ترك در ديوار دهكده
هرمز رباني
دهكده جهاني اكنون يك مخالف جدي دارد. به راستي آيا ايدهاي كه در چند قرن پرورانده شده بود و در انتهاي قرن بيستم رونمايي شده، با چالش جدي مواجه شده است؟ ترامپ كيست؟ ترامپ يك پديده است. در سياست جهاني فردي غيرقابل پيشبيني، بدون ثبات و معاملهگر. اينجور آدمها بيشتر از همه ميخواهند ديده شوند، شنيده شوند و جلبتوجه كنند. او ميخواهد متفاوت ديده شود و واقعش هم اين است كه او متفاوت است. به گمانم او براي ديده شدن سعي خواهد كرد تابوشكني كند و يك اتفاق بزرگ را رقم بزند. بعضي معتقدند او توانايي اين كار را دارد، من شك دارم. دهكده جهاني يعني جهاني متشكل و يكپارچه و بههم پيوسته، داراي نظمي نوين. ترامپ بهتر از همه فهميده كه ناسيوناليسم دارد بار ديگر سر از چراغ جادو در ميآورد و سعي دارد با تنه زدن به ايده دهكده جهاني، آن را مورد تهديد قرار دهد و شايد از اين روست كه ميخواهد با قلدرياش اين گوي ترك برداشته شده را بشكند. وقتي ليبراليسم غربي در اروپا از سوي راستگرايان افراطي مورد تهديد قرار گرفته و از فرانسه تا ايتاليا، آلمان و... دارد پيشروي ميكند، چرا در ينگه دنيا اين اتفاق نيفتد؟ وقتي ديگ راستگرايي به جوش ميآيد، چرا نخود نژادپرستي در آن پخته نشود و چرا آب جوشش دموكراسي را تهديد نكند؟ شايد شما با صنف بنگاه معاملاتيچيها آشنا باشيد. اگر اين جماعت را بشناسيد ميدانيد كه آدمهاي باهوشي هستند. آنها كارشان جوشكاري است. گاهي آهن را با پلاستيك هم جوش ميدهند. حالا اگر شنيديد يكي پيدا شده و بيپرده ميگويد كه ميخواهد غزه را بخرد و بسازد و بفروشد، اصلا تعجب نكنيد. حتي از او نپرسيد شما چه كارهايد كه ميخواهيد يك تكه از يك كشور ديگر را بخري و ۲ ميليون جمعيت آن را آواره سازيد. اگر يكي پيدا شد گفت گرينلند را ميخرم، كانال پاناما را به چنگ ميآورم و كانادا را ايالت پنجاه و يكم امريكا ميكنم، هوش از سرتان نپرد. اگر كسي پيدا شد و گفت جنگ تعرفهها را راه مياندازم و قصد دارم كمر تجارت جهاني را بشكنم و در تجارت جهاني اختلال ايجاد ميكنم از خودتان نپرسيد مگر ميشود؟ حتي اگر شنيديد آپارتايد و نازيسم و آنارشيسم دوباره جان گرفتهاند و با ٭ماسك٭ وارد جشن بالماسكه شدهاند، فيوزتان نپرد، باور كنيد اتفاقاتي دارد ميافتد. آدمي پيدا شده و همه اين حرفها را زده و دهان همه بازمانده است. اروپاييها به وحشت افتادهاند. معاهدات بينالمللي، سازمانهاي جهاني، از معاهده محيطزيست گرفته تا سازمان بهداشت جهاني، حتي خود سازمان ملل، احساس تهديد ميكنند. از خاورميانه گرفته تا گرينلند تا كانادا، مكزيك و... همه احساس ناامني ميكنند. اما به نظرم از همه مهمتر، نظم نوين جهاني، دهكده جهاني و تجارت جهاني است كه به بهانه شكوه امريكا تهديد ميشود. ولي موضوع چيست؟ چرا راستگرايان و ناسيوناليستها دارند روز به روز رشد ميكنند؟ چرا پديدهاي به نام ترامپ آنهم در قلب كشوري كه مدعي است مهد دموكراسي است، آتش به خرمن جهان امروز انداخته است؟ فقر و بيعدالتي جهاني دو پديده است كه با شروع قرن جديد روي نشان داده است. اوضاع اقتصادي جهان خوب نيست. باد و توفان راه افتاده و حالا همه دارند كلاه خودشان را محكم نگه ميدارند تا باد كلاهشان را نبرد. وقتي اوضاع خراب ميشود لاجرم همه به دنبال تغيير ميروند، اما راهكاري پيدا نشده است. پس تعجبي ندارد عدهاي به دنبال راهكارهاي قديمي بروند، البته با چاشني مدرنيسم. وقتي وضع اقتصاد خوب نباشد و نابرابري هم به آن بار شود، مهاجرت گسترش مييابد. مهاجرت از كشورهايي با مشكلات بيشتر به سوي كشورهايي با مشكلات كمتر. وقتي مهاجرت گسترش مييابد، سفرهها كوچك ميشود و عجيب نيست صاحبخانه اول برود سراغ مهمان. حالا اگر به اين وضع بههم ريخته دو اتفاق نامبارك جديد را هم اضافه كنيم يعني كرونا و آتش جنگ در اروپا - يعني حمله روسيه به اوكراين- وضع اقتصاد
به مراتب بدتر ميشود و توفان شديدتر. حالا بياييد به اين وضع متلاطم يك موضوع ديگر را هم اضافه كنيم. ٭ظهور اژدهاي سرخ٭ امريكا دارد يك رقيب جدي پيدا ميكند؛ ٭چين٭ دارد با سرعت خود را به امريكا نزديك ميكند. پيشبينيها نشان ميدهد اين فاصله خيلي سريع دارد پر ميشود. آن وقت كه روسيه، امريكا و اروپا همه در ورطه بهار عربي درگير ماجرا شدند و جنگ و نزاع سوريه را دنبال ميكردند، چين مشغول كار خودش بود. پاورچين پاورچين در حوزه اقتصاد، از آفريقا گرفته تا امريكاي لاتين تا آسيا داشت حوزه نفوذش را گسترش ميداد. حتي وقتي كه كرونا پيش آمد چين با اينكه اولين كشوري بود كه درگيرش شد خيلي سريع توانست خودش را جمع و جور كند، آنقدر سريع كه شائبه دخالتش در ظهور كرونا هم از طرف امريكا مطرح شد.
حتي وقتي جنگ روسيه و اوكراين دامن اروپا و امريكا راتر كرد، باز اين اژدهاي سرخ بود كه با اصرار روسيه هم، پايش به ماجرا كشيده نشد و دامن خود را دور نگه داشت. حالا اگر بيزينس من باشيد ميفهميد چرا بايد اردوگاه غرب نگران چين باشد. اين تاجر دلال مسلك خوب فهميده است چه اتفاقي دارد ميافتد. ديگر چندان به خاورميانه و بحران غزه و افغانستان، حتي نزاع در سوريه و موضوع ايران علاقهاي ندارد و ميخواهد سريعتر موضوعات آنجا فيصله پيدا كند. او توجهش به ظهور يك امپراتوري جديد است. دومين كشور پرجمعيت جهان، با رشد اقتصادي بالا، با مردماني كمتوقع و سختكوش، تحت يك رهبري واحد. گوشهاي تيز ترامپ صداي پاي چين را در پاناما و بندرهاي امريكاي لاتين شنيده است. از نظر او نظم نوين، تجارت جهاني و دهكده جهاني ديگر راهكار كه نيست هيچ، بلكه يك تهديد است. پس يكي بايد اين نظم را بههم بزند و اين دهكده كوچك را تهديد كند و تجارت جهاني را به سخره بگيرد. بپذيريم ترامپ مولود وضع موجود اقتصاد در جهان است. برخاسته از خرابياي است كه فقر و بيعدالتي ايجاد كرده است. حالا ترامپ ميخواهد بر موجي سوار شود كه خود به وجود نياورده بلكه وضعيت جهاني آن را پديد آورده است.
او فقط يك آدم باهوش است كه قابليت موج سواري دارد، ولي حقيقت اين است كه اين درياي بههم ريخته امواج خونفشاني دارد كه صدها ترامپ را در خود ميبلعد. سادهلوحانه خواهد بود كه تصور كنيم اين خانه آنقدر سست بنياد است كه سياستمدار تاجرپيشه آن را فرو ريزد. از آن سو هم بايد باور كنيم اين دهكده با ظهور تكنولوژي نو، تغييرات در مناسبات انسان و ماشين، راه به جايي نخواهد برد، بلكه بايد دريابيم ساكنان و حاكمان اين دهكده جهاني تنها با تغيير نگاه به مناسبات انساني و بازبيني و بازآفريني مناسباتي بر پايه انسانيت ميتوانند طرحي نو در اندازند و با التفات به خطري كه جهان امروز را تهديد ميكند به فكر چارهاي باشند و لاغير.