• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6000 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۸ اسفند

نگاهي به فيلم ماده The Substance

سِفر خروج

مسعود طاهري

فيلم The Substance ماده -كه به معناي جوهر و جان‌مايه تشكيل‌دهنده هر ماهيتي است و به خاطر موضوع و داستانش ايهام و تناسب خوبي در زبان فارسي با كلمه (ماده) به معناي جنس مونث پيدا كرده- انتقاد بنيادين به ظاهر درون گفتماني است بر تفكر و گفتمان مدرن كه درنهايت پا را از گفتمان و پارادايم مدرنيته فراتر مي‌نهند و بر دروازه گفتماني قرار مي‌گيرند كه شباهت زيادي با گفتمان حكماي شرقي به ويژه حكماي مسلمان ايراني دارد. شايد قصد سازنده اثر رهايي از يك دنياي پر از التهاب اشكال مختلف و نتايج منفي تفكر مدرن باشد، اما هنگامي كه شما تلاش مي‌كنيد از اين محدوده خود را رها كنيد، گويي به محدوده مقابل آن گفتمان يا دست‌كم تفكر و گفتماني غير از آن پا مي‌نهيد؛ اين سخن البته در اينجا، به معناي ورود به انديشه پست‌مدرن نيست، چراكه به نظر پست مدرنيسم را هم بايد بخشي از همان تفكر مدرن محسوب كرد، چنانكه تلاش مي‌كند سوپاپ‌هايي براي خالي كردن غليان بخش منفي اتمسفر مدرنيته باشد يا تهويه‌اي براي دميدن المان‌هاي سنتي در فضاي خشك و گاه‌ بي‌روح مدرن باشد كه به نظر مي‌رسد درنهايت براي نگهداشت همان مدرنيته باشد. اما انتقاد بنيادين اين تفكر، آن‌گونه كه فيلم ماده به ما مي‌نمايد، نوعي تخطئه بي‌تعارف و صريح انديشه مدرنيته‌اي كه بشر آن كه را خود ساخته است كه خود اسير آن شده است، چنانكه ما در خود اثر هم آن را به صورت نمادين توسط شخصيت اصلي فيلم با بازي دمي مور ملاحظه مي‌كنيم. اثر البته آگاهانه دست روي يك دغدغه بسيار اساسي انسان مي‌گذارد و آن مساله جاودانگي است و در وهله بعد سراغ مهم‌ترين دغدغه انسان مدرن يعني جذابيت هرچه بيشتر و استفاده از منافع آن يعني شهرت و درآمد بيشتر، به خصوص براي مهم‌ترين جنسيت روزگار حاضر يعني زن: موجودي ذاتا پارادوكسيكال در تقابل با فضاي منفعت‌طلبانه و آن‌هم از قضا دوگانه مدرن مي‌رود. اما فيلم به واقع در دو شاخه اصلي به آموزه‌هاي انديشه حكمت ايراني و اسلامي نزديك مي‌شود: نخست، به تصوير كشيدن دنياطلبي كه شبيه تشنه‌اي است كه در طلب همه دنيا قصد دارد از سر تشنگي همه دريا را سر بكشد و چون شروع به سركشيدن مي‌كند تشنگي او رو به تزايد مي‌گذارد و بيماري‌هاي ديگر بر او عارض مي‌شود؛ دوم به تصوير كشيدن خيانتي است كه خود (نفس) انسان به خود او مي‌كند كه بي‌ترديد جان‌مايه تفكر تصوف و عرفان اسلامي و بزرگاني چون مولوي و متصوفان ايراني است‌ كه در باب آن بسيار شعر و سخن گفته‌اند. شايد كمتر فيلمساز طرفدار سنتي مي‌توانست در نقد تفكر مدرن، اين‌گونه به واسطه به‌تصوير كشيدن ابتذال اين دو مفهوم مورد اشاره كه به نوعي از پاشنه‌آشيل‌هاي تفكر مدرن هستند كه به آنها بهايي نمي‌دهد و امروز در دنياي حاضر بلاي جانش شده، به خودي خود باعث اثبات مدعاهاي مخالفان و منتقدان انديشه مدرنيته شود كه سازنده اين فيلم اين‌گونه آن را به خوبي به تصوير كشيده است. لذا فيلمساز آگاهانه و حتي شايد غيرمتعمدانه با انتقاد بنيادين از تفكر و پارادايم مدرن بر دروازه‌اي مي‌ايستد كه مي‌توان گفت پا را در پارادايمي غيرمدرن گذاشته كه شباهت‌هاي فراواني با تفكر كلي حكماي مسلمان دارد، لذا گويي فيلمساز زن اين اثر (‌كورالي فرگات) با اثرش خواسته و ناخواسته دچار نوعي Exodus سِفر خروج از مصر پرهياهو و پر از انتقاد مدرنيته به سرزمين مقدس شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون