• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۴ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5997 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۴ اسفند

امكان و امتناع وفاق

مساله‌ها نه آن طور كه ادعا مي‌شود عينيت به معناي محض و خام دارند و نه آن‌طور كه در سويه ديگري ادعا مي‌شود. مساله‌ها برساخته‌هاي صرفا ناشي از گرايش‌ها، ايدئولوژي‌ها و تلقي‌هاي طراحان مساله است. آنچه كه مساله‌ها را مساله مي‌كند در يك رابطه ديالكتيكي ميان وضعيت عيني و نحوه فهم وضعيت عيني از سوي مورخان در بحثي كه امروز داريم هست. يعني ما موضوعاتي را مساله‌مند مي‌كنيم. اما اين مساله‌مندي تماما بر اساس نوعي گرايش‌ها يا خوانش‌هاي ايدئولوژيك و امثالهم نيست. پايي بر روي زمين و پايي بر روي امر واقع داره با اين دو وجهه نظر كه توضيح دادم مي‌خوام به سراغ اين برم كه از نظر تاريخي و به مثابه يك مساله اگر بخوام از وفاق گفتني تاريخي داشته باشم چطور اون رو طرح مي‌كنم و فكر مي‌كنم كه چه جوري ميشه بهش به اصطلاح نگاه مورخان داشت؟وفاق در تلقي كه من دارم دقيقا نوعي زيستن در جهان مدرن است و مرز ميان اين با آنچه كه ما زيستن در جهان قدمايي ازش سخن مي‌گوييم بايد در اين بحث روشن باشد. بحث وفاق ناظر به اشكال مختلف زيستن در جهان‌هاي پيشامدرن نيست، بلكه ناظر به زيستن در جهان مدرن است، چه زيستن در متروپل و چه زيستن در پيرامون و در واقع جهان‌هاي ديگري كه ما را ارتباط مي‌دهد با جهان مدرن يا قرار مي‌دهد در فضا و مناسبات مدرن و از اين جهت است كه موضوع گفت‌وگوی ماست. و الا مفهوم را آنقدر توسع داديم به لحاظ معنايي كه نمي‌توانيم تعيني به آن بدهيم و مصاديقي برايش پيدا بكنيم. وقتي تمام عرصه تاريخي را در بر بگيرد يعني هر نوع زيستن اجتماعي يا شيوه زيستن اجتماعي يا سويه‌اي از زيستن اجتماعي را در همه جوامع در همه ادوار تاريخي بخواهد در بر بگيرد. اين در واقع نوعي انحلال معناست و نوعي به اصطلاح بسيط كردن معناست در حد و اندازه‌اي كه امكان فهم را از ما و گفت‌وگو را از ما باز مي‌ستاند.  به اين جهت مي‌گويم در تلقي‌اي كه بنده دارم، فارغ از اينكه چه محتوايي را فعلا برايش قائل هستيم، گفت‌وگو درباره موضوعي به نام وفاق گفت‌وگو درباره جهان مدرن است و پديده‌هاي جهان مدرن نوعي زيستن با هم در جامعه با فرض كردن تفاوت‌ها و اختلاف مشرب‌ها و اختلاف منافع است. مساله‌اي كه گويي وفاق قراره به آن پاسخ بده در جهان مدرن اين است؛ چگونه مي‌توان جامعه‌اي ساخت يا داشت كه تفاوت‌ها، اختلاف‌ها، تعارض‌ها، اختلاف منافع‌ها به عنوان يك امر وجودي در اين جامعه مورد پذيرش قرار گرفته و در عين حال ما مي‌خواهيم جامعه‌اي همزيست با هم به تعبيري با هم‌بودگي را در جامعه داشته باشيم. به نظر مي‌آيد اين در واقع پروبلماتيكی است كه اساسا جهان مدرن با آن مواجه است. چون جهان‌هاي پيشامدرن به يك معنا به دليل به اصطلاح آن سلسله مراتب عمودي‌اي كه دارند، معمولا اينها را درون خودشان حل مي‌كنند. يا به نوعي اين تفاوت‌ها تعارض‌ها به رسميت شناخته نمي‌شود. صلح كلي يا جنگ كلي در ميان است. اما جهان مدرن اين فرض را مطرح مي‌كند كه نمي‌شود چه در سطح فردي، چه در سطح گروه‌هاي اجتماعي، تفاوت‌ها و تعارضات، منافع و اختلاف‌ها را از جامعه زدود. با فرض اين حالا چه ميشه؟ چطور ميشه جامعه كل درست كرد؟ با فرض اين چطور ميشه در واقع سطحي رو برفراز اينها قائل شد كه جامعه بتونه با تمسك به اون امكان زيست داشته باشه؟ با هم بودگي در عين اين تعارضات. ما با اين تجربه با مشروطه در ايران آشنا شديم. براي نخستين‌بار در مشروطه است كه به‌طور جدي با آن روبرو شديم. افراد جامعه شهروندان صاحب حقي هستند كه اين صاحب حق بودن به اونها اين موقعيت رو ميده كه منافع خودشون رو، تعلقات خودشون رو، گرايش‌هاي خودشون رو اولا به نحو وجودي و به اصطلاح به نحو اثباتي داشته باشند و ثانيا جامعه سياسي و جامعه كل ما با چنين فرضي قرار است به حيات خودش ادامه بدهد. با چنين مبنايي است و به همين جهت است كه من معتقدم مشروطه در ايران به اين معنا عصر تأسيس است. در ايران عصر تأسيس يك وضعيت تاريخي كاملا متفاوتي با آنچه كه ما در پيشينه تاريخي خودمان داريم، و داستان از همين جا آغاز مي‌شود. يك بررسي بلند تاريخي از آن زمان تا حالا به ما نشان مي‌دهد كه علي‌رغم همه كوشش‌هاي حقوقي، علي‌رغم همه كوشش‌هاي فكري كه صورت گرفته است، جامعه ما در اينكه بتواند چنين وضعي را تأسيس كند ناكام مانده است. يعني جامعه‌اي كه در آن اختلاف‌ها هست، تفاوت‌ها هست، تعارض منافع هست در لايه‌هاي مختلف، در سويه‌هاي مختلف. اما در عين حال امكان تأسيس جامعه كل هم وجود پيدا كرده، تعين پيدا كرده، امكان پيدا كرده است. از اين منظر براي من مورخ تاريخ وفاق، تاريخ فقدان است. چيزي است كه نداريم. البته خب اين من رو با يه چالشي مواجه ميكنه به عنوان يه مورخ. مورخ درباره پديده‌هايي كه واقع شده‌اند امر واقع صحبت مي‌كند. چطور مي‌شود تاريخ فقدان گفت؟ و اتفاقا اين چالش است كه ما را با صورت مهمي از يك بحران تاريخي روبه‌رو مي‌كنه. ما از مشروطه و بعد در دوره‌هاي مختلف و بعدا در انقلاب اسلامي، در تاسيس جمهوري اسلامي و همين طور اينها تماما در مقام تاسيسي اما تاسيسي كه متعين نمي‌شود. بنابراين از اين زاويه اگر بهش نگاه كنيم تاريخ فقدان است. (ادامه دارد)....

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون