نگاهي ديگر به فيلم آنورا ساخته شان بيكر
انتقام هاليوودي
مسعود طاهري
دال مركزي فيلم آنورا را بايد غرور ملي امريكايي محسوب كنيم، اما از كدام منظر؟
بر كسي كه پوشيده نيست، بر خواجه حافظ شيرازي هم پوشيده نيست كه قاطبه هاليوود طرف دموكراتها هستند، لذا اگر قرار باشد هاليوود انتقام دموكراتها را از ترامپ و ترامپيسم بگيرد بايد فيلمي شبيه آنورا بسازد و در آن نفرت خود را از روسجماعت و در اين فيلم حداقل روسهاي ساكن امريكا بگيرد.
فيلم آنگونه مينمايد كه امريكا مسخر روسها شده است و يك شهروند امريكايي در قامت كارگر جنسي كارش در مواجهه با اين روسها به جايي ميرسد كه با او بدتر از پسماند برخورد ميشود.
در بخش عمده فيلم تقريبا در همه شخصيتهاي روس فيلم، شاهد كمترين عواطف انساني هستيم و گاه در برخي از آنها تقريبا هيچ احساس انساني وجود ندارد و برعكس امريكاييها كه هميشه و در همه جا نه در اين فيلم كه در همه فيلمهاي توليدي هاليوود داراي عواطف انساني خوب و درنهايت ناجي هستند، اينجا با شخصيتهاي بيروح و بياحساس روس طرف هستيم؛ فقط نقض حكم اين مساله در فيلم شخصيت ايگور است كه كمي عواطف انساني در او باقي مانده است.
ذهن و فكر مخاطب ايراني به ويژه تيپهاي اپوزيسيون، يا كساني كه فكر ميكنند اينتلكتوال هستند و با مسائلي سياسي كه به ويژه در ده سال گذشته براي كشورمان پيش آمده شايد با اين فيلم همذاتپنداري زيادي كند، اما به واقع اين دعواي حيدري و نعمتي در دل نيويورك و واشنگتن است كه مجري اجراي آن در اين فيلم هاليوود است و خيلي به ذهن و مخاطب ايراني ربطي ندارد، ما هم سابقه جنگ با روسها را داريم، بدترين معاهده تاريخ در همان جنگها به ما تحميل شد و هيچگاه از خاطر نميبريم، هم با روسيه هميشه درگيريهاي ژئوپليتيكي ابدي خواهيم داشت و هم شكل فعلي اقتصاد ايران به روسها اين اجازه را نميدهد كه آنگونه كه وارد اقتصاد ليبرال و البته پرسود امريكا شدند وارد اقتصاد ما شوند و بر ما سروري كنند، فعلا تا سالها سودي در اينجا موجود نيست.
پيشگويي هاليوودي مانند دريافته يا به او گفته بودند كه رييسجمهور آينده ترامپ خواهد بود، هر چند از شواهد و قرائن در امريكا از يك سال پيش تقريبا مشخص بود كه با به خسخس افتادن چرخ دندههاي بايدن، بايد فاتحه دولت دموكرات را خواند و اين دولت مستعجل رفتني است و شاه ترامپ خواهد آمد پس ميشود در آستانه آغاز مسووليتش با يك فيلم خوب هاليوودي از او پذيرايي و استقبال كرد.
پس آشي را براي اين مراسم آماده كردند كه به نظر ميرسد شور شده و باورپذيري قصه و به ويژه شخصيتهاي روس فيلم سخت و صعب شده و فيلم شبيه فيلمهاي ايدئولوژي محور وارد دالان ارايه بيانيههاي سياسي شده است.
اينكه امريكا چقدر در دست سرمايهداران روس است و سرمايهداران روس چقدر در اقتصاد امريكا نفوذ دارند، ميتواند محل بحث باشد، اما اينكه تمثيلي كه در فيلم آنورا از رابطه روستبارها و شهروندان امريكايي در جامعه امريكا ارايه ميشود كه شبيه برده بلكه برده جنسي در دستان اين دسته از روسها اسيرند و تصويري كه از آنها ارايه ميشود كه بويي از انسانيت نبرده و كمترين تاثير را از مدنيت امريكايي گرفتهاند، واقعا آيا افراطي نيست؟
به هر حال اين روزها ترامپ در عرصه واقعيت و ميداني مشغول پنبه كردن همه آنچه دموكراتها در اين سالها عليه روسيه بافته بودند، است. اوكراينيهاي دوآتشه طرفدار غرب به سردمداري زلنسكي (كه از قضا خود روزي آكتور بود) مانند سرنشينان تايتانيك در حال غرق شدن در اقيانوس سرد و عريض بيكسي و غربت هستند، اروپا هم ديگر ياراي كمك بيشتر به آنها را ندارد و دير يا زود آنچه ترامپ برايشان ديكته كرده ولو با غر و لند خواهند پذيرفت، ترامپ هم براي آناني كه در حال غرق شدن هستند با لبخند مليحي از نوع خود دست تكان خواهد داد، فيلمهايي از نوع آنورا هم تا چند وقت بعد كاركردهاي سياسي خود را از دست خواهند داد و بعيد است در عرصه سينما به عنوان شاهكارهايي قابل اعتنا با ديگر شاهكارهاي توليد شده در هاليوود و سينما توان رقابت در تاريخ را داشته باشد و بعيد است كه در چهار سال آينده رياستجمهوري ترامپ هم آشكارا ترامپ و آموزههايش مورد هدف واقع شوند، چون همه ميدانند كه او چه ويژگيهايي دارد، مثالش سرباز زدن از نمايش فيلم «كارآموز» در عرضه عمده توسط پخشكنندههاي اصلي امريكايي است.