• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5979 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۳ بهمن

نگاهي به نمايش «خانه وا ده» به نويسندگي و كارگرداني محمد مساوات

بازگشت به عرصه نمادين با فرم‌ دهه 90 شمسي

چرا يكي از تجربه‌گرا‌ترين كارگردان‌هاي معاصر تئاتر ما ترجيح داده به جاي اجراي نمايشي جديد، كار 10 سال پيش خود را بازآفريني كند؟

محمدحسن خدايي

10‌سال بعد از اجراي نمايش «خانه.وا.ده» در سالن استاد سمندريان مجموعه ايرانشهر به سال ۱۳۹۳ اين‌بار محمد مساوات در سالن يك مجموعه «تئاتر لبخند» به بازتوليد اين نمايش چالش‌برانگيز مبادرت ورزيده و با تغييراتي در ترتيب بازيگران و تا حدودي فرم اجرا، يك بار ديگر اين امكان را فراهم كرده كه مخاطبان تئاتر به تماشاي اجرايي بنشينند كه مساله‌اش بحران واقعيت در خانواده مدرن امروزي است و ناممكن بودن حل و فصل بحران پيشِ رو و توافق بر سر يافتن زباني مشترك مابين اعضاي يك خانواده به اصطلاح خوشبخت شهري. صد البته اين بحران، ارتباط معناداري دارد با ترجيح دادن «امر ذهني» بر واقعيت زندگي روزمره اجتماعي و قضاوت و تصميم‌گيري بر اساس ذهنيت‌گرايي افراطي. جالب آنكه در نمايش «خانه وا ده» اين پدر خانواده است كه ذهنيت خويش را به مثابه واقعيتي خدشه‌ناپذير ابراز كرده و از خانواده انتظار دارد آن را باور كرده و در زندگي خويش به‌كار بگيرند. امر چنان براي پدر ذهنيت‌گرا مشتبه شده كه با كوچك‌ترين مخالفت‌هاي پسر بزرگ، هستي او را‌ نفي كرده و مرگش را براي ديگر اعضاي خانواده اعلام مي‌كند. پدر مدعي است براي خوشبختي و رفاه خانواده به تازگي هواپيماي تك‌‌موتوره‌اي خريداري كرده تا دسته‌جمعي به مسافرت رفته و لحظات خوشي را با هم بگذرانند. اما پسر بزرگ خانواده همچون عامل مزاحم، وجود هواپيما در محوطه خانه را انكار كرده و به نوعي صداقت پدر را مخدوش مي‌كند. مواجهه پسر بزرگ با اقتدار پدر و تشكيك در راستگويي‌اش موجب خشم پدر و طرد كردن پسر بزرگ مي‌شود. پدر به مثابه مرجع اقتدار خانه، جايگاه نمادين پسر بزرگ را نفي كرده و پايان حيات او را اعلام مي‌كند بي‌آن‌كه به واقع او مرده باشد. به نظر مي‌آيد به رسميت نشناخته‌شدن در عرصه نمادين، فرق چنداني با مرگ نداشته باشد. به ديگر سخن وقتي موجوديت پسر بزرگ به دست پدر انكار مي‌شود اعضاي خانواده مي‌پذيرند كه زندگي‌اش به پايان رسيده و او را تنها مي‌توان به عنوان يك فرزند متمرد به ياد آورد. اما نكته اينجاست كه پذيرش مرگ به نوعي سرآغاز پديدار شدن بحران و فروپاشي خانواده است. هر چه به پيش مي‌رويم گفتار پدر كه مبتني است بر انسجام و خوشبختي خانواده اهميت بيشتري يافته و حضور عناصر مزاحمي چون پسر بزرگ با مخالفت‌هاي گاه‌وبي‌گاهش، كمتر تحمل مي‌شود. پدر در مقام انتظام‌بخش خانواده براي بسط هژموني خويش، بي‌وقفه بر حفظ ساختار فعلي خانواده پافشاري كرده و از اين طريق هر شكلي از مخالفت را تهديدي براي حفظ كيان خانواده معرفي مي‌كند. 
 خوشبختانه متن نمايشنامه «خانه.وا.ده» مساوات را چند سال پيش، نشر «اين/جا» منتشر كرده و در دسترس مخاطبان نمايشنامه‌هاي ايراني قرار داده است. با نگاهي به ساختار روايي‌ نمايشنامه مساوات مي‌توان فضاي كمابيش انتزاعي خانه و ساكنانش را همچون يك انتخاب سياسي و تا حدودي بوطيقايي فرض گرفت. شايد در نگاه نخست اين گرايش به انتزاع‌ و فاصله‌مندي از امر انضمامي، سياست‌زدايي پسامدرنيستي محمد مساوات تلقي شود كه نتيجه‌اش عدم اتصال با اينجا و اكنون ما و طرد تمامي اشكال سياسي و اجتماعي است. اما با توجه به رويكرد پسامدرنيستي اين سال‌هاي مساوات مي‌توان اين انتزاع را اشاره‌اي جهانشمول به اغلب خانواده‌ها در گوشه و كنار جهان دانست كه به نوعي درگير منازعاتي بر سر مرجعيت اقتدار حاكم بر خانه، فهم مشترك از واقعيت اجتماعي و امكان تداوم ساختار خانواده‌اند. في‌المثل در اين نمايشنامه به‌خصوص، جايگاه نمادين پدر به مثابه برقراركننده نظم نمادين به تدريج توسط ديگر اعضاي خانواده به چالش كشيده شده و اين امكان فراهم مي‌شود كه فرزندان عليه اقتدار پدر موضع انتقادي گرفته و دموكراتيزاسيون مناسبات خانوادگي را مطالبه كنند. از اين منظر مي‌توان رويكرد جامعه‌شناختي نمايشنامه مساوات را بازتابي از وضعيت عمومي نهاد خانواده در جهان پسامدرن قرن حاضر دانست كه كمابيش معاصر با اينجا و اكنون ما ايرانيان است و همچنين در نسبت با ساختار كلي خانواده در جهان. اما يك نكته در اين نمايشنامه وجود دارد كه محافظه‌كارانه عمل مي‌كند؛ اينكه «بحران» در دل خانه شكل مي‌يابد و در همان ساختار فروبسته خانوادگي ادامه داده مي‌شود و در صورت امكان در همان فضا به سرانجام مي‌رسد امري است تقليل‌گرايانه. چراكه در اين فرم روايي و بازنمايي اين شكل از خانواده بحران‌زده معاصر، به هيچ عنوان عامل بحران‌، پديده‌اي بيرون از خانه نيست كه به داخل خانه نفوذ كرده باشد و سامان امور را برهم ريخته و نظم تازه‌اي را رقم زند. در غياب «ديگري» همه‌چيز به روابط آشناي خانوادگي محدود شده و به راحتي مي‌توان از تضادهاي طبقاتي، ساختار اجتماعي و شيوه توليد مادي و مشاركتي اعضاي خانواده در اقتصاد جامعه عبور كرد. در فقدان اين شكل از آگاهي اجتماعي، فهم و قضاوت مخاطبان از نسبت خانواده با كليت جامعه به امري دشوار بدل مي‌شود اگر كه  ناممكن  نباشد. 
 به لحاظ اجرايي محمد مساوات ترجيح داده حال و هوايي اغراق ‌شده بر صحنه آورد و جهان به نسبت ساده و پسامدرنيستي نمايشنامه را از طريق شدت بخشيدن به ژست‌هاي بدني، استفاده از گريم‌هاي اكسپرسيونيستي و طراحي صحنه مبتني بر كمينه‌گرايي انتزاعي به امري نه‌چندان آشنا تبدل كند. في‌المثل شيوه بازي‌ها، تركيبي از دلقك‌مابي و ماشينيزم را به ذهن متبادر مي‌كند كه در نتيجه قرار است فضايي گروتسك و هراس‌آور ساخته و حضور كاريكاتوريستي اعضاي خانواده را در دقايق بحراني خانواده به شكل درخشاني بازتاب ‌بدهد. محمد مساوات در فضاسازي‌ اجراهايش به واقع فرد توانايي است و اجراي «خانه وا  ده» اثبات دگر باره اين ادعا. في‌الواقع رويت‌پذير كردن بحران اعتماد مابين اعضاي يك خانواده متوسط شهري و تناقضات رفتاري‌شان در قبال مسائل مشترك به ميانجي لحن ويژه‌اي كه مساوات از طريق اغراق‌آميز كردن مولفه‌هاي اجرايي به‌كار مي‌گيرد اجرايي‌تر شده و مخاطبان حاضر در سالن لبخند را كمتر دچار ملال و يكنواختي مي‌كند. گو اينكه بار ديگر شاهد نوعي «ازجادررفتگي» در طول اجرا بوده و در اوج اغراق‌ها و شدت‌مندي‌ها، ناگهان بازيگران را مشاهده مي‌كنيم كه دست از حال و هواي گروتسك اجرا برداشته و با بدن‌هايي طبيعي بر گرد يك ميز مي‌نشينند و با تغافلي مثال‌زدني و آرامشي كمياب، مشغول سيگار كشيدن و به تعليق درآوردن همه‌چيز مي‌شوند. اين وقفه همانند سكوتي 4 دقيقه و 33 ثانيه‌اي جان‌كيج عمل مي‌كند كه در نمايش «اين يك پيپ نيست» شاهدش بوديم و تكرارش را بار ديگر در نمايش «بيگانه در خانه» مرور كرديم.
 در نهايت مي‌توان گفت بازتوليد نمايش «خانه.وا.ده» بعد از 10سال با بازيگراني توانا چون مجيد عسگري، احسان بهلولي، علي محمودي، محمد علي‌محمدي، نيما نوري‌زاده، سيامك اخوان و محمد موساخاني واجد دلالت‌هايي است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. اينكه يكي از تجربه‌گرايانه‌ترين كارگردان‌هاي معاصر ما به امر بازتوليد تن داده و از به صحنه آوردن اجرايي تازه صرف‌نظر كرده به هر حال نمي‌تواند بي‌اهميت باشد. از ياد نبريم كه چگونه تئاتر بعد از حوادث سياسي و اجتماعي 1401 دچار دگرگوني شده و در پي يافتن فرم‌هاي تازه و مكان‌هاي اجرايي مغفول مانده است. محمد مساوات بار ديگر به صحنه بازگشته اما گويي ترجيح داده تا ممكن شدن بر صحنه آوردن تئاتري كه فرم اجرايي‌اش مابعد 1401 باشد با همان زيباشناسي دهه نود شمسي جهان را خطاب كند و به تمامي به مانند پسر بزرگ خانواده از عرصه  نمادين  طرد نشود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون