نيمه شعبان نماد اميد و آرمان
سيد عطاءالله مهاجراني
آرمان و اميد داشتن به تحقق آرمان، بالهاي پرواز انسان است. انسان يا ملتي كه آرماني ندارد لزوما نميتواند از اميد به تحقق آرمان سخني بگويد. زندگي چنان فرد يا ملتي تكراري و بيروح ميشود. ايده و انديشه مهدويت كه البته تبيين دقيق آن در شيعه وجود دارد؛ ويژه اسلام نيست. نشانههايش را در آيين يهود و مسيحيت و آيين زرتشت و هندوئيسم و بوديسم هم ميبينيم. هر كدام با ادبيات ويژه خود از آينده روشن جهان سخن گفتهاند. مثل تصويري كه در كتاب مقدس آمده است. در جهان آرام و روشني كه گرگ و گوسفند در كنار هم از نهري آب مينوشند! در كتاب اشعياء نبي باب ۱۱ آيات ۷ تا ۱۰ چنين تصويري وجود دارد. هر چند خيالانگيز و سينمايي است:
«در آن زمان گرگ و بره در كنار هم به سر خواهند برد، پلنگ و بزغاله در كنار هم ميآرامند، گوساله با شير راه خواهد رفت و يك كودك آنها را به هر جا كه بخواهد، خواهد راند.٭گاو در كنار خرس خواهد چريد، بچه خرس و گوساله در كنار هم خواهند خوابيد و شير مانند گاو علف خواهد خورد. ٭ بچه شيرخوار در ميان مارها، بدون خطر بازي خواهد كرد و طفلي كه از شير گرفته شده باشد دست خود را داخل لانه افعي خواهد كرد بيآنكه آسيب ببيند. ٭هيچ بدي و گزندي در كوه مقدس خدا وجود نخواهد داشت، زيرا همانگونه كه دريا از آب پر است همچنان جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد.» ايده بازگشت ماشيح در يهوديت و مسيح در مسيحيت و سوشيانت در آيين زردشت همگي روايت آينده روشن جهان سرشار از عدالت و محبت است. در اسلام، اهل سنت نيز به مهدويت و ظهور امام مهدي باور دارند. منتها از نظر آنان امام مهدي در آينده متولد ميشود و ميتواند از نسل امام علي عليهالسلام يا ديگري باشد. آيتالله لطفالله صافي در كتاب بسيار با اهميت؛ «منتخب الاثر» به خوبي روايات اهل سنت را از منابع درجه اول فراهم آورده است.
جلالالدين مولوي همين مضمون را در دفتر دوم مثنوي مطرح كرده است:
پس به هر دوري، وليي قائم است/ تا قيامت، آزمايش، دايم است/ پس امامِ حي قائم، آن ولي است/ خواه از نسلِ عُمر خواه از علي است/ مهدي و هادي، وي است اي راهجو/ هم نهان و هم نشسته، پيشِ رو/ او چو نور است و خرد، جبريل اوست/ وان ولي كم از او، قنديلِ اوست
موضوع از آنچنان اهميتي برخوردار است كه در قرآن مجيد اين ايده به روشني و مكرر مطرح شده است. از جمله اشاره قرآن مجيد به كتاب مزامير داود است. در مزامير به آينده روشن عادلانه حكمراني بندگان صالح خداوند بر جهان اشاره شده است. (الانبياء: ۱۰۵) منتها به نحو بسيار دقيق و پر لطفي در سوره نور به مختصات چنان جهاني پرداخته شده است. نكات متنوع و لايههاي عميقي در آيه ۵۵ سوره نور وجود دارد: «خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همانگونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود] قرار داد و آن ديني را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند.»
يكم: خداوند آينده روشن جهان و حكمراني صالحان را به عنوان نويد و وعدهاي كه حتما تحقق مييابد، مطرح كرده است.
دوم: دين در جامعه تمكين پيدا ميكند. يعني سخني از تحميل دين و فرامين الهي در جامعه نيست. مردمان با خردمندي و خرسندي باورها و ارزشهاي ديني را ميپسندند و ميپذيرند.
سوم: ناامني در جامعه به ايمني و اميد تبديل ميشود.
ميتوان از اين نكات نه به عنوان وعدهاي براي فرداي آرماني جهان، بلكه براي اداره جامعه خود پيام بگيريم! اگر در حكومت افراد ناصالح متصدي امور شدند، اگر خواستيم با ضرب و زور و فشار دستورات ديني را ترويج كنيم، اگر جامعه مضطرب بود و احساس ايمني و آرامش نداشت؛ يعني ما از جامعه آرماني امام زماني نه تنها فاصله داريم، بلكه به بيراهه ميرويم! در واقع بزرگداشت نيمه شعبان نماد اميد و آرمان براي آينده روشن جهان ميزاني به دست ميدهد كه بدانيم تا چه حد روش و منش ما با چنان آرماني همسو و همسنخ است.