• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۳ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5995 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۲ اسفند

براي ابراهيم نبوي كه به ضرباهنگ طنز فارسي سرعت داد

اهميت «داور» بودن

اين نويسنده فقيد طنز را شيوه غيرمنطقي و پيچيده‌اي از بيان مي‌دانست و مي‌گفت: «به‌طور عادي زبان من طنز است.»

رويا صدر

وقتي ابراهيم نبوي (داور) در بهمن 1376 آثار طنز «ستون پنجم» را در روزنامه جامعه نوشت، به قول خودش: «انتشار اين ستون مثل توپ صدا كرد». «جامعه» خود را اولين روزنامه جامعه مدني خوانده بود و تلاش مي‌كرد گفتمان سياسي غالب حركت دوم خرداد را در آثارش منعكس كند.

جنس طنز نبوي در «جامعه»، «توس» و ديگر نشرياتي كه در آن نوشت، آشكارا با طنز پيش‌ از ‌آن متفاوت بود. تا آن زمان، «سبك گل‌‌آقايي» جريان غالب طنز بود كه پس از سال‌ها محدوديت، ضمن در نظر گرفتن حساسيت‌هاي فكري و سياسي حاكميت و جامعه، طنز و كاريكاتور سياسي را احيا كرده بود. كيومرث صابري (گل‌آقا) طنز را اثري ادبي مي‌شمرد و در آثارش در لابه‌لاي استفاده از آرايه‌هاي ادبي، مخاطب را به كشف معنا و مفهوم مي‌كشاند. همچنين او در نشريات گل‌آقا توانسته بود با تكيه ‌بر نويسندگان برخاسته از سنت طنزنويسي «توفيق»، به زبان و نگاه مخاطبي نزديك شود كه رشد اقتصادي تورم‌زاي دوران سازندگي و تغيير در مناسبات اجتماعي و اقتصادي بر معيشتش اثر گذاشته بود و از اين‌رو بازتاب مشكلات «قشر آسيب‌پذير» ترجيع‌بند طنز گل‌آقايي بود. در كنار آن، با نرمي به مسائل سياسي نيز مي‌پرداخت. شعارش نقد مشفقانه بود و تقابل از آن برداشت نمي‌شد؛ چاقوي جراحي بود و نه ساطور قصابي.

اما دوم خرداد 76 همه را غافلگير كرد و سطح غافلگيري به عرصه طنز هم كشيده شد. طنز مردم ساخته: «بنويسيم خاتمي، بخوانيم ناطق» كه به گل‌آقا نسبت داده‌ شده بود در حقيقت نشانه تغييري بود كه در طنز دوران پس ‌از آن آشكار شد. گفتمان توسعه اقتصادي دولت سازندگي جاي خود را به گفتمان توسعه سياسي دولت اصلاحات داد. همچنين بهار مطبوعات، زمينه‌ساز برخورد آزادتر و صريح‌تر با مسائل جامعه شد و بر اقبال عمومي به نشريات تاثير گذاشت. در آن فضا، سوداي مدينه فاضله جامعه مدني به دغدغه فكري قشر متوسط روزنامه‌خوان تبديل شد و به ‌جاي توسعه اقتصادي نشست؛ اما اين جايگزيني تنها در قامت گفتمان رخ نداد. اجتماع صحنه تقابل ميان نهادهاي حاكميتي با يكديگر و برخي نهادهاي حاكميتي با مردم و دانشجويان شد و رخداد 18 تير 78 فضا را به‌ شدت راديكاليزه و چندقطبي كرد و فضاي پر از تناقض و التهاب آن سال‌ها به مطبوعات و لايه‌هاي مختلف مردم كشيده شد.

ويژگي‌هاي طنز دوره بحران، برخورد صريح و مستقيم با مسائل روز، دوري از پيچيدگي و پاسخگويي سريع به نياز آني مخاطب هيجان‌زده است و ابراهيم نبوي در چنين فضايي طنزهاي خود را در روزنامه جامعه نوشت، از خط قرمزهاي سياسي و فكري عبور كرد و در فضاي غبارآلود آن روزگار، در پاره‌اي از اوقات جهت‌گيري‌هاي سياسي‌اش همسو با گفتماني شد كه درنگ را برنمي‌تابيد و گاه انصاف را در مذبح سياست قرباني مي‌كرد. با همه اينها شايد خود او هم در آغاز تصور نمي‌كرد كه با نوشته‌هاي «ستون چهارم» به يك پديده در طنز تبديل شود. ولي واقعيت آن است كه گرچه موفقيت او از بهار مطبوعات آغاز شد و بر موج عصر اصلاحات سوار بود ولي يكسره ناشي از آن نبود، بلكه بر ويژگي‌هاي شخصيتي و فكري او و نيز تلقي‌اش از طنز تكيه داشت و همچنين حاصل سال‌ها فعاليت و تجربه او در سياست، هنر و ادبيات بود. نبوي پيش از آن زمينه‌هاي مختلف و متنوع كاري، فكري، ادبي و فرهنگي را آزموده بود. از تحصيل علوم ديني گرفته تا تدريس منطق و فلسفه در مدارس، رفتن به جبهه گرفته، رياست دفتر سياسي وزارت كشور، مديريت در بخش‌هاي فرهنگي و هنري، فعاليت‌هاي متنوع سينمايي، مستندسازي و نوشتن آيتم‌هاي طنز و جد، براي برنامه‌هاي تلويزيوني و نوشتن داستان كوتاه. همچنين در نشرياتي مانند سروش، گزارش فيلم، دنياي تصوير و مهر مقاله و طنز سينمايي نوشته بود و يكي از ماندگارترين و قوي‌ترين آثار طنزش (راپورت‌هاي يوميه) مربوط به همين دوره است كه آن را ابتدا در مجله گزارش فيلم و بعدها در نشريات ديگر به تقليد از نثر قاجاري نوشت. همچنين سابقه راه‌اندازي و مديريت مطبوعاتي داشت و در اين ميان مي‌توانست طرحي جديد و خلاقانه را براي حركت نشريه‌هاي نوپا به ‌كار گيرد، چندانكه ردپاي اين ويژگي او را در گزارش فيلم و بعدها در ماهنامه و روزنامه همشهري و زن و نشريه دانستني‌ها مي‌بينيم. مدتي هم مدير فني و اجرايي گل‌آقا بود و در نشرياتش شعر نو نوشته بود و بناي ستون طنز «چهل سال بعد در همين هفته» را هم در هفته‌نامه گل‌آقا گذاشته بود.

جامعه‌شناسي خوانده بود و در اين رشته مطالعه داشت. علاوه بر اينها طنز شفاهي بديع، شيرين و هوشمندانه‌اي داشت كه در همان برخورد اول به چشم مي‌آمد و از نگاه طنزآميز او به دنيا و مافيها حكايت داشت. اين ويژگي شخصيتي وقتي با شناخت عميق او از پيچيدگي‌هاي روابط سياسي جامعه و بنيان‌هاي فكري آن همراه مي‌شد و از صافي ذهن هنرمندش مي‌گذشت، به قلم و نگاهش عمق مي‌بخشيد. نبوي جست‌وجوي نسبت ميان زبان روز با طنز و يافتن قالب‌هاي نو براي پيوند ميان اين دو را بارها به عنوان يكي از دغدغه‌هاي اصلي‌اش مطرح مي‌كرد. اين ويژگي در كنار قدرت او در انتخاب و خلق زبان و قالب مناسب و متناسب با گفتمان‌هاي روز قرار گرفت و در توانايي او براي خلق آثار طنز در سبك‌ها، قالب‌ها و ژانرهاي متنوع متجلي شد و او را از حد و قواره يك طنزنويس سياسي ژورنال به يك چهره ماندگار و اثرگذار در طنز معاصر ما تبديل كرد. همچنين با ارتباط مستمر و هر روزه با مخاطب به موفقيت، معروفيت و محبوبيتي همه‌گير رسيد تا جايي كه از شگردهاي او در طنز استفاده شد، تكيه‌كلام‌هاي ابداعي‌اش (كوفتمان، مشتمان و...) در زبان مردم راه يافت، طنز نوشته‌هاي او به آفرينش سبكي در طنز ژورناليستي انجاميد، بر ريتم و سليقه طنز ايراني تاثير گذاشت، ضرباهنگ آن را تند كرد و نسل طنزنويس روزنامه‌اي بعد از خود را تحت تاثير قرار داد.

نبوي ناآرام و بي‌قرار بود و اين ويژگي علاوه بر تعدد و تنوع زمينه‌هاي كاري، در آثار طنز او نيز به چشم مي‌آيد. او علاوه بر طنزنويسي زمينه‌هاي متنوع كاري و رسانه‌اي را اعم از اجراي استندآپ كمدي، اجراي طنز در رسانه‌هاي تصويري و شنيداري و استفاده از امكانات فضاي مجازي براي ارايه طنز آزمود و اكثرا درخشيد و به موفقيت رسيد. در زندگينامه‌خودنوشت او تعداد آثار تاليفي و پژوهشي‌اش 83 عنوان ذكر شده كه علاوه بر تعدد، نشان از تنوع فعاليت‌هاي او در آزمودن و آفرينش قالب‌هاي گوناگون ادبي و هنري دارد: اعم از مجموعه شعر، داستان كوتاه، رمان، گفت‌وگو، آثار پژوهشي در زمينه‌هاي موسيقي، سينما و طنز (ازجمله مجموعه 12 جلدي دانشنامه طنز ايران)، مجموعه طنزهاي مطبوعاتي، پژوهش ادبي و هنري و... در اين ميان آثار پژوهشي او به‌‌رغم تمامي كاستي‌هاي ناشي از عدم دسترسي به منابع و نيز تعجيل در به سامان رساندن كار، جملگي از منابع خوب براي پژوهندگان عرصه طنز به شمار مي‌آيند كه در آنها رگه‌هايي از نگاه عميق و كاونده و همچنين قلم تواناي او به چشم مي‌خورد. همچنين پركاري او كه گاه همزمان در چند روزنامه و هفته‌نامه مي‌نوشت و نيز ملاحظاتي كه در پي دو بازداشت دچارش شد آثارش را از نظر ارزش ادبي و هنري دچار فراز و نشيب كرد؛ ولي در خلال همين فرازوفرود‌ها آثار خواندني بسياري خلق كرد، در بحراني‌ترين دوران‌هاي كاري‌اش در چند شماره براي ماهنامه كارنامه، مطالبي با عنوان «كوتوله‌ها و درازها» نوشت كه از ماندگارترين آثار طنز معاصر به شمار مي‌آيد. وقتي هم به مهاجرت تن در داد، رد اين فراز و نشيب‌ها به اقتضاي فضاي ذهني و شرايط عيني زيستش بيشتر در آثارش به چشم آمد و گاه طنز آثارش را تحت‌الشعاع قرار داد و او را به تناقض در موضع‌گيري‌هاي سياسي نيز كشاند. با اين‌ حال به‌رغم اينكه در مسائل سياسي موضع مشخصي داشت كه هيچ‌گاه كتمانش نمي‌كرد ولي شخصيت سياسي و ادبي مستقل خود را داشت. پس از مهاجرت به دليل همين شخصيت مستقل همزمان توسط دو طايفه: حافظان وضع موجود و عاشقان بازگشت به وضع پيشين مورد حمله قرار گرفت كه دامنه آن به دوره پس از درگذشت غمگنانه و غريبانه‌اش كشيده شد. او به طنز نگاهي عميق داشت و رمز ماندگاري‌اش در اين تلقي نهفته است. در زندگينامه‌خودنوشتش در جلد يازدهم دانشنامه طنز ايران -كه اميد است زمينه انتشار آن در داخل به ‌صورت مستقل فراهم شود- تلقي خودش را از طنز اين‌گونه بيان كرده كه تصوير روشني از چرايي ويژگي‌هاي طنز منحصربه‌فردش به مخاطب ارايه مي‌دهد:

«از نگاه من طنز يك شيوه بيان يا نوعي زبان است. همان‌طور كه مي‌توان عقلاني و منطقي حرف زد، رمانتيك نوشت، فانتزي نوشت يا احساساتي گفت. با اين نگاه مي‌توان يك مصاحبه طنز با كسي انجام داد كه حاصلش شناختن شخص مورد مصاحبه باشد. مي‌توان سفرنامه‌اي به طنز نوشت كه حاصلش شناختن يك جغرافياي ديگر براي خواننده سفرنامه باشد يا تاريخ را به طنز نوشت، به شكلي كه همان وقايع به شخص خواننده معرفي‌ شده باشد. در واقع طنز شيوه غيرمنطقي و پيچيده‌اي از بيان است. از زماني كه من به اين موضوع آگاه شدم و به اين نتيجه رسيدم كه براي من نوشتن طنز راحت‌تر از جدي گفتن است، سعي كردم بسياري از نوشته‌هايم را به طنز بنويسم، در واقع تلاش دشواري نبود، چون تا پيش از آن تلاش مي‌كردم طنز ننويسم، چون به‌طور عادي زبان من طنز بود...»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون