نشست رياض: شكست اروپا، موقعيت ايران
علي آهنگر
نشست روز سهشنبه ۳۰ بهمن رياض با هياهو و آرزوهاي زيادي برقرار شد. بعضي كارشناسان از آن به يالتاي۲، پرده آهنين۲ و جنگ سرد۲ ياد ميكنند. اصطلاحاتي كه يادآور تقسيم جهان به دو بلوك شرق و غرب در نشست ماههاي پاياني جنگ جهاني دوم در كريمه اوكراين بين چرچيل، استالين و روزولت بود. كليدواژههايي ترسناك كه بنيانهاي اروپا را ميلرزاند. نمايندگان ترامپ با چهرهاي از خشم سياسي و قدرت اقتصادي، در رياض روبهروي نمايندگاني از روسيه نشستند كه هر كدام طي چند دهه كاركشتگان سياست و ديپلماسي بودند. جو نشست آنقدر حساس بود كه نمايندگان هر دو طرف يك پاي خود را در آب فرو ميبردند. هيچ اعتمادي به تن به آب سپردن نبود.
موضوعهاي مذاكره در 5 ساعت طولاني، بسيار اساسي بودند. اوكراين نخستين موضوع گفتوگو روي ميز بود. بعد از آن چين در آرزوي معاملهگر بزرگ املاك نيويورك و تگزاس، استيون ويتكاف، روسيه بايد از آن فاصله ميگرفت. غزه و نفت موضوعهاي ديگر روي ميز بودند. تنوعي اسرارآميز كه اگر تحقق مييافت رنگ و روي جهان آينده را تغيير ميداد. موضوعي كه اصل اساسي مذاكره بود، تعيين تاريخي براي ديدار تاريخي ترامپ و پوتين بود كه اصلا به آن پرداخته نشد. درباره اوكراين، معاملهگران ملك و سياست خيلي زود به در بسته خوردند. آنها گمان ميكردند با واگذاري استانهاي شرقي اشغال شده به روسيه، همه چيز تمام است. اما هيچ چيز تمام نبود. روسيه تمام اوكراين، بالتيك و اروپاي شرقي بدون حضور نيروهاي نظامي امريكا و ناتو را ميخواست. عجالتا به در بسته خورد. خواسته دوم ماركو روبيو، سخنگوي تند و پرخشم جديد سياست خارجي امريكا اين بود كه روسيه در برابر اين داد و دهش سخاوتمندانه امريكا، دست از همراهي با چين بردارد. ترامپ، روسيه آينده را نه يك كشور شرقي كه همراهي با بلوك غرب ميخواست. براي رويارويي حتمي سياسي، اقتصادي و ژئوپليتيك امريكا با چين، نبودن روسيه در كنار اژدهاي زرد، امري ضروري بود. اما پاسخ اين خواسته را وانگيي، سخنگوي دستگاه ديپلماسي چين روز پيشتر در مونيخ داده بود. او گفته بود: «خب گمان كنيد ما با روسيه روابط نداشته باشيم؛ حالا تصور كنيد اين همه گاز را بايد از كجا تهيه كنيم؟» در واقع، او با بياني ديگر به روسها گفته بود كه اگر ما از شما گاز و نفت خريداري نكنيم چه خواهيد كرد؟ پاسخ لاوروف، وزير خارجه كهنهكار روسيه در نشست رياض به نمايندگان ترامپ معلوم بود : نه.
غزه و نفت موضوعهاي ديگري بودند كه در ساعتهاي پاياني نشست 5 ساعته مطرح شدند. ويتكاف از روسيه و عربستان به عنوان قدرتهاي اصلي ائتلاف اوپك ميخواست كه توليد نفت را افزايش بدهند تا قيمتها كاهش يابد. پاسخ هر دو قدرت نفتي چيزي جز «نه» نبود.
درباره غزه هم پيدا بود كه عربستان سعودي به معاملهگر بزرگ املاك، استيون ويتكاف بفهماند كه آن ملك كوچك فروشي نيست. در نتيجه غريبي و غربت را در چهره غمزده نمايندگان ترامپ، در پايان 5 ساعت گفتوگوي ويرانكننده، در نشست رسانهاي آنان ميشد ديد.
نخستين تير در تركش ترامپ در نشست رياض به چنان صخرهاي برخورد كه در نهايت هيچ سخني از تعيين تاريخ ديدار ترامپ و پوتين به ميان نيامد. ترامپ از نتيجه گفتوگو آنقدر آزرده شد كه فرداي پس از مذاكره، يعني در روز چهارشنبه اول اسفند، نخستين تريبوني را كه به دست آورد، دست از زبان كشيد و هر چه كه ميخواست نثار زلنسكي، رييسجمهور اوكراين كرد.
نشست رياض نخستين تجربه ديپلماتيك براي نمايندگان ترامپ بود. آنان تازه دريافتند كه دنياي سياست و ژئوپليتيك، با اجراي برنامه در تلويزيون و معاملهگري املاك فرق دارد. نشست رياض اما با قاطعيت نشان داد كه مسير امريكا از اروپا جدا شده است. در نشست رياض معلوم شد كه نه فقط امنيت اروپا كه حتي خاك اروپا نيز به عنوان وجه معاملهاي روي ميز ترامپ است. جدايي آشكار و دردناكي كه اشك و گريه رييس كنفرانس امنيتي مونيخ را درآورد. او در پشت تريبون و در جلوي دوربين جهانيان اشك ريخت و گفت: «ارزشهاي اخلاقي ما ديگر با امريكاييها يكي نيست.» و تمام.
حالا نوبت ايران است كه با همراهي و همكاري با اروپا، زمينهاي را به دست آورد تا از اين فرصت طلايي ديپلماتيك پيش آمده، بهرههاي حداكثري را ببرد. ديگر ترديدي نيست كه اروپا از امريكا نه تنها جدا شده كه احساس خطر ميكند. اروپا حالا در ماهيت وجودي و امنيتي و سرزميني خود از ترامپ هراس و ترس دارد. اين وضعيت تاريخي بايد شانس بلندي براي پروازهاي ديپلماتيك و دستاوردهاي سياست خارجي ايران با اروپا باشد. توافقهاي هستهاي و به ويژه نقش ايران در تامين امنيت انرژي آينده اروپا، چراغهاي سبز گشايش ميتواند باشد. اميد آنكه دستگاه سياست خارجي كشور اين موقعيت باورنكردني تاريخ را دريابد و به وظايف و مسووليتهاي تاريخي و ديپلماتيك خود عمل كند.