا عشاير منطقه تحركات مشكوكي ببينند و به آنها اطلاع بدهند در اين صورت قرقبان‌ها پس از پيگيري و پيدا كردن متخلفان براي دستگيري با ساير همكاران‌شان دست به كار مي‌شوند و دست آخر هم بايد همكاري كه رسمي است و اسلحه دارد با آنها همراه شود. با اين حال موقعيت‌هايي هم ايجاد شده است كه امكان حضور همكار رسمي نبوده است و به قول خودش «با پناه بر خدا» جلو رفته‌ و اقدام به دستگيري كرده‌اند. «گاهي براي شكارچي كمين گرفته‌ايم و او را غافلگير كرده‌ايم. شكارچي وقتي شكار را زده بعد از آن مشغول كار مي‌شود، مثلا شكار را پوست مي‌كند و ما هم براي غافلگيري آنها در اين شرايط روش‌هايي داريم. يك بار متخلف براي شكار پرنده نزديك چشمه رفته بود كه او را غافلگير كردم. كومه درست كرده و داخل آن مي‌نشينند و پرنده يا حتي حيوان چهار پا شكار مي‌كنند. بالاي سرش كه رفتيم راه فرار نداشت و تسليم شد. وقتي تفنگ متخلف را از او بگيريم، ديگر خلع سلاح شده است و دستگيري او كاري ندارد. اين كار فقط نياز به مهارت و توان جسمي دارد و البته ريسك زيادي هم دارد.»

اين قبيل قرقبان‌ها چون هيچ گونه رابطه استخدامي با سازمان ندارند نصف نيروهاي رسمي حقوق و مزايا دريافت مي‌كنند مثلا آنها حدود ۲۰ ميليون تومان دريافت مي‌كنند، جيره غذايي كامل دارند و به آنها بن و برخي اقلام خوراكي و غيرخوراكي در سال تعلق مي‌گيرد؛ حق ماموريت، اضافه كار، پاداش و عيدي دارند اما قرقبان‌هاي ديگر كه رابطه استخدامي با سازمان ندارند با وجود اينكه بيمه تامين اجتماعي هستند اما هيچ كدام از اين موارد به آنها تعلق نمي‌گيرد. كل دريافتي يك قرقبان در اين شرايط با سه و چهار فرزند، براي سال ۱۴۰۳ حدود ۱۰ ميليون و ۵۰۰ هزار تا ۱۱ ميليون تومان است. همين هم گاهي به آنها داده نمي‌شود و شركت‌ها سهمي از آن را بر مي‌دارند؛ گلايه‌اي كه در گذشته نيز وجود داشته است. سرهنگ ولي نقويان، فرمانده يگان حفاظت اداره كل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان‌شمالي ۳۰ دي ماه سال ۹۴ به ايسنا در اين باره گفته بود: اگر اين اداره كل به عنوان مثال 10 ميليون ريال به ازاي يك قرقبان به شركت موردنظر پرداخت مي‌كند از اين ميزان فقط حدود هفت ميليون ريال دست قرقبان را مي‌گيرد. قرقبان مشغول در استان فارس هم البته همين نقد را دارد و مضاف بر آن مي‌گويد كه از پنج ماه گذشته تا به امروز حقوقي دريافت نكرده است. قرقبان‌ها دست كم از دوره‌اي كه عيسي كلانتري، رييس سازمان حفاظت محيط‌زيست بوده است اين موضوع را پيگيري كرده‌اند و تا همين امروز كه شينا انصاري، رياست سازمان را برعهده دارد، وعده وعيدها ادامه داشته است: «يكي از مسوولان سازمان در زمان رياست آقاي كلانتري گفت كه به رييس‌جمهور نامه زدند منتها به پايان دولت رسيديم و اتفاقي نيفتاد. بعد هم كه در دولت رييسي و رياست سلاجقه بر اين سازمان، محيط‌زيست بدترين دوران خود را سپري كرد. از هم گسيختگي و بي‌كفايتي در تمام استان‌ها اتفاق افتاد و رياست سازمان حتي يك نامه هم براي پيگيري و حل مشكل ما ننوشت. خانم دكتر انصاري هم از روزهاي اول ورود به سازمان گفت كه صددرصد اين موضوع را دنبال مي‌كند تا در اين دولت به نتيجه مثبت برسد.»

 

نبود منابع درآمدي مانع بهبود شرايط قرقبان‌ها

صبح يكي از همين روزها يكي از ماموران قرقبان در منطقه منصورآباد رفسنجان گزارش داد كه سه بار صداي شليك تير را از اطراف كوه شنيده است. ابراهيم مهدوي از قرقبان‌هاي منصورآباد هماهنگي‌هاي لازم را براي همراهي ضابط قضايي انجام داد. آنها وقتي به يك كيلومتري نقطه رسيدند، خودروي مشكوكي را مشاهده كردند. نزديك خودرو متوقف شدند و ضابط از ماشين پياده شد تا افرادي كه داخل آن خودرو هستند، صحبت كنند اما كار به درگيري كشيده شد. بعد هم آنها سنگ برداشتند به سر محيط‌بان زدند و وقتي ابراهيم مهدوي از ماشين پياده شد درگيري ادامه پيدا كرد. در نهايت پس از پايان ماجرا در رفسنجان متوجه شدند كه شكارچي از آنها شكايت كرده است. منطقه تحت حفاظت آنها بياباني و سخت است بنابراين حوادث گوناگوني در انتظار قرقبان‌ها است؛ از درگيري با متخلفان تا خطر روبه‌رو شدن با حيوانات وحشي. مهدوي به «اعتماد» مي‌گويد: «بارها پيش آمده كه با موتور زمين خورده‌ايم يا مثلا ماشين چپ كرده است. برف و بارندگي پيش آمده و در سيل و برف گير كرديم. گاهي مجبور شديم به خاطر سيل و برف ماشين را همانجا بگذاريم و پياده برگرديم يا اصلا نتوانستيم برگرديم و در برف مانديم. قرقبان وقتي در بيابان به متخلف مي‌رسد، جايي كه موبايل هم آنتن نمي‌دهد گاهي اصلا نمي‌تواند اين موضوع را به ضابط قضايي اطلاع دهد و بايد در لحظه تصميم بگيرد بنابراين احتمال درگيري وجود دارد.» منطقه‌اي كه او براي پايش آن مسووليت دارد ۱۲۶ هزار هكتار است و حدود ۳۰ تا ۷۰ كيلومتر با محل زندگي‌اش فاصله دارد در واقع قرق منصورآباد يكي از ۵ قرقي است كه سازمان بعد از تصويب در شوراي عالي محيط‌زيست به بخش خصوصي واگذار كرده است تا آنها از كنار درآمد مجوزهاي محدود و استاندارد براي شكار، هزينه نگهداري از قرق و حيات‌وحش را مهيا كنند. او مي‌گويد كه البته در حال حاضر قرق‌ها به سختي مي‌توانند خودشان را اداره كنند چون بودجه‌اي نيست كه براساس آن بتوانند برنامه‌ريزي كنند: «طي يك سال گذشته هم شكارچي‌هاي خارجي به خاطر مسائل سياسي به ايران نيامده‌اند و چند سال قبل از آن هم كرونا باعث كاهش سفر شكارچي‌ها و در نتيجه كاهش درآمد قرق‌ها به واسطه فروش مجوزهاي شكار شد.»

 

قرقبان‌هايي كه اغلب شكارچي بوده‌اند

بسياري از قرقباناني كه در حال حاضر به اين شغل روي آورده‌اند پيش‌تر شكارچي غيرمجاز بوده‌اند اما از يك جايي به بعد مسير زندگي‌شان عوض شد. ابراهيم مهدوي هم در ابتدا شكارچي غيرقانوني حيواناتي چون قوچ و ميش بوده است اما از سال ۸۷ كه به گروه دوستداران طبيعت رفسنجان پيوست اين كار را كنار گذاشت و بعد هم به عنوان قرقبان مشغول به كار شد. بقيه افراد اين گروه هم اغلب در گذشته به شكار مي‌رفتند و آنجا تصميم گرفتند آسيب‌هايي كه تا پيش از آن به طبيعت وارد شده است را جبران كنند. هدف آنها رشد جمعيت حيات‌وحش بود درواقع، نخستين انگيزه تمام كساني كه وارد اين كار مي‌شوند علاقه به حيات‌وحش و محيط‌زيست است. او معتقد است كه اغلب شكارچي‌ها بيشترين علاقه به طبيعت را دارند: «در كشور ما همه شكارچي را دشمن طبيعت و ماموران محيط‌زيست را دوستدار طبيعت مي‌دانند در صورتي كه اين‌طور نيست. من در حال حاضر مسوول ۱۳ قرقبان هستم كه همه آنها شكارچي بوده‌اند كه بيشترين علاقه را نسبت به طبيعت دارند. چيزي كه باعث مي‌شود آدم‌ها تفنگ را بردارند و به كوه بروند اول علاقه به طبيعت و بعد معيشت است. امروز هم كه وضع طوري نيست كه شخصي براي معيشت به شكار برود بلكه افراد به خاطر علاقه دنبال هر كاري مي‌روند. افرادي هم كه شكار مي‌كنند اگر راه براي‌شان باز شود مثل ما به اين كار روي مي‌آورند. در اين ميان درآمد قرقبان هم بايد طوري باشد كه به تخلف كشيده نشود. قبلا پيش آمده است كه قرقباني را با شكار دستگير كنيم يا اينكه متوجه شديم قرقبان با شكارچي همدست بوده است، بنابراين او را دستگير كرده و تحويل دادگاه داديم. او هم به همين دليل از كار اخراج شد. من در دانشگاه مهندسي مكانيك خوانده‌ام و در شرايط نرمال بايد حقوقم چند برابر الان بود. در حال حاضر مهندسي كه در كارخانه مس سرچشمه كرمان كار مي‌كند بدون درگيري و مشكلات ما بين ۴۵ تا ۵۰ميليون تومان دريافت مي‌كند اما دريافتي ما نهايتا ۱۶ تا ۱۷ ميليون تومان است.» مهدوي البته الان هم اگر مجوز بگيرد ممكن است اين كار را انجام دهد منتها به عنوان ورزش و با شرايط خاص، چراكه معتقد است فرد با شكار البته به صورت قانوني خود را در برابر طبيعت به چالش مي‌كشد: «شكار به شكل حرفه‌‌اي مسائل فني دارد شما در اين صورت دنبال حيواني مي‌رويد كه در سن پيري است و ديگر در آن سن، قدرت باروري بسيار كمي دارد بنابراين با حذف او فضا براي حيوانات ديگر باز مي‌شود. شكارچي در اين صورت اين كار را به خاطر شاخ حيوان، انجام مي‌دهد و شكار خلاف آنچه به صورت غيرمجاز انجام مي‌شود به خاطر گوشت نيست. اين كار در جهان ركوردگيري دارد و حتي براي آن مدال طلا و برنز هم در نظر مي‌گيرند اما كسي كه به خاطر گوشت حيوان را شكار مي‌كند به سن و شرايط كار ندارد و نبايد اسم او را شكارچي گذاشت.»

مشكلي تحت عنوان نداشتن وجاهت قانوني

شكارچيان غيرمجاز سراغ هر حيواني مي‌روند؛ قوچ، ميش، كل، بز وحشي، كبك، تيهو، گرگ، روباه، شغال، گربه كاراكال، گربه پالاس و پرندگان شكاري ديگر چون عقاب و شاهين؛ براي اين كار هم با خود اسلحه و تيره و تبر حمل مي‌كنند. در حال حاضر ۵۰ تا ۶۰ قرقبان در ۵قرق اختصاصي مصوب شوراي عالي محيط‌زيست فعال هستند. ابراهيم مهدوي درباره خطراتي كه قرقبان‌ها را تهديد مي‌كند، مي‌گويد كه اگر كسي بگويد اين كار خطر ندارد حتما دروغ گفته است: «در اين دوازده سال اتفاقاتي براي من افتاده كه اگر مديريت نمي‌شد حتما منجر به درگيري با شكارچي مي‌شد. مساله مهمي كه درباره قرقبان‌ها وجود دارد، وجاهت قانوني است. ماموران محيط‌زيست ضابط دادگستري هستند و دادگاه وظيفه دارد از آنها حمايت كند اما در مواردي مي‌بينيم كه اين اتفاق نمي‌افتد. مثلا شما در كمال احترام به فرد خاطي توضيح مي‌دهيد كه اين حوالي صداي تير شنيده‌ام، اجازه بده هويت شما را بررسي كنم تا بدانم چه كسي هستي؟ اما فرد مقابل فحاشي كرده و درگير مي‌شود. به هر حال قرقبان هم انسان است و ممكن است درگير شود اما وقتي پاي او به قوه قضاييه مي‌رسد هيچ حمايتي از او نمي‌شود. قرار بود سازمان محيط‌زيست اين موضوع را حل كند يا بايد ضابط دراختيار ما گذاشته شود يا ترتيبي بدهند كه از ما حمايت شود. همين تابستان متخلف را گرفتيم بعد كه به اداره محيط‌زيست رفتيم به ما گفتند شما كاره‌اي نيستيد. ما بايد وجاهت قانوني داشته باشيم چون حتي براي ما پيش آمده است كه فرد اسلحه همراه داشته است وقتي خواستيم اقدام به خلع سلاح كنيم به ما گفته است كه شما چه كاره هستيد كه اسلحه من را بگيريد، بنابراين تا ما بخواهيم با ضابط هماهنگ كنيم يك ساعت و نيم زمان مي‌برد و فرد در اين زمان ممكن است شكارش را بزند و برود. نمي‌شود به شكارچي بگويي اينجا بايست تا من بروم محيط‌بان بياورم.» تا به حال هم همه طور ماجرايي را به چشم ديده است؛ درگيري مسلحانه و ضرب و شتم اما ماجرا كه فقط اين نيست. گاهي متخلفان از سر لجبازي و دشمني اتفاقات بدي را رقم مي‌زنند مثل زماني كه يكي از همين شكارچي‌ها خانه پدري دوست و همكار ابراهيم در قرق را آتش زد. همه زندگي و خاطرات آن قرقبان در آتش سوخت بعد هم جز كمك محدودي كه ازسوي صاحب قرق به او شد، كمك ديگري دريافت نكرد درحالي كه سوختن خانه‌ پدري كه فرد كلي در آن خاطره دارد، ممكن است خيلي دردناك باشد. «اين مسائل را داريم و جز يك حقوق اداره كار حمايتي نداريم و همكار ما بعد از آتش گرفتن خانه پدري‌اش توسط شكارچي‌ها دلسرد شد و ديگر جزو ما نيست. او از شغل ما بيرون آمد اما هنوز هم اين كار را دوست دارد و وقتي به او پيشنهاد شكار مي‌دهند، ديگر قبول نمي‌كند. سازمان محيط‌زيست هم براي جبران خسارت يا دلجويي از او كاري انجام نداد. قرقبان با خودش مي‌گويد با اين حقوق ناچيز و سختي از طرف ديگر بايد منتظر توهين و تهديد و چنين اتفاقاتي هم باشم. شكارچي قطعا بعد از تشكيل پرونده يا بازداشت، دشمن قرقبان مي‌شود به عنوان مثال جريمه يك قوچ ۱۰۰ ميليون تومان است، اسلحه‌اش كه بين ۱۰۰ تا ۲۰۰ ميليون تومان است، مصادره مي‌شود و از ديد او مقصر همه اين اتفاقات كسي جز قرقبان نيست بنابراين احتمالا براي جبران آن هر كاري مي‌كند.» به هر حال بسياري از قرقبان‌ها به خاطر علاقه به اين كار، بيمه و حقوق تحمل مي‌كنند اما هيچ كس از اين شرايط راضي نيست و حتي از سوي خانواده‌هاي‌شان به خاطر خطرات اين كار نهي مي‌شوند: «مادرم مي‌گويد برو كار ديگري پيدا كن. البته هنوز زورش به من نرسيده است و به خاطر علاقه مجبوريم با همه سختي شرايط و حقوق آن و همين‌طور عدم حمايت‌هاي سازمان و قوه قضاييه با آن كنار بياييم. اگر به ما اسلحه بدهند براي حيات‌وحش اين مملكت هم مفيد است وگرنه اسلحه مسووليت من را به عنوان قرقبان بيشتر خواهد كرد.»

 

و قصه قرق‌بان‌هاي محلي

قرقبان‌ها البته جز افرادي كه به عنوان نيروي شركتي يا تحت امر قرق‌هاي اختصاصي فعال هستند به شكل ديگري هم كار مي‌كنند؛ قرقبان‌هاي محلي كه توسط اهالي يك منطقه انتخاب مي‌شوند. آنها حتي همان حمايت محدود ديگر قرقبان‌ها را هم ندارند، اگرچه ممكن است اسلحه داشته باشند اما فاقد بيمه هستند و هر قدر كه قرق، براي صاحب سهم آن سود داشته باشد به همان نسبت هم به آنها عايدي اختصاص پيدا مي‌كند. «حجت دادور» از فعالان حوزه گردشگري روستاي سرآقا سيد در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد كه زمين‌هاي اطراف اين روستا از معدود مناطقي است كه همچنان گياه كمياب كلوس هنوز در آن ريشه كن نشده است و اهالي روستا براي مراقبت از آن تا زمان برداشت، قرق‌بان‌هايي را به عنوان داوطلب انتخاب مي‌كنند تا به مناطق بروند آن هم در شرايطي كه خطرات زيادي آنها را تهديد مي‌كند. چند سال پيش يكي از اهالي روستا كه قرقبان كلوس بود در راه بازگشت در رودخانه غرق شد و حتي پيكر او نيز پيدا نشد. پس از مرگ او هم براي كسي مهم نبود چه آينده‌اي در انتظار همسر و فرزندانش است و هيچ حمايتي از آنها نشد. يك بار هم خرس به يكي از قرقبان‌هاي منطقه حمله كرده است، آسيب به او به قدري جدي بود كه مداوا با كمك امداد هوايي انجام شد؛ اتفاقي كه باعث شد او هم پشت دست خود را براي ادامه اين كار داغ بگذارد. در روستاي سرآقا سيد به اين قرقبان‌ها، پاكار مي‌گويند كه هر سال از اسفند ماه تا تقريبا خرداد ماه به صورت شيفتي به اين مناطق مي‌روند و ۲۴ ساعته در محل حضور دارند. «در روستاي سرآقا سيد چندين فاميل براي انتخاب قرقبان، دور هم مي‌نشينند و درنهايت ۴ تا ۵ نفر انتخاب مي‌شوند. قسم قرآن مي‌دهند تا گياه را ريشه كن نكنند و با دزدها همكاري نكنند و بعد كار را شروع مي‌كنند. اين گياه در حال حاضر كيلويي ۶ تا ۷ ميليون تومان است و بسياري از افراد از مناطق مختلف به اينجا مي‌آيند و غنچه آن را مي‌چينند، مي‌برند و مي‌فروشند.» قرقبان‌ها ۳ تا ۴ ماه در آنجا نگهباني مي‌دهند تا از چيده شدن اين گياه يا چراي گوسفندان در اين مناطق جلوگيري كنند. به گفته دادور غنچه اين گياه پس از دو ماه تبديل به بوته بزرگي مي‌شود كه خرس بزرگي هم مي‌تواند زير آن بخوابد. «خودم سابقه چيدن اين بوته‌ها را دارم و بعد دو، سه ماه تبديل به درختچه خيلي بزرگي مي‌شود كه ساق آن را بايد با تيشه، تبر و داس بچينيد. در اين شرايط چيدن كلوس‌ها آزاد است و خانواده‌هايي كه از آن زمين‌ها سهم دارند‌ بوته‌ها را چيده و بعد به فروش مي‌رسانند و گاهي هم قرقبان‌ها مي‌توانند بخشي را به عنوان سهم خود بچينند. وقتي اين گياه تبديل به درختچه مي‌شود، دانه‌هايش را روي زمين پراكنده مي‌كند بنابراين ديگر ريشه‌كن نمي‌شود در صورتي كه اگر غنچه آن در همان ابتدا چيده شود، چنين اتفاقي رخ نمي‌دهد.»

قرقبان‌هاي كلوس هم هر سال درگيري‌هاي زيادي با انسان‌ها و حيوانات دارند، گاهي در برابر اسلحه كساني قرار مي‌گيرند كه قصد برداشت غيرقانوني كلوس را دارند و گاهي نيز در برابر حمله گرگ و خرس. آنها با پاي پياده مسيري كه ۴ تا ۵ ساعت با خانه‌هاي‌شان فاصله زماني دارد را طي مي‌كنند تا به منطقه رويش كلوس‌ها برسند و شيفت‌‌هاي‌شان يك هفته‌اي جابه‌جا مي‌شود. «قرقبان‌ها مي‌توانند بروند منابع طبيعي اما خودشان پيگير نيستند. متاسفانه عده‌اي كلوس را مي‌چينند و منابع طبيعي هم به آنها كاري ندارد. بعد از اينكه كلوس را چيدند و از روستا بيرون زدند آنها را دستگير مي‌كنند و تحويل دادگاه مي‌دهند. دادگاه آنها را ۲۰ تا ۳۰ ميليون تومان جريمه مي‌كند درحالي كه حداقل دو تن كلوس را ريشه كن كرده‌اند.»

به هر ترتيب خطرات زيادي قرقبان‌هايي كه به اشكال مختلف در حال فعاليت هستند را تهديد مي‌كنند، اين افراد يا مورد حمله و ضرب و شتم قرار مي‌گيرند و هيچ قانوني از آنها حمايت نمي‌كند. سرهنگ علي عباس نژاد، فرمانده يگان حفاظت منابع طبيعي خرداد سال ۱۴۰۰ از افزايش ضرب و شتم قرقبان‌ها خبر داد درحالي كه در برخي از موارد هم درگيري‌ها حتي منجر به مرگ قرقبان شده است. در همان روزهاي خرداد سال هم ۱۴۰۰ يك دامدار در ميامي، گوش يك قرق بان را پس از شكستن پاها و سر او، بريد. چرا؟ چون به دليل چراي غيرقانوني به دامدار تذكر داده بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون