• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۵ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5981 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۵ بهمن

انتشار نسخه انگليسي «ما از هم جدا نمي‌شويم» هان كانگ

رماني كه برنده نوبل براي آشنايي با خود پيشنهاد مي‌كند

گروه هنر و ادبيات| تازه‌ترين اثر هان كانگ، نويسنده برنده نوبل به انگليسي ترجمه و 21 ژانويه (اول بهمن) در امريكا منتشر شد. نسخه انگليسي اين رمان كه «ما از هم جدا نمي‌شويم» نام دارد از 30 ژانويه در بريتانيا به بازار كتاب رفت. رويدادهاي تاريخي در كانون توجه اين روايت قرار دارند و به عشق، اندوه و مقاومت در برابر فراموشي پيوند مي‌خورند.‌اي. يوون و پيج آنيا موريس اين رمان را ترجمه كرده‌اند.  هان كه 9 سال پيش براي رمان «گياه‌خوار» برنده جايزه بين‌المللي بوكر شد، دو سال بعد از آن براي كتاب «سفيد» به فهرست نهايي اين جايزه راه يافت. او پنج سال بعد رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» را در كره جنوبي منتشر كرد. اين نويسنده كره‌اي در سال ۲۰۲۴ به عنوان نخستين زن آسيايي موفق به دريافت جايزه نوبل ادبيات شد. «نثر شاعرانه و پرتنش‌اش كه به مواجهه با فجايع تاريخي مي‌پردازد و شكنندگي زندگي انساني را آشكار مي‌كند» دلايل آكادمي نوبل براي انتخاب اين نويسنده بوده است. هان در گفت‌وگويي با كميته نوبل اظهار كرد كه اگر خوانندگان براي نخستين‌بار مي‌خواهند با آثارش آشنا شوند، رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» مي‌تواند نقطه شروع خوبي باشد، زيرا نويسندگان معمولا بيشترين ارتباط را با آخرين اثر خود دارند. هر رماني را مي‌توان به‌طور مستقل خواند، اما درك زمينه‌هاي تاريخي و مفهومي آن مي‌تواند تجربه مطالعه را غني‌تر كند. در ادامه به نكاتي كليدي درباره اين رمان، پيش و پس از مطالعه آن اشاره مي‌شود.
هان در گفت‌وگويي با ناشر فرانسوي خود پس از دريافت جايزه مديسي براي ادبيات خارجي در سال ۲۰۲۳ گفت: «وقتي از من مي‌پرسيدند كه اين چه نوع كتابي است، گاهي مي‌گفتم داستاني درباره عشقي عميق است يا شمعي كه در اعماق تاريكي طبيعت انساني روشن مي‌شود.» اين رمان از سه بخش تشكيل شده است: در بخش نخست، راوي داستان، كيونگا، سفري را از سئول به خانه دوستش اينسون در جزيره ججو طي مي‌كند. بخش دوم به سفري اختصاص دارد كه كيونگا و اينسون را به يكي از تاريك‌ترين شب‌هاي بشريت و اعماق اقيانوس مي‌برد. در بخش پاياني، اين دو در اعماق دريا شمعي روشن مي‌كنند. هان شخصيت محوري اين رمان را «جونگسيم»، مادر اينسون معرفي كرده است كه به كيونگا و اينسون پيوند دارد. او كسي است كه از سوگواري دست نمي‌كشد، در برابر فراموشي مقاومت مي‌كند و خداحافظي نمي‌كند، مفهومي كه ارتباط نزديكي با عنوان رمان دارد. اين رمان تا حد زيادي از «واقعه ججو» الهام گرفته است كه به حوادث رخ‌ داده بين اول مارس ۱۹۴۷ تا ۲۱ سپتامبر ۱۹۵۴ در جزيره ججو اشاره دارد. در جريان اين واقعه، حدود ۳۰ هزار نفر كه تقريبا ۱۰ درصد كل جمعيت ججو را تشكيل مي‌دادند، در يك كشتار بي‌رحمانه جان خود را از دست دادند. اين دوره، دوره‌اي پرآشوب بود كه درست پس از استقلال كره از ژاپن در سال ۱۹۴۵ رخ داد. طبق گزارش بنياد صلح، شبه‌جزيره كره در بحبوحه جنگ سرد و درگير منازعات شديد ايدئولوژيك بود.
گروهي از مردم ججو عليه خشونت پليس قيام كرده و خواستار تشكيل يك دولت متحد كره‌اي شدند. اما اين اعتراض‌ها با واكنش‌هاي خشونت‌آميز پليس، ارتش و يك گروه شبه‌نظامي راست‌گرا از سرزمين اصلي كره مواجه شد كه مورد حمايت ضمني ارتش امريكا نيز قرار داشت. اين سركوب منجر به يك كارزار قتل‌عام شد كه در آن معترضان به عنوان كمونيست معرفي شدند. بسياري از بستگان معترضان و كساني كه مظنون به همدلي با آنها بودند نيز بر اساس اصل «جرم از طريق وابستگي» كشته شدند. هان كانگ رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» را همراه با رمان «اعمال انساني» (۲۰۱۴) به عنوان آثاري همسو توصيف كرده است كه هر دو از فصل‌هاي تاريك تاريخ كره الهام گرفته‌اند. «اعمال انساني» به كشتار گوانگجو در سال ۱۹۸۰ مي‌پردازد. شخصيت اصلي رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» يعني كيونگا، تا حدي بازتابي از خود نويسنده است، نويسنده‌اي كه پس از انتشار كتابي درباره شهري به نام «گ--» دچار كابوسي تكرارشونده شده است. صحنه آغازين اين رمان بر اساس رويايي واقعي است كه هان كانگ در ژوئن ۲۰۱۴، همان سالي كه «اعمال انساني» را منتشر كرد، ديده بود. او در رويا در دشتي وسيع قدم مي‌زد كه برف بر آن مي‌باريد. هزاران كنده درخت سياه در سراسر زمين پراكنده بودند كه پشت هر يك، تپه‌اي كوچك مانند گور ديده مي‌شد. در نقطه‌اي از اين مسير، ناگهان وارد آب شد و ديد كه اقيانوس از لبه زمين به درون جاري مي‌شود. او سال‌ها اين رويا را در ذهن داشت تا اينكه خاطره‌اي از دوران اقامت كوتاهش در ججو در ذهنش زنده شد و به او كمك كرد داستان را شكل دهد. هان در دهه بيست‌سالگي زندگي‌اش مدتي كوتاه در ججو زندگي مي‌كرد و گاهي براي زن مسني كه در طبقه پايين خانه‌اش زندگي مي‌كرد، كارهاي جزيي انجام مي‌داد. روزي هنگام عبور از كنار يك درخت، آن زن به ديواري اشاره كرد و گفت: «اينجا جايي است كه مردم را به صف و تيرباران كردند.»
اين جمله، به گفته هان، احساسي عميق از ناتواني را در او برانگيخت و اينها پرسش‌هايي بودند كه رمان را شكل دادند. هان در سخنراني خود هنگام دريافت جايزه نوبل در ۷ دسامبر سال گذشته ميلادي گفت كه هر بار كه روي رماني كار مي‌كند، درون پرسش‌ها زندگي و با آنها دست‌وپنجه نرم مي‌كند. براي رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» نيز پرسش‌هاي محوري اين بود: 
«ما تا چه اندازه مي‌توانيم عشق بورزيم؟ حد و مرز ما كجاست؟ تا چه اندازه بايد عشق بورزيم تا بتوانيم تا آخرين لحظه، انسان باقي بمانيم؟»
هان بارها درباره ماهيت حسي نوشته‌هايش سخن گفته و تاكيد كرده است كه در آثارش، هر پنج حس انساني را به كار مي‌گيرد. در رمان «ما از هم جدا نمي‌شويم» او تاكيد ويژه‌اي بر حس لمس داشته است.
اين نويسنده مي‌گويد: «زندگي، براي زيستن تلاش مي‌كند. زندگي گرم است. مردن يعني سرد شدن. يعني برف روي صورت كسي بنشيند، بي‌آنكه آب شود. كشتن، يعني سرد كردن.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون