درباره فيلم «تعطيلات خوش» به كارگرداني اسكندر كوپتي
روايت عادت
فاطمه علياصغر
جشنواره فيلمهاي بينالمللي مراكش اينبار جايزه بهترين فيلم را به درام فلسطيني «تعطيلات خوش» اعطا كرد كه فيلمنامه اين فيلم هم در جشنواره ونيز موفق به كسب جايزه شده بود.
كارگردان فيلم اسكندر كوپتي، نمايي از شخصيتهاي فلسطيني را كه در زير فشارهاي اجتماعي و خانوادگي عصر حاضر در منطقه حيفا بهسر ميبرند به تصوير ميكشد و نيز ميتوان آن را اولين فيلم از اين سري دانست كه جايزه مراكش را از آن خود ميكند. فيلمنامهنويس مونا كوپتي با تاكيد بر اين نكته كه لذت تيم و اعطاي جايزه آن تلخي و دشواري جنگ در خاور شرق را برايشان تعديل كرده و در جايي ديگر اعمال غيرانساني و مردم ستيزي با مردم فلسطين را محكوم و اسراييل را متهم ميكند. كارگردان درام خاورشرق در سخنراني خود براي دريافت جايزه بهترين سناريو اين طور ميگويد: «به خاطر تاثيرات عميق از شرايط سخت ماههاي گذشته بر فلسطينيان و اينكه شاهد نسلكشي هميشگي در غزه بوديم، من با تمام وجود و با افتخار اينجا ميايستم، مرز اخلاقي و انساني خود را در نورديده و به اشتراك ميگذارم.»
موضوع فيلم يادآور واقعيتهاي دردآور از عواقب جنگ و ويرانيهاي بعد از آن كه ناشي از ظلم و تعدي بر مردم است و اينكه چطور داستانهاي اخلاقي ميتوانند براي جوامع، همبستگي و ويژگي مشتركي را به ارمغان بياورند، درحالي كه ما چشم بصيرت و بينايي به رنج ديگران نداريم.
فيلم «تعطيلات خوش» كه نمايش آن از لحاظ فرهنگي امري بديهي و ضروري است، ما را به پرسشهايي از موقعيتهاي چراگونه براي بازگشايي تغييرات حاصل از آن تشويق ميكند. «كوپتي» با بيان اينكه جديدترين اثر خود را از نمايشگاههاي هنري دوسالانه رسمي الهام گرفته و با اشاره به عدم آزادي زنان در تِم اصلي فيلم، خود بر اين باور است كه اين قبيل مثالها براي كساني است كه مضمون اصلي اثر به گوششان نرسيده يا ممكن است بعضي از تجربههاي بسيار واقعگرا را در فيلمها ديدهاند ولي در زمان گم يا فراموش شده است كه به گذشته خيلي از ما تعلق دارد و نه در رويارويي تازه با آن.
اين فيلم وقايعي را از كذب و غصب به ما نشان ميدهد و واقعيتهاي بيرحمانه و زمختي را از زندگي اقليت و گروهي تبعيض قائل شده ارايه ميدهد. داستان از چهار زاويه جدا از هم روايت ميشود كه با شخصيتهاي مختلف در يك نقطه به هم وصل ميشوند. «رامي» مردي است كه تلاش ميكند با دوست و شريكش درباره تولد فرزندي كه در راه است كنار بيايد. مادر او «حنان» سعي ميكند تا با مشكلات مالي خانواده مقابله كند و در عين حال در زندگي خصوصي دخترش دخالت كند، در جاي ديگر «ميري» بايد با وضعيت رواني رو به زوال دخترش روبهرو شود و در عين حال بر تصميم خواهرش مبني بر نگه داشتن يا نداشتن فرزندش تاثير بگذارد. «فيفي» فرد ديگري است كه رازي را در سينه دارد كه ميتواند كل زندگي وي را ويران كند.
كارگردان با رونمايي از طرح داستان خود اشاره به تعطيلات مذاهب گوناگون دارد، ويژگي از آنان كه قبل از تماشاي فيلم كمتر شناخته شده است. تعطيلات خوش، فرهنگ كشوري را موشكافانه و ظريف انگارانه ولي با جزييات عالي به تصوير ميكشد. در بعضي از صحنههاي فيلم يا اندوه بار سكانسها، شاهد نژادپرستي گستردهاي در سرزمينهاي اشغالي هستيم و تقريبا در كل نمايش اين مطلب گنجانده شده است.
آنچه حائز اهميت است، انعكاس اين درام روي شرايط زنان امروز در آن سرزمين است. با وجود كارگردان فلسطيني و موقعيت سياسي كه كشورش داراست، اما درك اين موارد بيش از قبل احساس ميشود. معهذا، نكاتي در فيلم مانند محوريت زنان كانون توجه است كه گويا از دست رفتهاند.
طبيعتا، شخصيتهاي اصلي داستان در سراسر فيلم نقش مهمي دارند و شايسته و نيازمند زمان و توجه زياد براي ثبت حقايقند، زنان در اين درام صحنههاي جالب و برجسته را با داستانهايي به دفاع از خود با صدايي رسا به پيش بردهاند. اگرچه ايده جذاب است اما ساختار داستان «تعطيلات خوش» در بسياري از مواقع با چهار داستان روي هم رفته گيجكننده است كه تمركز بر شخصيتها و بنمايه اصلي را كم ميكند تا جايي كه روايت ما را درگير سوالهاي پيچيده ميكند و مجموع روايات درنهايت در آخرين پرده جمع ميشوند كه ميتوانست تمركز خود را نزديك بر خانوادهاي كه بيشترين شخصيتهاي اصلي در آنند، داشته باشد تا در بين آناني كه در سراسر فيلم گسترده و در كانون اصلي روايت جايي ندارند.
شايد ترس سازنده اسكندر كوپتي از همين چند گانگي در انتخاب مسير و نااميدي در پايان داستان باشد، ولي به قول خودش اصيل و ريشهاي بودن كاراكتر اصلي و اين باور كه زن ميتوانست خوشحالي خود را در پايان به دست آورد، ولي در ادامه فيلم به وضوح و با شفافيت تمام اين موضوع كه او به عنوان يك زن و شخصيتهاي زن ديگر نميتوانند خوشحال باشند نشان داده شده است و اين حسي است كه پايان فيلم را بسيار رئاليستي القا ميكند. اين فيلم تحسين شده همچنين جايزه بهترين بازيگران زن مانار شهاب و وفا عون را از آن خود كرده است.
اين درام تاثيرات عميقي را در منابع خبري اروپا و امريكا به جاي گذاشت به طوري كه به نقل از يك گزارشگر هاليوودي فيلم با ساختار ماهرانه فلسطيني، در جستوجوي نشان دادن فشار، محدوديت و مشاركت در كارهاي مخرب در سرزمينهاي اشغالي است و در جايي ديگر فيلم را قطعهاي از گروه بازيگران سرزنده ناتوراليستي و درامي پر جنب و جوش از يك خانواده فلسطيني ميدانند. در ادامه منابع سينمايي اروپا نيز بر همين امر صحه گذاشته و از برداشت بازي بازيگران يك خانواده در سرزمينهاي اشغالي عصرحاضر سخن ميگويند كه مملو از ظرافت و پيچيدگي است و ميتوان آن را باتوجه به شرايط موجود به عنوان يك ضرورت فرهنگي كه همه را به چالش كشيده و براي رسيدن موقعيت به حق و راه تغيير آن پيش ميبرد كه نااميدي در آن وجود ندارد.
فيلمنامه نيز مملو از موضوعات زماني و شخصيتپردازيهاي غني شكل گرفته است. اين موضوع تداعيگر روايتي است كه ميتوان ديدگاه خود را با ورق زدن برگهاي تاريخ در سدههاي گذشته به عصر روشنگري اروپا در قرن هجدهم رسيد و سري به كتاب «ناتان خردمند» اثر «لسينگ» نويسنده شهير آلماني زد رسالهاي كه واژه تسامح و تساهل در آن گنجانده شده و از يكسو بر ايده مدارا تاكيد و از سوي دگر منتقد جزمانديشي مسيحي بوده و «ناتان خردمند» نيز حاصل همين اعتقاد نويسنده است. نمايش نامهاي كه وقايع آن به جنگهاي صليبي در اورشليم باز ميگردد، يعني به جايي كه محل تلاقي اديان جهاني بوده و يهود، مسيحيت و اسلام مواجههاي مستقيم با هم داشتند. او شخصيت اصلي داستان را در فضايي درامگونه در طول روايت با صحنههايي مواجه ميكند كه ميتواند عقلانيت، بشر دوستي، محبت و از همه مهمتر رواداري ديني را بازگو كند، موضوعي كه ساليان دراز است كه ادامه دارد، معاصر امروز است و با ناديده گرفتن آن شاهد وقايع و اتفاقات گذشته و حال هستيم.
موضوع فيلم يادآور واقعيتهاي دردآور از عواقب جنگ و ويرانيهاي بعد از آنكه ناشي از ظلم و تعدي بر مردم است و اينكه چطور داستانهاي اخلاقي ميتوانند براي جوامع، همبستگي و ويژگي مشتركي را به ارمغان بياورند، درحالي كه ما چشم بصيرت و بينايي به رنج ديگران نداريم.
اين فيلم وقايعي را از كذب و غصب به ما نشان ميدهد و واقعيتهاي بيرحمانه و زمختي را از زندگي اقليت و گروهي تبعيض قائل شده ارايه ميدهد. داستان از چهار زاويه جدا از هم روايت ميشود كه با شخصيتهاي مختلف در يك نقطه به هم وصل ميشوند.
اگرچه ايده جذاب است اما ساختار داستان «تعطيلات خوش» در بسياري از مواقع با چهار داستان روي هم رفته گيجكننده است كه تمركز بر شخصيتها و بنمايه اصلي را كم ميكند تا جايي كه روايت ما را درگير سوالهاي پيچيده ميكند و مجموع روايات درنهايت در آخرين پرده جمع ميشوند كه ميتوانست تمركز خود را نزديك بر خانوادهاي كه بيشترين شخصيتهاي اصلي در آنند، داشته باشد تا در بين آناني كه در سراسر فيلم گسترده و در كانون اصلي روايت جايي ندارند.