• ۱۴۰۳ يکشنبه ۵ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5989 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۵ اسفند

نگاهي انتقادي به اظهارات حاتم قادري درباره «امامت و نظريه سياسي شيعه» - بخش سوم

آيا اكثريت در حقانيت عقايد معيار است؟

عظیم محمودآبادی

مناظره «امامت و نظريه سياسي شيعه» كه در برنامه اينترنتي «آزاد» ميان دكتر حاتم قادري و دكتر حسن انصاري برگزار شد حاوي نكاتي بود كه از نظر بسياري از اهل نظر قابل تامل و مناقشه بود. نگارنده اين سطور مقاله‌اي در نقد برخي نكات مطرح شده در مناظره فوق را به رشته تحرير درآورد كه تاكنون در دو بخش در شماره‌هاي پيش اين صفحه منتشر شد و اينك بخش سوم و آخرين بخش آن اكنون پيش روي شما قرار دارد.

 

نام‌هايي كه در قرآن نيامده

علاوه بر اين اساسا وجود چنين توقعي كه اگر مساله خلافت پيامبر(ص) و امامت اميرالمومنين(ع) مهم بوده است پس لزوما بايد نام ايشان در قرآن تصريح مي‌شد به كل باطل است. چنانكه مسائل ديگري نيز در قرآن آمده كه از قضا از اهميت بسيار بالايي برخوردارند، اما نام و نشان كسي صريحا در آنها ذكر نشده است. از آن‌جمله است مساله منافقين! آري «منافقين» يكي از مهم‌ترين و پرتكرارترين مضامين قرآن است كه در بسياري از آيات مي‌توان رد آنها را به اشاره‌اي مستقيم يا غيرمستقيم مشاهده كرد. از آن بالاتر يك سوره كامل به نام آنها نامگذاري شده، اما به نام هيچ فردي در اين زمينه صراحتا ذكر نشده است! حتي قرآن از آوردن نام كسي چون عبدالله بن اُبي معروف به ابن‌سلول (درگذشت ۹ق) سردسته منافقان مدينه كه از هم‌پيمانان يهوديان در دوران پيامبر(ص) بود و قبل از رحلت ايشان از دنيا رفت و خلاصه در نفاق او بين فريقين اختلافي نيست نيز استنكاف ورزيده است!

بنابراين اگر قرار بود نام امام علي(ع) يا نام منافقين در قرآن بيايد ممكن بود به قتل خود پيامبر(ص) يا اميرالمومنين(ع) يا هر دو بينجامد يا شرايط به گونه‌اي پيش رود كه اساسا چيزي از قرآن باقي نماند كه حالا بعد از چهارده قرن ما بتوانيم بحث كنيم كه چرا نام فرد مورد نظر پيامبر(ص) براي جانشيني در قرآن به تصريح نيامده است؟

 

صيانت الهي از قرآن

لذا اينكه خداوند اراده كرده است: «إِنّا نحْنُ نزّلْنا الذِّكْر وإِنّا لهُ لحافِظُون» (حجر/9) به معناي منتفي دانستنِ لوازمِ ملتزم ماندن به تدابير لازم و محاسبات عقلاني در پيش‌بيني رفتار مخالفان و منافقان و دفع خطرات آنها نيست. دست‌كم نگارنده اين‌طور مي‌فهمد كه اين نوع تدبير پيامبر براي به حداقل رساندن هر نوع حساسيتي كه مي‌توانست به اضمحلال كليت رسالت ايشان بينجامد، مصداق بارز حفاظت و صيانت الهي از ثمره رسالت پيامبر خاتم(ص) يعني قرآن كريم است. به بيان ديگر اراده خدا براي هر امري از قبيل صيانت از وحي خود بيرون از امكانات و اقتضائات جهان نيست، بلكه درون آن است. لذا پيامبر نيز مثل ساير انبيا مكلف بود رسالت خويش - كه البته مستظهر به قدرت لايزال ربوبي بود - را به صورت طبيعي و بر اساس عقل عرفي پيش ببرد و كنترل اين نوع توقعات مردم نيز از همان نخستين سال‌هاي رسالت ايشان در دستور كارشان قرار گرفته بود و زماني كه بر ايشان خرده مي‌گرفتند كه چگونه پيامبري هستي كه غذا مي‌خوري و در بازار راه مي‌روي؟ وحي بر زبانش جاري مي‌شد و مي‌فرمود: «قُلْ إِنّما أنا بشرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِليّ...» (كهف/110)

 

كم‌شماري مومنان

دكتر قادري در ادامه سخنانش به رواياتي اشاره مي‌كند كه بر اساس آنها بعد از رحلت پيامبر غير از تنها چند نفر، ديگران از شمار ايمان - و نه اسلام - خارج شدند و بعد نتيجه مي‌گيرد كه در اين صورت پس طرح هدايت خداوند ناتمام و بلكه شكست خورده است! بعد هم تاكيد مي‌كند كه احترام خداوند را بايد نگاه داشت و خلاصه جالب نيست بگوييم خدا در نقشه خود شكست خورد!

