• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۴ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5997 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۴ اسفند

«در سايه سرو» و داستاني فراتر از مرزها

گويي فضاي سياست‌زده آنقدر اختيار چشم‌ها و گوش‌هايمان را از ما گرفته كه از غيب مي‌توانيم پيشگويي كنيم و نيازي نمي‌بينيم كه به جاي اينچنين قضاوت كردن، سري بزنيم به واقعيت‌هايي كه در دسترس هستند. «در سايه سرو» پيرمردي با شمايلي كه ما را به ياد مردم جنوب كشورمان مي‌اندازد، دچار اختلال پس از سانحه، يعني پس از جنگ شده. جنگي كه همسر عزيزش را از او گرفته. جنگي كه در واقعيت سال‌هاست كه تمام شده، اما در ذهن پيرمرد ناخداي قصه «در سايه سرو» هنوز ادامه دارد. هنوز صداي گلوله‌ها را مي‌شنود. هنوز به ياد مي‌آورد كه چطور نتوانست همسرش را نجات دهد. هنوز به ياد مي‌آورد و نمي‌تواند درون آينه به خودش نگاه كند. «در سايه سرو» درباره دختري است كه مرگ مادرش را در جريان جنگ ديده، اما او همزمان هم پدرش و هم مادرش را در جنگ از دست داده است. پدرش زنده است ولي گويي ديگر زنده نيست. «در سايه سرو» درباره نهنگي است كه براي خودكشي به ساحل آمده و دختر براي نجات دادن او مي‌جنگد. «در سايه سرو» درباره همه تخريب‌هايي است كه جنگ بر جا مي‌گذارد و خوشبختي را با خودش مي‌برد.  آ‌ن وقت اگر به رقباي «در سايه سرو» نگاه كنيد، متوجه مي‌شويد كه شايد از نظر تكنيك آنچنان از اين انيميشن كوتاه عقب نباشند، اما از نظر كارگرداني و داستان‌پردازي و مفهومي كه به آن پرداخته‌اند، نمي‌توانند «در سايه سرو» را پشت سر بگذارند. «در سايه سرو» ديالوگي ندارد، اما قصه‌اي جهان‌شمول دارد كه هر كسي در هر جاي دنيا مي‌تواند با آن همذات‌پنداري كند. به همين دليل است كه ورايتي در تحسين آن مي‌نويسد: «اين انيميشن با استفاده از تكنيك‌هاي نوآورانه و روايت احساسي، تجربه‌اي بي‌نظير را براي بينندگان فراهم مي‌آورد.»  اما باز هم به نظر مي‌آيد، نمي‌توانيم از فضاي سياست‌زده حاكم بر جامعه دور شويم، مهم‌ترين قصه‌اي كه درباره «در سايه سرو» مي‌شنويم، اين است كه كارگردانانش تا دقايق آخر براي دستيابي به ويزاي امريكا و حضور در مراسم اسكار جنگيدند و هنوز هم به نظر مي‌رسد كه رسانه‌هاي ايران و مسوولان وقت با ديد ترديد به اين موفقيت مي‌نگرند و نمي‌توانند تبريك شادمانه‌اي به اين دو كارگردان جوان بگويند. سوال اصلي اين است كه آيا سياست‌هاي مسوولان فرهنگي كشور چه آناني كه در وزارت فرهنگ و ارشاد صندلي دارند، چه آناني كه از دور بر وزارت فرهنگ و ارشاد نظارت مي‌كنند و چه آناني كه بدون سمت خاصي در اين حوزه هم مي‌توانند جريان فرهنگي كشور را تحت تاثير قرار دهند، به اين سمت مي‌رود كه بهترين استعدادها و سرمايه‌هاي سينماي ايران را فراري دهند؟!  استعدادهايي كه در سخت‌ترين شرايط به ظهور و بروز مي‌رسند؛ «در سايه سرو» حاصل تلاش يك گروه سيزده نفره است كه شش سال برايش زحمت كشيده‌اند. گروهي كه با تلاش خودشان توانستند فرصت حضور در مراسم جايزه اسكار را فراهم كنند. راستش را بخواهيد به نظر مي‌رسد هنوز استعداد هنري در ايران به ظهور و بروز نرسيده كه مسوولان فرهنگي را راضي كند كه از دستاوردهاي بين‌المللي‌اش حمايت كنند. فرض كنيد انيميشن كوتاه فرانسوي «آخه (Yuck!)» كه در مورد اولين بوسه يك دختر و پسر نوجوان است نماينده سينماي ايران بود يا مثلا انيميشن كوتاه بلژيكي «مردان زيبا (Beautiful Men)» كه در انتقاد به معيارهاي زيبايي جهان است نماينده سينماي ايران بود، آن وقت همين مسوولان و منتقداني كه هر فيلمي كه از ايران پايش به جايزه اسكار باز مي‌شود محكوم به سياه‌نمايي مي‌كنند، راضي مي‌شدند؟! ناخداي جنگ‌زده انيميشن كوتاه «در سايه سرو» در نهايت تسليم شد و تصميم گرفت به خاطر دخترش، كشتي شكسته قديمي‌اش را به همراه خودش غرق كند تا بدين وسيله با كشيدن نهنگ به داخل دريا، او را نجات دهد. نهنگ نماد روح پيرمرد بود كه سرانجام به آرامش و رهايي رسيد. «در سايه سرو» با اين قصه پرمعنا و عميق سومين جايزه اسكار سينماي ايران و اولين جايزه اسكار انيميشن ايران را ثبت كرد. شايد به اين اميد كه روزي ما هم بتوانيم مانند پيرمرد جنگ‌زده، اين سياست‌زدگي را به قعر دريا بيندازيم و براي دستاوردهايمان اعتبار و ارزش قائل شويم و جشن بگيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون