• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6000 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۸ اسفند

تصحيح و ويرايش مبدأ و معاد اثر ابن‌سينا در گفت‌وگو با سيد حامد هاشمي

آغاز و انجام هستي

محسن آزموده

كتاب المبدأ والمعاد نوشته ابن‌سينا را خيلي اتفاقي چند هفته پيش در شهر كتاب مركزي ديدم، عطف زيبايش در ميان كتاب‌هاي ديگر نظرم را جلب كرد. آن را برداشتم. طرح جلد و نحوه نگارش نام كتاب و نويسنده هم مرا به ياد چاپ‌هاي قديمي آثار حكيمان مسلمان ايراني انداخت. از قضا دوستم نويد عابديني از دست‌اندركاران انتشارات موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران هم آنجا حاضر بود و وقتي ذوق من را ديد، گفت: كار ارزشمندي است، سيد حامد هاشمي مصحح و مقدمه‌نويس آن خيلي زحمت كشيده. كتاب چنان‌كه ابن‌سينا نوشته، عربي است اما دكتر هاشمي مقدمه عالمانه و مفصلي در حدود 150 صفحه بر آن به فارسي نوشته، به همراه توضيحات و حاشيه‌هاي توضيحي نسخه‌ها و تعليقات و مقارنه‌ها كه در پايان كتاب آمده. شيوه تصحيح كتاب هم من را ياد كار مصححان بزرگي چون علامه قزويني و مجتبي مينوي و يحيي مهدوي انداخت. در مقدمه به‌تفصيل درباره كتاب، صحت انتساب و تاريخ نگارش آن، اهميت و جايگاهش در ميان ساير آثار ابن سينا، تأثيرپذيري‌اش از انديشه‌هاي متفكران پيش از ابن‌سينا، تاثيرگذاري‌اش بر فيلسوفان پس از ابن‌سينا مي‌خوانيم، همچنين آقاي هاشمي ضمن ارائه نكات مهم و برجسته كتاب، گزارشي تفصيلي از مباحث آن ارايه كرده است. انتشار چاپ انتقادي و منقح يكي ديگر از آثار ارزشمند ابن‌سينا رخدادي نيكو در عرصه فكر و فرهنگ ايراني است. به اين مناسبت با سيد حامد هاشمي گفت‌وگو كرديم.

 

‌ضمن عرض تبريك بابت چاپ و انتشار المبدأ والمعاد، نخست بفرماييد چرا و چطور به ابن‌سينا علاقه‌مند شديد و چرا براي تحقيق پيرامون او تصحيح و ويرايش كتابي از او را انتخاب كرديد؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما و همكارانتان. در ابتدا از شما به‌خاطر عنايتتان نسبت به چاپ و انتشار اين اثر ارزشمند ابن‌سينا و انتخاب آن براي معرفي به اهل دانش و انديشه تشكر مي‌كنم.پرسش شما حاوي دو نكته بسيار مهم است: نكته اوّل درباره ابن‌سينا است كه از اعجوبه‌هاي روزگار بوده و آثار او پس از هزار و اندي سال، هنوز هم مورد توجه و استناد اهل دانش، به‌خصوص در مسائل فلسفي است. اگر تنها به آثار فلسفي ابن‌سينا تمركز داشته باشيم، خواهيم ديد كه از حيث جامعيت، نوآوري، بيان استدلال‌هاي دقيق و همچنين تبيين و تفسير نظريات فيلسوفان پيشين، بي‌نظير است. به نظر من در زمان حال، فلسفه بدون ابن‌سينا و بدون توجه به آثار او، فلسفه‌اي ابتر است و مطالعه آثار ابن‌سينا بر هر پژوهشگر فلسفه، خواه فلسفه اسلامي باشد و خواه فلسفه غرب، ضروري است. نكته ديگر درباره«تصحيح و ويرايش انتقادي آثار» است. متأسفانه عده‌اي از اهل دانش كه به كارهاي تصحيح متون، اشراف كامل ندارند، تصحيح آثار ارزشمند پيشينيان را در زمره كارهاي پژوهشي نمي‌شمارند؛ درحالي كه اهل فن مي‌دانند كه كارهاي تصحيحي، نه‌تنها خود، پژوهشي سنگين و طاقت‌فرسا هستند، بلكه بنيادپژوهش‌هاي ديگر نيز هستند؛ زيرا اعتبار هر پژوهشي، مبتني بر منابعي صحيح و منقح است و اين امر، جز با تصحيح انتقادي آثار براساس اصول علمي، ميسّر نمي‌شود. اين دو مساله مهم باعث شد كه من سراغ تصحيح انتقادي كتاب المبدأ والمعاد ابن‌سينا بروم.

