بازگشت ترامپ آغاز پايان معامله قرن
محمدرضا بابايي
بازگشت مجدد دونالد ترامپ به كاخ سفيد در سايه تحولات غزه، بار ديگر بحث معامله قرن را در رسانهها تازه كرد. عمليات 7 اكتبر به مثابه يك بزنگاه سياسي و تاريخي حساسي براي فلسطينيها و اسراييل محسوب ميشود. فلسطينيها در صورت تحقق تمامي اهداف اين عمليات، در بهترين سناريو ميتوانستند اسراييل را براي به رسميت شناختن دولت فلسطين تحت فشار قرار دهند. اما شرايط جور ديگري رقم خورد؛ اسراييل با آغاز ضد حمله بزرگ و كشاندن نبرد به داخل نوار غزه، گام بزرگي را براي تحقق ابتكار «معامله قرن» برداشت. اسراييل از اين نبرد دو هدف عمده دارد و آن از بين بردن توان نظامي گروههاي فلسطيني و كوچاندن فلسطينيها به خارج از نوار غزه است. نقش ايالات متحده امريكا و شخص دونالد ترامپ به عنوان يكي از عناصر اصلي اين طرح انكارناپذير است. در كنار ايالات متحده امريكا، چهار بازيگر مهم ديگر در سناريوي معامله قرن ايفاي نقش ميكنند كه شامل اسراييل، مصر، عربستان سعودي و اردن است.
پنج ضلعي معامله قرن
اسراييل: زخم كهنهاي كه سر باز كرد
اسراييل تاثيرگذارترين و اصليترين بازيگر در پيشبرد معامله قرن است؛ زيرا هدف اصلي اين طرح ترسيم مناسبات ژئوپليتيكي و ژئواكونومي جديدي براي خاورميانه است. خاورميانهاي كه در آن اسراييل از جانب هيچ يك از همسايگان خود احساس خطر نميكند و مقاومت مسلحانه فلسطين ديگر وجود ندارد و در نهايت تلآويو فصل جديدي از روابط ديپلماتيك خود را با جهان عرب آغاز ميكند. مساله خالي كردن نوار غزه و كرانه باختري از فلسطينيها، استراتژي بود كه اسراييل در طول چند دهه آن را هر چند بهطور آهسته دنبال ميكرد. شهركسازيها در كرانه باختري و حملات زميني و هوايي به نوار غزه جملگي شاهدي بر اين مدعاست.
بعد از عمليات نظامي 7 اكتبر، اسراييل به اين پروسه مذكور سرعت بخشيد و سياست زمين سوخته را در نوار غزه پياده كرد تا مقدمه را براي كوچ اجباري فلسطينيها به خارج از نوار غزه فراهم كند. در آن سوي جبهه در كرانه باختري، اسراييل علاوه بر تشديد شهركسازي در اين منطقه در چند هفته اخير عمليات نظامي جديدي را در كمپ جنين و طولكرم در كرانه باختري رود اردن آغاز كرده است كه ميتواند مقدمه تكرار سناريوي غزه باشد.
ايالاتمتحده امريكا: شريك و متحد ديرين- امريكا متحد راهبردي اسراييل در طول هفت دهه اخير است، اگرچه روابط سياسي فيمابين واشنگتن و تلآويو در دورههايي فراز و فرودهايي را تجربه كرد. در دوره رياستجمهوري دونالد ترامپ روابط دوجانبه اسراييل و ايالاتمتحده وارد مرحله جديدي شد. به رسميت شناختن بيتالمقدس به عنوان پايتخت جديد اسراييل توسط ترامپ و انتقال سفارت امريكا به اين شهر و تشويق ديگر متحدان واشنگتن به اتخاذ تدابير مشابه از يكسو و به رسميت شناختن مناطق اشغالي جولان به عنوان بخشي از خاك اسراييل گام ديگر ترامپ در جهت تقويت روابط امريكا و اسراييل است. طرح «معامله قرن» كه به ابتكار ترامپ مطرح شد، معلول يك سلسله گفتوگوهاي ديپلماتيك فشرده و در عين حال پيچيدهاي است كه ميان واشنگتن و متحدان عربي آن در خليجفارس و شمال آفريقا جريان داشت. امريكا در ازاي اعطاي ضمانتها و تعهدات امنيتي و چه بسا اعطاي برخي امتيازاتي آنها را براي بهرسميت شناختن اسراييل و عاديسازي روابط با اين كشور ملزم كرد. بازگشت مجدد ترامپ در سايه تاكيد ترامپ بر لزوم خروج فلسطينيها از نوار غزه و كرانه باختري و فشار آوردن بر مصر و اردن براي استقبال از آوارگان فلسطيني، حكايت از عزم ترامپ براي اتمام طرح معامله قرن در يك برهه زماني كوتاهمدت دارد.
عربستانسعودي: حاضرِ غايب- عربستان به عنوان يكي از كنشگران تاثيرگذار سنتي در خاورميانه، نقش مهمي را در طرح معامله قرن ايفا ميكند. ظهور محمد بن سلمان و اصلاحات اجتماعي، سياسي و اجتماعي او كه در راستاي تحقق اهداف سند 2030 تعريف شده، ريشه اصلي در تغيير نگرش رهبران رياض نسبت به شركا و متحدان منطقهاي و فرامنطقهاي عربستان است. در طول يك دهه اخير، تقويت مناسبات سياسي و اقتصادي ميان عربستان و چين و تنوعبخشي رياض به شركايش، واشنگتن را نگران كرد. توافق هستهاي ميان ايران و ايالاتمتحده در سال 2015، بياعتمادي رياض به واشنگتن را تشديد كرد. روي كار آمدن دونالد ترامپ تا حد زيادي به ترميم روابط دوجانبه عربستان و امريكا كمك كرد. ايالاتمتحده در دوران ترامپ با فشار حداكثري روي ايران و اعطاي برخي ضمانتهاي سياسي و امنيتي به عربستان، درصدد بود تا رياض را به يكي از متحدان تلآويو تبديل كند. اگرچه گامهاي زيادي در اين راه برداشته شده، اما عربستان علاوه بر زمان بيشتر براي بررسي ابعاد و پيامدهاي اين عاديسازي، به دنبال اخذ امتيازات و تضمينهاي سياسي و امنيتي بيشتري از امريكاست تا بتواند بازدارندگي خود را در برابر رقباي منطقهاي تضمين كند.
مصر: مشكوك و مردد- زمزمههاي نخست معامله قرن در سال 2014 به گوش رسيد، زماني كه تنها چند ماه از به قدرت رسيدن عبدالفتاح السيسي گذشته بود. السيسي درصدد بود تا مناطق شمال صحراي سينا را به يك منطقه عازل و خالي از سكنه تبديل كند؛ منطقهاي به طول 14 كيلومتر و عرض 5 كيلومتر كه از گذرگاه كرم ابوسالم آغاز و تا ساحل درياي مديترانه امتداد مييابد. اين منطقه عازل قرار است كه به محل اسكانبخشي از آوارگان فلسطيني تبديل شود. از طرح اين مدعي تنها يك نتيجه استنتاج ميشود و آن اينكه مساله كوچاندن فلسطينيها از غزه و كرانه باختري، ايدهاي بود كه حداقل از 1967 مطرح بود؛ زماني كه نوار غزه و صحراي سينا به اشغال نيروهاي اسراييلي در آمد. فساد سياسي و فقر فاحش در مصر، اين كشور را به كمكهاي اقتصادي امريكا و متحدان عربي آن در خليجفارس وابسته كرده است. شرايط سياسي و اقتصادي براي تشديد تنش با همسايگان مهيا نيست، از اين رو حكام قاهره ترجيح ميدهند تا در كنار تضمينهاي اقتصادي و سياسي از ايالاتمتحده، نقش مامور و مجري طرح معامله قرن را ايفا كنند. واگذاري جزاير تيران و صنافير در جنوب خليج عقبه به عربستانسعودي را ميتوان در چارچوب پروسه معامله قرن تحليل كرد. بندر ايلات اصليترين شريان اقتصادي اسراييل است، از اين رو، از دست دادن دو جزيره مذكور عملا از قدرت مانور ژئوپليتيكي مصر در برابر اسراييل خواهد كاست. بالطبع مصر نيز مانند سعودي ملزم خواهد شد تا تجارت دريايي اسراييل در اين منطقه را تامين كند. ترديد و نگراني مصر از اسكان آوارگان فلسطيني و ادغام آنها در بازار كار اين كشور بيشتر ريشه در مشكلات اقتصادي و بحران جمعيت خلاصه ميشود. البته خطر تروريسم در صحراي سينا كه بخشي از آن متاثر از جريانهاي راديكال سلفي در نوار غزه بود بر اين نگرانيها دامن ميزند. مصر در طول يك دهه گذشته در بحث مبارزه با تروريسم در صحراي سينا با چالشهاي جدي مواجه شده بود.
اردن: بازيگر شبه منفعل- نقش اردن در سناريوي معامله قرن تنها به استقبال آوارگان فلسطيني و فشار آوردن به تشكيلات خودگران فلسطين بر تن دادن به طرح مذكور خلاصه ميشود. از زمان آغاز مرحله نخست آتشبس در نوار غزه، ارتش اسراييل عمليات نظامي جديدي را در كرانه باختري خصوصا در كمپ جنين و طولكرم آغاز كرده است.نيروهاي اسراييلي با همكاري نيروهاي امنيتي تابع تشكيلات خودگردان عملياتي را عليه گروههاي فلسطيني در كرانه باختري آغاز كردند، اين درگيريها باعث آواره شدن صدها خانواده فلسطيني از مناطق درگيري شده است. اعطاي مجوز شهركسازي در كرانه باختري رود اردن توسط دولت اسراييل در سايه حمايت ترامپ از اين طرح و اسراييلي خواندن كرانه باختري، احتمال تكرار سناريوي مشابه غزه در اين منطقه را تشديد ميكند. در صورت يك عمليات نظامي فراگير در كرانه باختري، اردن با فشارهاي ايالاتمتحده ملزم به پذيرش آوارگان فلسطيني خواهد بود. ناگفته نماند كه نيمي از جمعيت اردن را فلسطينيها تشكيل ميدهند و ورود خيل عظيم ديگر از آوارگان فلسطيني به اين كشور علاوه بر تغيير دموگرافي و چالشهاي اقتصادي ميتواند مقدمهاي براي تكرار حوادث سپتامبر سياه در دهه 1970 باشد.
تحليلگر مسائل جهان عرب