تبعات جهاني جدال لفظي بيسابقه زلنسكي و جهان
رامين فخاري
در روزهاي گذشته، ديدار روسايجمهور امريكا و اوكراين در كاخ سفيد به مشاجرهاي شديد انجاميد. دونالد ترامپ، زلنسكي را به «قمار با جنگ جهاني سوم» متهم كرد و زلنسكي توافق معدني مدنظر را لغو نمود. معاون رييسجمهور امريكا، جيدي ونس نيز زلنسكي را به ناسپاسي متهم كرد. اين تنشها به لغو اجلاس مطبوعاتي و خروج زودهنگام هيات اوكرايني از كاخ سفيد منجر شد، در اين نوشته قصد داريم به بررسي اين مساله بپردازيم كه تحقير زلنسكي ازسوي ترامپ و در ابعاد بزرگتر قطع حمايت امريكا از اوكراين چه اثرات جهاني را در پي خواهد داشت؟
1- تاثيرات بر صلح يا ناامني جهاني: در بخش اول دو تحليل متضاد را ميتوان مطرح كرد هر چند دقيقا نميتوان اشاره كرد كه اعمال فشار ترامپ بر زلنسكي بهطور دقيق صلح را به ارمغان خواهد آورد يا منجر به افزايش ناامني يا جنگ خواهد شد، در يك تحليل شايد اعمال فشارهاي ترامپ بر زلنسكي، رييسجمهوري اوكراين را بر پاي ميز مذاكره با روسيه برده و صلح را براي قاره اروپا به ارمغان بياورد؛ اما يك تحليل متضاد نيز مطرح است و آن اين است كه ممكن است اين مساله براي روسيه و پوتين به نوعي يك قوت قلب براي افزايش تنشهاي ژئوپليتيك با ساير كشورهاي اروپايي ازجمله لهستان باشد، اما هيچ كدام از اين سناريوها را نميتوان به طور قطع پيشبيني كرد و تحولات آينده و نحوه رفتار پوتين و زلنسكي و ترامپ سناريوهاي آينده را رقم خواهد زد.
2- غلبه پارادايم واقعگرايي بر ليبراليسم و نئوليبراليسم: در شرايطي كه كشورهاي ليبرال و نئوليبرال حاضر به حمايت از متحدان خودشان در برابر ساير كشورها نيستند و عملا امريكا پشت زلنسكي را با تغيير رييسجمهوري در ايالاتمتحده خالي كرده است اين مساله واضح است كه پارادايم ليبرال و نئوليبرال در برابر پارادايم واقعگرايي تا اندازهاي به حاشيه خواهند رفت.
3- افزايش شكاف در بين اعضاي ناتو: تحولات فعلي و تنها گذاشتن اوكراين ازسوي ايالاتمتحده آنهم در شرايطي كه كييف بهرغم اينكه عضو ناتو نيست اما نبرد عليه اين نهاد عليه روسيه را رهبري مينمايد، منجر به افزايش شكاف بين اعضاي پيمان ناتو خواهد شد و ممكن است تحولات بعدي از جمله خروج يا دامن زدن به فضاي بياعتمادي را در بين اعضاي ناتو دامن بزند و حتي از تمايل ساير كشورها براي عضويت در ناتو بكاهد.
4- كاهش اعتماد جهاني به ايالاتمتحده و كاهش قدرت امريكا: در شرايطي كه ايالاتمتحده به اوكراين كه به عنوان پيادهنظام غرب در برابر روسيه عمل ميكند پشت كرده است، اين مساله منجر به اين خواهد شد كه يك شرايط بياعتمادي مخصوصا از ديدگاه امنيتي بين ايالاتمتحده و متحدانش پديد بيايد و كشورها بيشتر به دنبال ايجاد تنوع در روابط امنيتي و بهتبع آن روابط اقتصادي خودشان در سطح جهان باشند، اين مساله ميتواند قطببنديهاي قدرت در جهان را بين ايالاتمتحده و چين و حتي خود روسيه تشديد نمايد و همچنين قطببندي تازهاي را به نفع چين بازتعريف كرده و منجر به كاهش قدرت امريكا شود.
5- اثرات بر جنگ اوكراين: لغو حمايت امريكا از اوكراين ميتواند به مسكو اين پيام را منتقل كند كه حمايت غرب از كييف در حال كاهش است و ممكن است روسيه از اين موقعيت براي افزايش حملات يا گسترش سرزمينهاي اشغالي خود در خاك اوكراين بهرهبرداري كند.
6- اثرات بر اتحاديه اروپا: در بهترين حالت اين احتمال وجود دارد كه كاهش حمايت ترامپ از اوكراين منجر به صلح شود و سايه روسيه همانند اتحاد جماهير شوروي بر كل اروپا سنگيني خواهد نمود، زيرا با تحقير زلنسكي عملا پيروز جنگ اوكراين روسيه خواهد بود و اين مساله ترس و وحشت از روسها را در اتحاديه اروپا دامن خواهد زد، اما تحولات اخير يك بعد مثبت نيز براي اتحاديه اروپا دارد و آن اين است كه در صورتي كه جنگ اوكراين به پايان برسد و تحريمهاي روسيه لغو بشوند صادرات منابع انرژي روسيه به اتحاديه اروپا ازسرگرفته خواهد شد.
7- تغيير در ملاحظات امنيتي كشورها: بياعتمادي حاصل از تجربه اوكراين ميتواند منجر به اين شود كه تغييرات عمدهاي در ملاحظات امنيتي كشورها رخ بدهد و هيچ كشوري خود را به پيادهنظام امريكا در مفهوم وسيعتر پيادهنظام قدرتهاي بزرگ تبديل نكند. علاوه بر اين، پيامدهاي تحولات اخير همچنين ميتواند به ناحيه قفقاز و خاورميانه نيز تسري يابد و مسائل امنيتي و اقتصادي اين منطقه را نيز تحتتاثير قرار دهد.
8- افزايش نفوذ روسيه: رونمايي از زلنسكي به عنوان يك رييسجمهور و فرماندهي شكستخورده در شرايطي كه بخشي از سرزمينهاي اوكراين در دست روسيه است، درنهايت منجر به افزايش اعتبار و قدرت و نفوذ روسيه در سطح جهاني خواهد شد. با لحاظ كردن متغيرهاي فوق ميتوان نتيجه گرفت كه به طور كلي رفتار ترامپ با زلنسكي ميتواند عواقب گستردهاي در سطح بينالمللي به همراه داشته باشد. از يكسو، اين شرايط محتملا به افزايش فشار براي برگزاري مذاكرات صلح ميان اوكراين و روسيه منتج ميشود؛ اما از سوي ديگر، ميتواند به تشديد تنشهاي ژئوپليتيك و افزايش نفوذ روسيه منجر گردد. همچنين اين رويكرد ميتواند به كاهش اعتماد جهاني به ايالاتمتحده و افزايش شكاف ميان اعضاي ناتو منجر شود. درنهايت، اروپا با دو چالش مواجه است: يا بايد خود را براي نفوذ بيشتر روسيه آماده كند يا از فرصت پايان جنگ براي بهبود روابط اقتصادي استفاده نمايد.
پژوهشگر مسائل بينالملل