اولا، درك ايشان از شكست و پيروزي خداوند خيلي بشري و خاكي است كه لزوما براي ارزيابي توفيقات الهي از اين ساز و كار بهره گرفتن مطلقا موجه نيست. ثانيا، خود قرآن قبل از رحلت پيامبر اين مساله را پيش‌بيني كرده بود و برخلاف نظر آقاي قادري، تصريح مي‌كند آنهايي كه از اين برنامه الهي روي مي‌گردانند تنها به خودشان ظلم كرده‌اند و هيچ خسارتي به خداوند و طراحي او نخواهد رسيد: «وما مُحمّدٌ إِلّا رسُولٌ قدْ خلتْ مِنْ قبْلِهِ الرُّسُلُ أفإِنْ مات أوْ قُتِل انْقلبْتُمْ على أعْقابِكُمْ ومنْ ينْقلِبْ على عقِبيْهِ فلنْ يضُرّ‌الله شيْئًا» (آل‌عمران/144)

ضمن اينكه بر سياق استدلال آقاي قادري اساسا يك مشكل بزرگ‌تري هم مي‌تواند گريبان خداوند و طراحي او را بگيرد. ايشان مي‌گويند ادعاي شيعه مبني بر اينكه كساني برنامه پيامبر را براي بعد از وفاتش به انحراف كشيدند، مساوي است با به شكست انجاميدن طراحي خداوند براي هدايت بشر! پس بر اين قياس مي‌توان ادعا كرد شيطان يك تنه برنامه الهي را در همان آغاز خلقت انسان بر هم زد و خدا هم كاري از دستش بر نيامد!! چراكه خدا، انسان را براي بهشت آفريده بود و قرار بود آدم و ذريه‌اش آنجا باشند، اما شيطان پيدايش شد و با فريب آدم، كار را از دست خدا خارج كرد. حال آنكه در مباحث الهياتي اينچنين بحث نمي‌كنند. بله ما خداوند را قادر مطلق، خير مطلق و حكيم مطلق مي‌دانيم، اما در هر بحث تاريخي و كلامي لزوما پاي اين گزاره‌ها را - آن هم با دركي دم‌دستي - به ميان نمي‌آوريم. اگر كساني مي‌پسندند كه چنين كنند پس مشكل خيلي ريشه‌اي‌تر خواهد شد و منطقا بايد تا قتل هابيل توسط قابيل و اغواي آدم توسط شيطان پيش روند تا دست‌كم نظريات‌شان كمتر دچار ناسازگاري دروني باشد. از اينها گذشته خوب است ايشان در مورد مساله شر (evil) هم عنايتي كنند و پيچيدگي‌هاي فلسفي اين موضوع دشوار نزد فيلسوفان دين را با ارجاع به مقوله «حفظ احترام خداوند» حل كنند. اما در مورد اينكه بايد «احترام خداوند» را نگاه داشت آقاي قادري به عنوان مثال به گفته‌هاي يكي از مربيان فوتبال اشاره كردند. من هم در مقام مثال به نوشته ايلان پاپه استناد مي‌كنم كه شايد مرتبط‌تر از مثال فوتبال به بحث حاضر باشد. اين مثال را مي‌گويم و رد مي‌شوم و از توضيح بيشتر درباره‌اش خودداري مي‌كنم. ايلان پاپه، مورخ اسراييلي آغاز يكي از مقالات خود را اين‌طور شروع مي‌كند كه «اسراييلي‌ها تنها افرادي هستند كه اكثرا لاييك و خداناباورند، اما معتقدند خداوند وعده سرزمين مقدس را به آنها داده است!» به نظر مي‌رسد لازمه نگاه داشتن احترام خداوند طبق ايده دكتر قادري، زدن زير ميز عقايد اسلامي، قرآني و الهياتي است.

 

آيا اكثريت معيار حقانيت است؟

از نكات ديگري كه آقاي دكتر قادري بيان مي‌كنند، استناد به اقليت جمعيت شيعه نسبت به اكثريت اهل سنت است و اين را حجتي براي نادرست بودن عقايد شيعه يا مدعيات كلامي و تاريخي آن گرفته‌اند! من واقعا دوست دارم بدانم آيا از نظر ايشان اكثريت در امر دين حجت و معيار حقانيت است؟ البته ايشان مجددا تاكيد مي‌كنند كه اگر چنين باشد پس خدا در برنامه هدايت خود شكست خورده است! خب اگر اين‌طور باشد كه پس تمام انبيا و صالحين در تاريخ شكست‌خوردگان مطلقند، چون هميشه در اقليتي محض در برابر اكثريتي مطلق قرار داشتند. علاوه بر اين خود پيروان اسلام نيز از همان آغاز تا همين امروز نسبت به مسيحيان در اقليت قرار دارند. پس با اين معيار اساسا براي مسلمين حقانيتي باقي نخواهد ماند كه حالا ببينيم در ميان آنها محق‌تر شيعيان هستند يا ديگران؟ به نظر مي‌رسد آقاي دكتر قادري ميان حجيت در مباحث الهياتي با حجيت در دموكراسي - چنانكه تخصص ايشان علوم سياسي است - خلط كرده‌اند.

 

نبوت و عقلانيت

البته دكتر قادري در اين مناظره سخنان ديگري هم گفتند كه نشان از آشفتگي مباحث ايشان داشت. از جمله اينكه نبوت با عقل قابل اثبات نيست ... و كه بيشتر براي مخاطب اين سوال را به وجود مي‌آورد كه اگر نبوت، عقلاني نيست و شما هم ملتزم به عقلانيت هستيد، چرا اساسا به مساله امامت و جانشيني نبي ورود كرده‌ايد؟ علاوه بر اين بايد پرسيد وجود خدا چطور؟ آيا به لحاظ عقلاني قابل اثبات است؟ دكتر قادري مي‌گويد نبوت را با عقل نمي‌توان اثبات كرد. كساني كه چنين مي‌گويند در مورد خدا همچنين نظري دارند كه با عقل استدلالي لزوما قابل اثبات نيست. اما اينها چه ربطي به مساله امامت دارد؟

از اين تناقضات و ناسازگاري‌هاي دروني در مباحث ايشان فراوان به چشم مي‌خورد كه بسط آن فرصتي ديگر مي‌طلبد. واقعيت اين است كه دكتر قادري يك پايش در نگاه درون ديني است و پاي ديگر در نگاه برون ديني و يك‌جا از اينجا بحث مي‌كند و جاي ديگر از آنجا. در صورتي كه اقتضاي يك بحث فني اين است كه طرفين به منطق بحث و لوازم آن، خود را متعهد بدانند و از بديهي‌ترين اصول آن، اين است كه تنها در چارچوب موضوع تعيين شده بحث كنند. 

 


   مسائل ديگري نيز در قرآن آمده كه از قضا از اهميت بسيار بالايي برخوردارند اما نام و نشان كسي صريحا در آنها ذكر نشده است. از آن جمله است مساله منافقين! آري «منافقين» يكي از مهم‌ترين و پرتكرارترين مضامين قرآن است كه در بسياري از آيات مي‌توان رد آنها را به اشاره‌اي مستقيم يا غيرمستقيم مشاهده كرد. از آن بالاتر يك سوره كامل به نام آنها نامگذاري شده است اما به نام هيچ فردي در اين زمينه صراحتا ذكر نشده است!
    در مورد اينكه بايد «احترام خداوند» را نگاه داشت آقاي قادري به عنوان مثال به گفته‌هاي يكي از مربيان فوتبال اشاره كردند. من هم در مقام مثال به نوشته ايلان پاپه استناد مي‌كنم كه شايد مرتبط‌تر از مثال فوتبال به بحث حاضر باشد. اين مثال را مي‌گويم و رد مي‌شوم و از توضيح بيشتر درباره‌اش خودداري مي‌كنم. ايلان پاپه مورخ اسراييلي آغاز يكي از مقالات خود را اين‌طور شروع مي‌كند كه «اسراييلي‌ها تنها افرادي هستند كه اكثرا لاييك و خداناباورند اما معتقدند خداوند وعده سرزمين مقدس را به آنها داده است!» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون