اسبی که نمیتازد
مهرداد احمديشيخاني
مصلحالدين سعديشيرازي در «گلستان، باب چهارم، در فوايد خاموشي» حكايتي را نقل ميكند و از آنجا كه نميخواهم سوءتفاهمي در ادامه يادداشت پيش بيايد از ذكر آن حكايت ميگذرم و فقط به بخشي از آن اشاره ميكنم كه در زمستاني سرد و يخبندان، شاعري را از دهي بيرون كردند و وضعيت بدي برايش پيش آمد و خواست سنگي از زمين بردارد و به سوي آنچه دنبالش ميكرد، پرتاب كند كه زمين يخ بسته بود و نتوانست سنگ بردارد و به اندوه گفت عجب باشد كه سنگ بستهاند و باقي ماجرا كه اگر خواستيد، كافي است در اينترنت يك جستوجوي ساده كنيد و حكايت را ببينيد و مرا معاف كنيد از شرح ماجرا. واقع اين است كه جناب پزشكيان بسيار مأخوذ به حياست و از همان ابتداي نشستن بر اريكه، سعي كرده نگويد چه تحويل گرفته و برخلاف آنها كه از همان روز اول داد سخن دادند كه اسب زين كرده دولت سيزدهم را تحويل گرفته، سخني از اين نگفت كه برخي زين بر اسب چلاق نهادهاند، اگر نگوييم بر اسب مرده زين بستهاند و به او ميگويند بتاز. هر چه هست اين حياورزي، حالا كار را به آنجا رسانده كه عدهاي از آن «زينبندان» مدعي شدهاند كه اگر اين اسب چلاق توان رفتن ندارد، تقصير تو است. ما ملت هم كه خبر نداريم چه به چه هست، ميگوييم راست ميگويد فلاني كه چرا نميتازي؟ و اين شد كه حالا و هنوز ماه هفتم از شروع كار دولت نگذشته، به واقع يك عدهاي در اصل اينكه چرا ميخواهي FATF را تصويب كني و بدون اين امر كريه هم كار كشور به سامان بوده و لزومي به آن نداريم، به اين دولت ميگويند چرا از دولت سيزدهم ياد نميگيري كه بيFATF كار ملك و ملت را به پيش ميبرد و ما هم كه از همه جا بيخبر، ميگوييم راست ميگويند خب. اين چه معني دارد كه وزير اقتصاد اين همه به دنبال FATF است؟ حتما يك ريگي به كفش دارد، و الا مگر نبود كه طبق گفته همان دولت سيزدهم در همان ايام صدارت آن دولت، بيهيچ مشكلي، 7ميليارد دلار طلبمان از كره جنوبي پس گرفتيم؟ پس حتما اين دولت و وزير اقتصادش يك قصد و غرض سویي دارند و ميخواهند بلايي سر كشور بياورند. دولت و شخص پزشكيان هم سكوت و اصرار بر نگفتن كه اين اسب اينطور راه نميرود برادر جان و اصرار بر اينكه چون قصدم دعوا نيست و غرضم وفاق است...
هيچ نميگويد كه نميگويد. بعد چه ميشود؟ در ديداري كه امير قطر با مقام معظم رهبري داشتند، ايشان به امير گفتند: اين چه رسم دوستي است كه 6 ميليارد ما را بلوكه كرديد و نميدهيد؟
و تازه فهميديم كه آن ادعاها كه بدون FATF كار كشور به سامان بود يعني چه. به سامان بود، اما نه براي ملك و ملت. اول اينكه از كره تا قطر، يك ميليارد از آن 7ميليارد آب رفت و شد 6 ميليارد. بعدش هم اينكه عدهاي دايره دنبك زدند كه «گرفتيم و گرفتيم»، حالا معلوم شده كه خير نگرفتند و انگار حالا حالاها هم قرار نيست پولمان به جيبمان برگردد و خب معلوم است آنهايي كه براي يك خبر دروغ و يك توهمسازي شادماني ميكردند، حالا نميتوانند بگويند كه هر چه به شما گفتيم، چون باد هوا گذشت و رفت و اين بازپسگيري هم از جنس وعده ايجاد اشتغال با يك ميليون تومان و ساخت يك ميليون مسكن در سال بوده. براي همين مدعيان «اسب زين كرده چلاق»، حالا بايد يك كاري بكنند و كار نكرده را براي خودشان فاكتور كنند و طلبكار شوند و چه طلبي از اين بهتر كه قيمت ارز و سكه را بهانه كنند تا بلكه بشود آن يك ميليارد دلاري كه از كره تا قطر، چون كره آب شد و گم شد و اين بلوكه شدن را كه براي دريافت نشدن 6 ميليارد دلار جشن و پايكوبي كردند كه اي ملت، راحت بخوابيد كه بيFATF كار كشور نه تنها به سامان است، بلكه از همه دنيا هم بهسامانتريم و از اين به بعد هم هر كس در موضوع FATF كه براي آنها نه تنها سنگ بسته كه به دليل ماخوذ به حيا بودن، دستشان هم بسته است، براي ما كه خدا را شكر، هم دستمان باز است و هم سنگها باز هستند. خلاصه تقصير آن هفت ميلياردي كه آب رفت و شد شش ميليارد و گفتيم اي جان رسيد رسيد و نرسيد و هزار چيز ديگر كه ما رعاياي ممالك محروسه از آن بيخبريم و اينها خودشان خبر دارند كه چه كردهاند، بر گردن دولت چهاردهم است و براي آغاز شكستن استخوان اين دولت، تبر به كمر وزير اقتصاد ميزنيم كه ديگر نگويد FATF. هر چند اين تبر را به بهانه ارز و سكه به كمر دولت ميزنيم، چون پول كه در قطر باشد و در هر بار جابهجايي، يك ميليارد دلارش گم بشود، صرفهاش بيشتر است.