مقدمه: در سالهاي اخير، طرحهايي براي بخشودگي مالياتي بخش خصوصي در ازاي مدرسهسازي مطرح شده است- اين اقدام، در نگاه اول، حركتي ارزشمند به نظر ميرسد؛ اما آيا صرف ساخت مدرسه بدون توجه به ديگر ابعاد آموزش، ميتواند بحرانهاي نظام آموزشي ايران را حل كند؟ آموزشوپرورش ما با مشكلات ريشهداري در بخشهاي تخصصي آموزشي، اقتصادي، اجتماعي و سياستگذاري مواجه است- اين مقاله به بررسي اين مشكلات ميپردازد و نشان ميدهد كه چرا طرحهاي مدرسهسازي، در نهايت، نميتوانند بحران آموزش را حل كنند.
الف: بخش تخصصي آموزشي
(چرا مدرسهسازي «بدون درك مفاهيم» مدرسهداري كمكي به بهبود آموزش نميكند؟)
۱- آيا در كنار مدرسهسازي (پروژههاي عمراني)، به مدرسهداري (فرآيند فرهنگي و آموزشي) نيز توجه شده است؟
۲- آيا معلمان توانستهاند نقش تسهيلگر يادگيري را ايفا كنند، يا همچنان درگير روشهاي سنتي تدريس هستند؟
۳- آيا نظام آموزشي توانسته معلمان باكيفيت استخدام و تربيت كند، يابه دليل كمبود نيروي متخصص به حداقلها بسنده كرده است؟
۴- آيا معلمان توانايي ارتباط با نسل جديد را دارند؟ (مقبوليت و مرجعيت مدارس چه وضعيتي دارد؟)
۵- آيا منابع درسي توانايي اقناع دانشآموزان را دارند، يا دانشآموزان به منابع جايگزين روي آوردهاند؟
۶- آيا مدارس زبان مشتركي با دانشآموزان دارند، يا هنوز با زبان نسلهاي قبل حرف ميزنند؟
۷- چرا بازيسازي در مدارس جايي ندارد؟ آيا دليل آن فقط هزينه بالا است يا نبود تخصص در اين حوزه؟
۸- فناوري در نظام آموزشي ايران چگونه به حاشيه رانده شده است؟ آيا مدارس از ابزارهاي ديجيتال و روشهاي نوين استفاده ميكنند؟
۹- سياستگذاري جديد و پرابهام كنكور و جايگزيني سنجش بر اساس معدل چه تأثيري بر نوجوانان داشته است؟
آيا اين تغيير فقط اضطراب را به تمام سالهاي تحصيل منتقل كرده است؟
ب: بخش اقتصادي آموزش
(چرا ورود سرمايهگذاران خصوصي به آموزش، مشكلات آن را حل نميكند؟)
۱- آيا دولت، آموزش را يك صنعت اقتصادي ميبيند يا خدمتي عمومي و اجتماعي؟ آيا ميتوان بين اين دو ديدگاه حركت كرد؟
۲- آيا حقوق معلمان (چه در مدارس دولتي و چه غيردولتي) براي تأمين يك زندگي معمولي كافي است؟
۳- آيا باهوشترها و توانمندترها، با آگاهي از فرصتهاي شغلي بهتر، از حرفه معلمي فرار نميكنند؟
۴- آيا تعيين شهريههاي دستوري و سپس نظارت سليقهاي بر مدارس غيردولتي، باعث ايجاد مدارس خودي و غيرخودي نشده است؟
۵- آيا تعيين شهريههاي مشخص، فرصت نوآوري و تجربههاي جديد را در مدارس غيردولتي از بين نبرده است؟
۶- آيا هزينه ساخت و تجهيز يك مدرسه براي ايجاد آموزش باكيفيت، براي سرمايهگذاران مقرونبهصرفه است؟
۷- آيا ورود بخش خصوصي به آموزش، باعث تجاريسازي دانش و طبقاتي شدن مدارس نخواهد شد؟
ج: بخش اجتماعي و عمومي
(چرا آموزشوپرورش از جامعه عقب مانده است؟)
۱- آيا والدين، همگام با تغييرات آموزشي رشد ميكنند، يا همچنان در چارچوب باورهاي سنتي هستند؟
۲- آيا آموزش باكيفيت، فقط در اختيار طبقه مرفه خواهد بود؟
۳- چگونه شكاف طبقاتي در آموزش، به شكاف عميقتر اجتماعي منجر ميشود؟
۴- آيا مدارس بايد دانشآموزان را براي زندگي بهتر آماده كنند يا صرفا براي موفقيت در كنكور؟
۵- چگونه عدم آموزش مهارتهاي دهگانه زندگي (مانند تفكر انتقادي، ارتباط موثر، حل مساله) باعث افزايش آسيبهاي اجتماعي شده است؟
۶- چرا نظام آموزشي نتوانسته اميد به آينده در دانشآموزان ايجاد كند؟
د: ساختار و سياستگذاري آموزشي
(چرا اصلاحات نظام آموزشي ايران شكست ميخورند؟)
۱- آيا سياستگذاريهاي آموزشي بر اساس مطالعات علمي و كارشناسي انجام ميشوند يا بر مبناي ديدگاههاي ايدئولوژيك و سياسي؟
۲- آيا گزينش معلمان و مديران بر اساس شايستگي انجام ميشود، يا همچنان ايدئولوژي و سياستزدگي بر فرآيند جذب نيروي انساني حاكم است؟
۳- چرا آموزش در ايران به يك جزيره بسته تبديل شده و از تحولات جهاني عقب مانده است؟
۴- آيا ساختار آموزشوپرورش امكان اجراي اصلاحات واقعي را ميدهد، يا اين سيستم ذاتا مقاوم به تغيير است؟
نتيجهگيري: مدرسهسازي يك راهحل موقت است، نه يك درمان واقعي
در نهايت، پرسش اصلي اين است كه آيا با تشويق بخش خصوصي به مدرسهسازي، مشكلات آموزشوپرورش حل ميشود؟
٭ اگر معلمان توانمند، منابع درسي جذاب، سياستگذاريهاي علمي و اقتصاد آموزشي سالم وجود نداشته باشد، ساختن مدرسه، تغييري در كيفيت آموزش ايجاد نميكند.
٭اگر زبان مدارس با زبان دانشآموزان يكي نباشد، نسل جديد همچنان به منابع آموزشي جايگزين روي خواهد آورد.
٭اگر فناوري در مدارس به حاشيه رانده شود، روشهاي آموزشي همچنان در گذشته باقي خواهند ماند.
توضيح ضروري:
قابل توجه دوست عزيز جناب آرش رحيمي، نويسنده خوب روزنامه اعتماد؛ اتفاقا دغدغه آقاي رييسجمهور ذيل عنوان عدالت آموزشي فقط موضوع سختافرار نيست، بلكه مباحث مربوط به نرمافزار كه همانا دغدغه شما در درونش نهفته است هم بخشهاي اصلي برنامه ايشان تشكيل ميدهد.