رخدادهاي ارتباطي و خشونتهاي زير چشمي
سامان دادن به امنيت و بهروزي زندگي انسانها محلي از اعراب نخواهد داشت. به نظر نگارنده اين نظم گفتماني آموزش، نيازمند سياستي است كه نهاد آموزش و پرورش را ملزم به نوع آموزش واحد تا پايان كارشناسي کند و آنگاه روانه بازار كار نمايد تا طبقات اجتماعي كه شكل ميگيرد حرف هم را بفهمند. به عنوان مثال شكلگيري طبقه نظاميان كه ركن اساسي امنيت كشور را تشكيل ميدهند بالاجبار از ديپلم نيروهاي خود را گلچين ميكند و عملا آموزش آكادميك را از وي سلب ميكند و هولناكتر از آن اينكه اكثرا جوانان روستايي را پذيرش ميكند كه وقتي وارد عرصه شهري ميشوند فكر و ذهنش در درجه اول رسيدن به فول امكانات شهري است و چون حقوق و مزايا پاسخگوي تامين زندگي شهري نيست سيستم نظامي را دچار آسيب ميكند يا طبقه روحانيون، پذيرششان فقط و فقط از نوجواناني است كه داراي مدرك سوم راهنمايي دارند و به كلي نوع و سبك آموزششان با نظام آموزشي رسمي متفاوت ميشود. لذا گفتمانهايي كه در نهاد دانشآموزان شكل ميگيرد پديده تخاصم اجتماعي را رقم ميزند.
دكتراي تخصصي علوم سياسي- پژوهشگر و تحليلگر مسائل سياسي