پاي لنگ رسانه ملي
قادر باستاني تبريزي
هر سال در فصل بودجه، بحث و جدلها پيرامون بودجههاي تخصيصي به نهادهاي فرهنگي فرادولتي، به ويژه سازمان صدا و سيما، بالا ميگيرد. در حالي كه بخشهاي مختلف كشور، به ويژه پروژههاي عمراني و توسعهاي، با كمبود منابع مالي دست و پنجه نرم ميكنند، ارقام نجومي به بخشهايي اختصاص مييابد كه تأثيرگذاري آنها در جامعه، محل ترديد جدي است. آيا بودجههاي هنگفتي كه هرساله به صدا و سيما و ساير مراكز خاص تخصيص مييابد، واقعا در راستاي تأثيرگذاري بر فرهنگ عمومي، بهبود وضعيت فرهنگي جامعه و مقابله با تهديدات نرمافزاري است؟! اين وضعيت لابد زماني دردناكتر ميشود كه ميبينيم وضعيت فرهنگي كشور و باورهاي نسل جديد بهطور مستمر در شرايط نگرانكنندهاي قرار ميگيرد. نهادها و سازمانهاي فرهنگي كوچك و بزرگ، با رويكردهاي بعضا سليقهاي و جناحي، از بودجه عمومي به شكل فزايندهاي استفاده ميكنند، اما نتيجه آن هرچه باشد، بهبود وضعيت فرهنگي جامعه نيست. درخواست رهبر انقلاب از صاحبان فكر و هنر و دانش و رسانه و جوانان و مسوولان مبني بر اينكه در مقابل تهديد نرمافزاري دشمن، توليد محتوا و انديشه كنيد، موضوعي است كه بارها از سوي ايشان مطرح شده و همواره مورد تأكيد قرار گرفته است. اين درخواست كه در شرايط كنوني اهميت و ضرورت بيشتري يافته، به وضوح نشاندهنده اولويتهاي استراتژيك كشور در مواجهه با تهديدات پيچيده و نرمافزاري است، اما رسانه ملي، به عنوان مهمترين رسانه كشور، تا چه اندازه در اين زمينه موفق بوده است؟ صداوسيما، روزگاري رسانهاي پُرمخاطب و مرجع خبري بود، اما امروز مخاطبانش را به رسانههاي فارسيزبان خارجي و شبكههاي اجتماعي واگذار كرده است. كارشناسان رسانه بارها هشدار دادهاند كه صداوسيما نيازمند تغييرات اساسي است، اما اين هشدارها بيپاسخ مانده است. به نظر ميرسد ارادهاي جدي براي اصلاح و تغيير در ساختار و عملكرد صدا و سيما وجود ندارد.
رسانه ملي از اهميت بسياري در دفاع نرمافزاري برخوردار است و وضعيت فعلي آن، حاصل توأمان انحصار و ناكارآمدي است. تغييرات اساسي در اين سازمان عريض و طويل با موانع جدي روبروست.
ضعف عمده صدا و سيما، فقدان فعاليت حرفهاي است. رويكرد كارمندي و نبود رقابت در اين سازمان، موجب كاهش كيفيت برنامهها و عدم پاسخگويي به نيازهاي مخاطبان شده است. وابستگي شديد صدا و سيما، باعث شده است تا اين سازمان از استقلال لازم براي اتخاذ تصميمات حرفهاي برخوردار نباشد و به جاي توجه به نيازها و خواستههاي مخاطبان، بيشتر به دنبال تأييدات باشد.
براي برونرفت از اين شرايط و ايفاي نقش بايسته در دفاع نرمافزاري، لازم است تغييرات اساسي در ساختار و عملكرد صدا و سيما ايجاد شود. اين تغييرات بايد با هدف افزايش حرفهايگري، مخاطبمحوري و رقابتپذيري صورت گيرد. تغيير ساختار، افزايش رقابت، مشاركت بخش خصوصي، توجه به مخاطبان و بهروزرساني فناوري، از جمله راهكارهاي پيشنهادي براي بهبود وضعيت صدا و سيما است. اين سازمان بايد از يك سازمان دولتي به يك سازمان رسانهاي حرفهاي تبديل شود. ايجاد رقابت بين شبكههاي مختلف صدا و سيما و همچنين با رسانههاي ديداري و شنيداري مستقل، به بهبود كيفيت برنامهها كمك ميكند. ورود روزنامهنگاران مستقل و حرفهاي به عرصه رسانه ملي، يقينا به افزايش تنوع و كيفيت برنامهها ميانجامد. براي مثال، اين سازمان ميتواند براي مشاهده نحوه فعاليت حرفهاي و جلب نظر مخاطب، يكي از شبكهها را براي مدت مشخصي به يك رسانه حرفهاي مستقل واگذار كند و ببيند چه تغييرات بزرگي رخ ميدهد. قوانين و مقررات مربوط به رسانه ملي بايد به گونهاي اصلاح شود كه امكان فعاليت آزادانه و حرفهاي روزنامهنگاران كاربلد در آن فراهم شود. بهبود وضعيت صدا و سيما نيازمند يك رويكرد جامع و همهجانبه است. رسانه ملي در اصل بايد به سمتي حركت كند كه با مخاطبان خود ارتباط موثر و دوطرفه برقرار كند، نه آنكه صرفا يكسويه و از بالا به پايين، پيامهاي خود را منتقل كند. بودجه سازمان هم بايد به صورت شفاف و دقيق منتشر شود و نحوه هزينهكرد آن تحت نظارت درست قرار بگيرد. با اتخاذ تدابير مناسب و همكاري همهجانبه، ميتوان اميدوار بود كه صدا و سيما بتواند به عنوان يك رسانه ملي قدرتمند و تأثيرگذار نقش خود در جامعه را ايفا كند.
صدا و سيما نيازمند يك تحول اساسي و ساختاري است و وقت آن رسيده كه سازمان، ساختار خود را از نو بازنگري كرده و به سمت حرفهايگري و رقابتپذيري پيش رود. اين تحولات نيازمند تغيير در سياستهاي مالي، مديريتي و محتوايي سازمان است. به ويژه اصلاح روندهاي انتصاب مديران كه تا به حال بيشتر بر اساس روابط جناحي و نزديكي به محافل خاص صورت ميگرفته، بايد به سمتي حركت كند كه شايستهسالاري و حرفهايگري را در اولويت قرار بدهد.
در آخر بايد گفت كه آينده صدا و سيما به تصميمات مسوولان و اراده آنها براي تغيير بستگي دارد. شايد تعطيلي و راهاندازي مجدد اين سازمان با ساختاري چابك، حرفهاي، كارآمد و منعطف، بتواند راهكاري موثر براي بهبود وضعيت رسانه ملي باشد. يك طرح سهمرحلهاي براي اصلاح ساختار سازمان شامل رفع انحصار، تشكيل نهاد رگولاتوري محتوا و بازنگري در سياستهاي رسانهاي، لازم و ضروري است. تأكيد رهبري بر دفاع نرمافزاري در فضاي رسانهاي، لابد زماني محقق ميشود كه اين سازمان بتواند از انحصارگرايي و ناكارآمدي دست بردارد.