‌در مقدمه نوشته‌ايد كه معمولا اهل فلسفه در ميان آثار ابن‌سينا با دو كتاب مشهور شفا و اشارات و تا حدودي نجات آشنايي دارند. علت اينكه كتاب المبدأ والمعاد را انتخاب كرديد چيست و به عبارت ديگر، چه ملاك‌ها و امتيازاتي باعث شد كه اين اثر را براي تصحيح برگزينيد؟

بله، برخي آثار ابن‌سينا همچون شفا، اشارات و نجات به دليل امتياز جامعيت، تأخر زماني و نيز بسط و تفصيل مسائل فلسفي، مانع مراجعه اهل فلسفه به آثاري همچون المبدأ والمعاد شده است. البته آثار فراوان ديگري از ابن‌سينا نيز هست كه براي پژوهشگران مغفول واقع شده و وقتي به كتاب‌ها و مقالات پژوهشي مراجعه مي‌كنيم، استناد به آنها كمتر ديده مي‌شود؛ اما واقعيت اين است كه پژوهش‌هاي ما درباره نظرات ابن‌سينا، زماني از استحكام و عمق كافي برخوردار خواهد بود كه در تبيين و تحليل هر مساله‌اي، منابع را به صورت محدود و گزينشي انتخاب نكنيم و به سير تاريخي و تطوّر آن مساله در آثار ابن‌سينا توجه داشته باشيم؛ در غيراين‌صورت ممكن است ارزيابي‌هاي ما دچار اشكال شود. براي نمونه، اگر بخواهيم نظر ابن‌سينا درخصوص بحث «اتحاد عاقل و معقول» را تحليل و ارزيابي كنيم، در صورتي كه تنها به شفا و اشارات و نجات مراجعه كنيم، اين مساله به نوعي خاص، قابل تحليل خواهد بود؛ اما اگر اين مساله را در آثاري همچون المبدأ والمعاد و المباحثات پي‌جويي كنيم، تحليل‌هاي ديگري نيز قابل ارايه خواهد بود. ما در اين باره به‌صورت نسبتا مفصل در مقدمه كتاب بحث كرده‌ايم. درباره اينكه چرا كتاب المبدأ والمعاد را براي تصحيح انتخاب كردم، با توجه به مطالبي كه عرض شد، همه آثار ابن‌سينا لازم و ضروري است كه با روش و دقت‌هاي علمي تصحيح شوند؛ اما در اين ميان، برخي آثار همچون المبدأ والمعاد، از جهت صحت انتساب، اهميت موضوع، غايت و طرح مباحث اختصاصي، بر ديگر آثارِ تصحيح نشده رجحان پيدا مي‌كنند. البته قبلا كارهايي درباره تصحيح اين كتاب انجام شده است؛ اما هركدام از آنها در ضمن داشتن محاسن و نقاط قوت، نقايصي اساسي دارند كه در مقدمه تصحيح حاضر، به آنها اشاره شده است.

‌ اگر ممكن است براي خوانندگان كمتر آشنا به اختصار درباره‌كليت كتاب توضيح بفرماييد، به‌طور كلي درباره چيست و چند فصل يا مقاله دارد و هدف ابن‌سينا از تأليف آن چه بوده است؟

اين كتاب، همانطوركه از اسم آن پيداست، درباره دو موضوع مهم در انديشه بشر، يعني مبدأ و معاد است. ابن‌سينا اين اثر خويش را در سه مقاله كه حاوي هشتاد و سه فصل مي‌باشد، تنظيم نموده است. دو مقاله نخست آن درباره مبدأ است و مقاله سوم درباره معاد. در مقاله نخست، به اثبات مبدأ اول و برشمردن صفات او پرداخته شده است؛ در مقاله دوم، ترتيب فيض وجود از مبدأ اول به ساير موجودات بيان شده است؛ و در مقاله سوم، مباحث مربوط به بقاي نفس و سعادت و شقاوت آن آمده است. در مقدمه اين تصحيح، مباحث كتاب به‌صورت تفصيلي گزارش شده است تا كساني كه آشنايي كافي با زبان عربي ندارند، بتوانند با مباحث اين كتاب، آشنا شوند. همچنين مشغول ترجمه‌اي از اين اثر نيز هستيم كه ان‌شاءالله در آينده به علاقه‌مندان عرضه خواهد شد. هدف ابن‌سينا در اين اثر، تبيين ثمره دو علم بزرگ «مابعدالطبيعه» و «طبيعيات» است. او ثمره علم مابعدالطبيعه را شناخت مبدأ اول و نسبت موجودات ـ براساس ترتيبشان ـ به او دانسته و ثمره علم طبيعيات را شناخت بقاي نفس انساني و معاد آن معرفي مي‌كند.به عبارت ديگر، هدف ابن‌سينا شناساندن «مبدأ اول» و «نفس ناطقه» است؛ اما او اين دو را به‌صورت جدا از هم نمي‌بيند و ازاين‌رو، شناختي را ارايه مي‌دهد كه ارتباط و اتصال اين دو را با هم نشان دهد. اين ارتباط و اتصال، ترسيم كننده‌ يك حركت دوراني در نظام مبادي است، از يك سو، مبدأ اول با فيضان وجود از خود، «ترتيب آخذ» (شروع) را پديد مي‌آورد و از سويي ديگر، نفس ناطقه انساني با معاد خويش به سمت مبدأ اول، «ترتيب عائد» (بازگشت) را تكميل مي‌كند. به همين سبب است كه نام اين كتاب، المبدأ (ترتيب آخذ نظام مبادي) و المعاد (ترتيب عائد نظام مبادي) گذاشته شده است.

‌عموما ابن سينا را به عنوان فيلسوفي مشايي و متاثر از ارسطو مي‌دانند كه در چارچوب فلسفه و جهان‌نگري نوافلاطوني مي‌انديشد. آيا اين ارزيابي را دقيق مي‌دانيد؟ آيا ابن سينا در مبدأ و معاد چنين فيلسوفي است؟

در اين خصوص نظرات مختلفي ارايه شده است كه ارزيابي آنها مجال مفصلي مي‌طلبد. نظر بنده اين است كه ابن‌سينا را نبايد فيلسوفي مشايي دانست كه آراء و نظرات ارسطو و نوافلاطونيان را شرح و بسط داده است، هرچند كه وي از روش و مباحث ايشان، بسيار بهره برده است. آثار ابن‌سينا هم از جهت محتوا و نوآوري، هم از لحاظ شيوه‌هاي گوناگون طرح مساله و استدلال، و هم از نظر غايات و اهدافي كه به دنبال آن است، او را از فيلسوفان مشايي متمايز مي‌سازد. بنابراين مي‌توان ابن‌سينا را صاحب يك مكتب حِكمي و فلسفي دانست و به نظام فكري او كه در آثارش منعكس شده است، «حكمت سينوي» اطلاق كرد، نه «فلسفه مشاء». در المبدأ والمعاد هم ابن‌‌‌سينا با اينكه در مقدمه كتاب، به نوشتن آن براساس حقايقي كه نزد بزرگان مشاء بوده، اشاره مي‌كند؛ اما با دقت در مباحثي همچون تقسيم وجود به واجب و ممكن، اثبات و بيان صفات واجب‌الوجود، حركت وضعي و ... روشن است كه ابن‌سينا به دنبال غايت خويش در اين كتاب است، هرچند كه در اين سلوك علمي، از مباحثي كه پيشينيان ذكر كرده‌اند و در نظر او صحيح بوده، استفاده كرده است. اين مطلبي است كه ابن‌سينا در مقدمه سماع طبيعي شفاء نيز به آن تصريح مي‌كند.

‌آيا آراي كلي و عمومي ابن سينا در اين كتاب با آراي او در ساير آثارش تلائم و هماهنگي دارد؟

در بخش نخست رساله «سرگذشت» كه زندگي‌نامه خودنوشت ابن‌سينا است، عبارتي قابل توجه هست كه ابن‌سينا مي‌گويد در هجده‌سالگي، از يادگيري همه علوم زمان خويش فارغ شده و بعد از آن، چيزي بر علم او افزوده نشده است، جز اينكه مباحث برايش پخته‌تر شده است. اين عبارت، بيانگر آن است كه آراي كلي ابن‌سينا بايد در همه آثارش با هم تلائم داشته باشند. البته ممكن است عده‌اي اين ادعا را اغراق‌آميز بدانند. در هر صورت، من معتقدم قول به عدم تلائم آراي كلي ابن‌سينا در آثارش نيازمند دلايل متقن و شواهد كافي است. نمونه‌هايي همچون اتحاد عاقل و معقول و قول به حركت جوهري در اين كتاب، عده‌اي از پژوهشگران را بر آن داشته است كه آراي ابن‌سينا در اين كتاب، متفاوت از نظرات او در ساير آثارش است؛ اما با پژوهش و مقارنه دقيق‌تر ميان آثار ابن‌سينا چنين به‌نظر مي‌رسد كه شواهد كافي براي اين ادعا وجود ندارد. ما برخي از اين مباحث را در مقدمه تصحيح آورده‌ايم.

‌به اختصار بفرماييد نكات برجسته و انديشه‌هاي متمايز و جديد ابن سينا در اين كتاب چيست؟

برخي مباحث كتاب المبدأ والمعاد، يا در ساير آثار ابن‌سينا نيامده يا نوع تبيين و استدلال آنها متفاوت است كه از جمله آنها اتحاد عاقل و معقول، تبيين وحدت مفهومي صفات واجب‌الوجود، قياس شبيه به برهان در اثبات واجب‌الوجود، توجيهي براي مُثل افلاطوني و همچنين مباحثي از كيهان‌شناسي و كمالات نفس ناطقه است. يكي از مباحث اختصاصي اين كتاب كه برايم جالب بود، داستاني است كه ابن‌سينا در فصل دهم از مقاله دوم ذكر مي‌كند. خلاصه اين داستان چنين است كه كنيزي در مجلس پادشاهي از سامانيان حاضر شده و در اثر چيره شدن بادي بر مهره‌هاي ستون فقراتش نمي‌تواند راست بايستد. پادشاه به طبيب حاضر در مجلس، دستور مي‌دهد كه او را فوراً معالجه كند. طبيب مذكور مي‌بيند كه درمان فوري از راه طبيعي ممكن نيست و با «تدبير نفساني» او را معالجه مي‌كند. ابن‌سينا اين داستان را به عنوان مويدي براي چگونگي تأثير نفس جهت حصول حالتي در بدن، بدون تأثيرپذيري از اسباب طبيعي، ذكر مي‌كند.

‌اين كتاب چه تأثيري بر حكيمان و فيلسوفان پس از ابن سينا داشته است؟

فيلسوفانِ پس از ابن‌سينا همچون ابوالعباس لوكري، شهاب‌الدين سهروردي، فخرالدين رازي، نصيرالدين طوسي، ميرداماد، عبدالرزاق لاهيجي و ملاهادي سبزواري به برخي از مباحث اين كتاب با رويكردي توضيحي، تحليلي يا نقدي توجه داشته و آن را در آثار خويش منعكس نموده‌اند. يكي از نسخه‌هاي خطي كه در تصحيح اين كتاب استفاده شده است، نسخه‌اي است كه داراي حاشيه‌هاي ميرداماد است و ما اين حاشيه‌ها را در بخش پاياني كتاب آورده‌ايم. اما بيشترين تأثيرالمبدأ والمعاد، هم از حيث ساختار و هم از حيث محتوا، در كتاب ملاصدرا با عنوان المبدأ والمعاد في الحكمه المتعاليه مشاهده مي‌شود.ملاصدرا كتاب خود را براساس ترتيب موجود در المبدأ والمعاد ابن‌سينا نوشته و از مطالب آن، بسيار استفاده كرده است. ملاصدرا با استفاده از ساير آثار ابن‌سينا و نيز آثار ساير فيلسوفان، كتاب المبدأ والمعاد ابن‌سينا را شرح كرده و تفصيل داده است و در ضمن آن، نظرات فلسفي خود را ـ كه گاهي مخالف نظر ابن‎سينا است ـ نيز بيان كرده است.علاوه‌بر اين، شايدبتوان گفت كه كتاب المبدأ والمعاد ابن‌سينا، انگيزه‌اي براي ديگر فيلسوفان و بلكه عارفان و متكلّمان در دوره‌هاي بعدي شد تا درباره مبدأ و معاد، آثاري را تأليف كرده و نظراتشان را درباره اين دو موضوع اساسي بيان كنند؛ براي نمونه، مي‌توان به رساله‌هاي «مبدأ و معاد» اثيرالدين ابهري، عزيزالدين نسفي، عبدالرزاق كاشاني، ابن‌تركه اصفهاني و حسن بن عبدالرزاق لاهيجي اشاره نمود.

‌مباحث اين كتاب امروز و در كدام مباحث فلسفي بيشتر مورد توجه است؟ به عبارت ديگر بفرماييد آيا مبدأ و معاد كتابي مربوط به تاريخ فلسفه و حكمت است يا انديشه‌ها و مباحثي كه مطرح مي‌كند، در مباحث فلسفي امروز هم مي‌تواند مساهمت و مشاركت داشته باشد؟

به‌طور كلي مي‌توان گفت كه بحث درباره مبدأ و معاد، يعني آغاز و انجام هستي، و مسائل مربوط به آن، بحثي به درازاي عمر بشر است و از مباحثي است كه تا انسان هست، كهنه نمي‌شود. همچنين يكي از مباحث مهمي كه در اين كتاب به آن پرداخته شده و جوامع امروزي به‌شدت نيازمند آگاهي در اين باره هستند، شناخت جايگاه رفيع انسان در نظام هستي است. ابن‌سينا با تذكر اين مطلب كه امتياز انسان نسبت به ساير موجودات، مربوط به نفس ناطقه و قوه عقلي اوست، كمال انسان و سعادت حقيقي او را در تكامل اين قوه دانسته و از اين طريق، قابليت انسان براي تشبه به مبدأ اول را متذكر مي‌گردد. به‌نظرمي‌رسد انسان‌شناسي در حكمت سينوي مبناي پاسخ به انبوهي از پرسش‌هاي فلسفي معاصر است و اين مقصود را مي‌توان در المبدأ والمعاد پي‌جويي كرد.

در پايان بفرماييد از ديد شما ضرورت و اهميت پرداختن به ابن سينا و آثارش در چيست و چه دشواري‌ها و سختي‌هايي در اين زمينه وجود دارد؟

ابن‌سينا يك شخصيت علمي شناخته شده در سطح جهان بوده و نقطه عطفي در تاريخ‌علم‌ به شمار مي‌رود. در حوزه فلسفه، من شخصيتي تأثيرگذارتر از او در سطح جهان نمي‌شناسم و ازاين‌رو كنكاش درباره آثار او را يكي از ضروريات ورود به مباحث فلسفي مي‌دانم. تصحيح آثار ابن‌سينا نخستين و بنيادي‌‌‌ترين كار درباره آثار ابن‌سينا است كه دشواري‌هايي همچون كمبود نيروي متخصص، زمانبر بودن كارهاي تصحيح، تهيه نسخه‌هاي خطي خارج از كشور و عدم حمايت مالي مناسب، از جمله دشواري‌هاي اين راه مي‌باشند. در مرحله بعدي، ترجمه و نيز پژوهش‌هاي فلسفي عميق‌تر در مباحث گوناگونِ حكمت سينوي قرار دارد. خوشبختانه در موسسه حكمت و فلسفه ايران، گروه علمي با عنوان «مطالعات ابن‌سينا» در همين راستا ايجاد شده است كه اميدواريم با حمايت كافي مسوولان مربوطه از فعاليت‌هاي اين گروه، بخشي از اين كار دشوار پيش برود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون