اهداف انقلاب از نگاه بنيانگذار (۴)
هيچ من نميتوانم تصور كنم و هيچ عاقلي نميتواند تصور كند كه بگويند ما خونهايمان را داديم كه خربزه ارزان بشود! ما جوانهايمان را داديم كه خانه ارزان بشود. هيچ عاقلي جوانش را نميدهد كه خانه ارزان گيرش بيايد. مردم همهچيزشان را براي جوانهاشان ميخواهند ...
همه ديديد كه تمام قشرها... در كوچه و برزن و همه جا، فريادشان اين بود كه ما اسلام را ميخواهيم و جمهوري اسلامي ميخواهيم. براي اسلام است كه انسان ميتواند جانش را بدهد. اولياي ما هم براي اسلام جان دادند، نه براي اقتصاد، اقتصاد قابل اين نيست. آدم، اقتصاد را براي خودش ميخواهد؛ خودش را به كشتن بدهد كه اقتصادش درست بشود! اين معقول نيست. يا جوانهايشان را به كشتن بدهند كه نان ارزان گيرش بيايد! اين يك چيز معقولي نيست. آنكه معقول است و عمل شد و همه ديديم و همه ديديد، اين است كه همانطوري كه در صدر اسلام، پيغمبر اسلام (ص) و اولياي اسلام همهچيزشان را فداي اسلام ميكردند، براي اينكه در اين فداكاري باخت نيست.آنهايي كه دم از اقتصاد ميزنند و زيربناي همهچيز را اقتصاد ميدانند از باب اينكه انسان را نميدانند يعني چه، خيال ميكنند كه انسان هم يك حيواني است كه همان خورد و خوراك است! منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقي دارد. اين چلوكباب ميخورد؛ او كاه ميخورد؛ اما هر دو حيوانند. اينهايي كه زيربناي همهچيز را اقتصاد ميدانند اينها انسان را حيوان ميدانند. حيوان هم همهچيزش فداي اقتصادش است. زيربناي همهچيزش [است] الاغ هم زيربناي همهچيزش اقتصادش است. اينها انسان را نشناختند اصلاً كه چه هست. ما بايد باورمان بيايد به اينكه مملكت ما همهچيزش را فدا ميخواست بكند براي اسلام. الآن هم ميآيند به من ميگويند، مكرر...كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. معقول است كه بگويد من شهيد بشوم براي اينكه شكمم سير بشود؟ براي شكمش ميخواهد شهيد بشود؟! كسي معقول است كه تقاضاي شهادت بكند براي شكمش؟ همچو معقول نيست اين معنا، تقاضاي شهادت براي اينكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نيست؛ يك حيات جاويد است، براي حيات جاويد است كه اين تقاضاي شهادت ميكند. زيربنا توحيد است، زيربنا عقايد حقّه الهي است؛ نه زيربنا شكم باشد. اينهايي كه اقتصاد را زيربنا ميدانند، اينها منحط كردند انسان را از حدّ انسانيت به حد يك حيواني، مثل ساير حيوانات... (صحيفه امام، ج ۹، ص ۴۵۰) ملاحظه ميكنيد كه امام در مقام رد نظريه ماركسيسم سخن ميگويد نه نفي اهميت اقتصاد.
ادامه دارد