طلبكاري از شهروندان
نيوشا طبيبي
مادريد پايتخت اسپانيا، شهر بزرگي است، نه به گستردگي تهران و جمعيت چند ده ميليونياش ولي همين كه اين شهر سالانه ميزبان چند ميليون گردشگر است، ميتواند تبديل به معضلي بزرگ شود. مادريد در دوره جنگهاي داخلي اسپانيا، محل كشاكش و درگيري نيروهاي جمهوريخواه و كمونيستها با ارتش فرانكو هم بوده. با آنكه دولت سوسياليست اسپانيا اهتمامي جدي در پاك كردن آثار به جا مانده از دوره فرانكو و پاك كردن نام او دارد ولي در بعضي از مناطق اين شهر هنوز نشانههايي از دوره جنگ داخلي به جا مانده. عرضم اين است كه اين شهر هم جنگ داخلي و بمباران هوايي و حتي حملات توپخانه را به خود ديده و هم در دوره ديكتاتوري فرانكو با نابسامانيها و آلودگيها درگير بوده و هم در دوره بعد از فرانكو گرفتاريهاي فراواني داشته. موتور وسيله نقليه محبوبي است كه عده نسبتا زيادي از آن استفاده ميكنند ولي اصلا و ابدا موتورسواري تبديل به معضل و دردسر براي شهر نشده. اين شهر مانند همه شهرهاي بزرگ هم بافت قديمي و فرسوده دارد و هم معضلاتي مثل پاركينگ و ترافيك و مانند اينها. فشار جمعيت چند ميليوني گردشگران كه در ايام تعطيلي و تابستان به اوج ميرسد هم به جاي خود. اما به كار افتادن عقلانيت در اداره شهر و اراده براي بهسازي آنچه موجود است، از مادريد درهم و برهم و كهنه و شلوغ، شهري پاكيزهتر از ديگر پايتختهاي اروپايي ساخته. كالبد بافت قديمي شهر با هوشمندي بسيار و وضع قوانين سختگيرانه حفظ شد و درون ساختمانها را مقاوم و مدرن كردند. قوانين و سيستم اجرا به نحوي بود و هست كه جاي دور زدن و چانهزدن و تخريب شبانه به جا نميگذارد. مادريد از احياي بافت قديمي و فرسودهاش بسيار منتفع شد و ميليونها نفر از سراسر جهان براي پرسهزدن در همين محلهها به اين شهر ميآيند. بسياري از ابنيه قديمي عمومي را به مراكز فرهنگي تبديل كرده، درهايشان را به روي مردم گشوده و با كمترين هزينه بهترين خدمات فرهنگي و هنري را به شهروندان عرضه ميكنند. البته جايي نديدهام و نخواندهام كه شهرداران مادريد به خود «نمره قبولي» داده باشند.
در دوره گرفتاري و خرابي مادريد، كسي به فكر تغيير پايتخت نيفتاده. عزم بر اصلاح خرابيها كردهاند و موفق هم شدهاند. رها كردن پايتخت و بنا كردن پايتختي نو، به دليل پيچيدگيهاي مديريت تهران به معني برجا گذاشتن ويرانهاي پشت سر و به حال خود گذاشتن ابرشهري پرجمعيت و پاك كردن صورتمساله است. بدون ترديد اين شيوه با مشي اصلاحطلبانه دكتر پزشكيان تفاوت زيادي دارد. شايد گرفتاري تهران به خصوص در چند دهه اخير برآمده از آلودگي مديريت شهري آن به سياستبازي و تحميل و ترجيح منافع گروهي و جناحي و باندي بر منافع و مصالح عمومي شهر و شهروندانش بوده. كارنامه بسيار موفق آقاي حناچي در مديريت كوتاهمدتشان بر شهر تهران نشان داد كه وقتي اين سازمان از آلودگي سياسي پاك ميشود و حيطه كارش را خدمترساني به شهروندان و بهبود كيفيت زندگي در شهر قرار ميدهد، ميتواند مصدر چه تحولي شود. عكس آن نيز صادق است وقتي مديران شهري بيش از آنكه به رفاه و زيبايي و كيفيت زندگي شهروندان بينديشند در فكر به خاك ماليدن پوزه رقباي داخلي و دشمنان خارجي باشند، تهران تيره و تار ميشود. تصميمات شهرداري براي شهروندان و شهر اضطرابآور و زيانآور ميشود. يك روز ميخواهند درختان پارك را قطع كنند، روز ديگر در حريم مراكز مهم فرهنگي تاسيسات و بناهايي را احداث كنند. ميدانم كه مثال شهرهاي اروپايي و غربي را آوردن حال بعضي را بد ميكند، اما مادريد شهري است شبيه به تهران از نظر آب و هوا و موقعيت جغرافيايي طبيعي و سياسي. الگوي خوبي هم ميتواند باشد. سنت ايراني است كه ما چيزهاي خوب را از هركسي كه بلد است ياد بگيريم و بعد ايرانياش كنيم. چنانكه هزاران سال است كردهايم و موفق شدهايم. دوبي و استانبول و دوحه و مسقط هم با به كار گرفتن روشهاي تجربه شده و استفاده از مشاوران مجرب، موفقتر از تهران بودهاند. مديرانی كه بر كرسي شهرداري تهران نشستهاند و به خود نمره قبولي میدهند به اين پرسش پاسخ بدهند كه چرا كيفيت زندگي در تهران روز به روز بدتر شده است؟ چرا شهرداري در انجام وظايفش خواست شهروندان را ناديده ميگيرد؟ چرا مديران اين سازمان عظيم و مهم به جاي صرف وقت براي شهر در حوزههايي وارد ميشوند كه ارتباطي با وظايف ذاتي شهرداري ندارد؟