ملاحظاتي چند درباره نفت...
در قاموس آنها سكوت نشانه عقل و نهفتن اسرار كليد موفقيت است
اشاره - امروز در حالي به معرفي كتاب «ملاحظاتي چند درباره نفت...» به قلم منوچهر فرمانفرماييان، رييس سابق اداره كل امتيازات نفت و درآمد معادن، چاپ مسعود سعد، سال۱۳۳۳ ميپردازيم كه تا حدودي ميتوان به دليل «تحريمهاي نفتي ايران» در پنج دهه گذشته تا به امروز آگاه شد. از همين روي، فرمانفرماييان در بخشي از مقدمه اين كتاب نوشته است:
نفت كه چرخهاي صنعت و قدرت و بسياري از مظاهر تمدن كنوني از نيروي احتراق آن كسب انرژي كرده و به حركت درميآيد، نقش بسيار عظيم و رُل بيسابقهاي در سازمانهاي اقتصادي و دستگاههاي بازرگاني و صنعتي و فني جهان دارد و ميتوان گفت كه اين ماده سيال و سوزان نه تنها قادر است بزرگترين دستگاههاي مكانيكي و عظيمترين وسايل نقليه امروزي را اعم از بحري يا بري يا هوايي بهكار اندازد، بلكه ميتواند با جاذبه اسرارآميز و نفوذ حيرتانگيز خود سازمانهاي حكومتي و دستگاههاي مملكتي را زيرورو كرده و بسا اوقات اساس دولتها و استقلال ملتها را متزلزل سازد و همچنانكه در ايجاد تحولات صنعتي، بزرگترين نقشها را بازي ميكند، در پيدايش انقلابات با عظمت و فراهم آوردن تغييرات با اهميت و نقشهاي با ابهت و زدوخوردهاي خونين و كشمكشهاي عظيم و دستهبنديهاي سياسي و پارلماني و جنجالهاي مصنوعي مذهبي و نژادي هم سهم بزرگي دارد تا جايي كه در بسياري از مناطق جهان سرنوشت نفت با تقدير ملتها و جوامعي كه مالك آن هستند به همپيوسته و توام است.
تاريخ گواه صادقي است كه نفت سهم بزرگي در شناسايي رژيم جديد روسيه پس از جنگ بينالمللي اول داشته و همانطوري كه اين ماده كمك بزرگي به شناسايي حكومت سوسياليستي اتحاد جماهير شوروي نمود و شبح اسرارآميز آن در پشت پرده جنگهاي داخلي مكزيك ديده شد، در جنگ بينالمللي دوم نيز نقش بزرگي بازي كرد و شايد اگر خطر دستيابي بر منابع نفت باكو و عراق و ايران در ميان نبود، همانا ارتشهاي بزرگ آلمان هيتلري در پاي ديوارهاي مسكو و لنينگراد و دامنه ارتفاعات قفقاز نابود نميشدند. نفت، ناظر ساكت و مراقب بيرحمي است كه در سر ميز كليه كنفرانسها و مجامع بينالمللي حضور داشته رُل اساسي را بازي ميكند و به خصوص ميدان فعاليت و زورآزمايي اين مايع سياه بيشتر كشورهاي شرق و مناطقي است كه حوضههاي نفتي با حوزههاي سياسي درهمآميخته و به جرات ميتوان گفت كه بيشتر حوادثي كه از پنجاه سال قبل در كشورهاي خاورميانه و نزديك روي داده و اغلب مبارزاتي كه دول معظم در اين منطقه با هم كردهاند، معلول وجود نفت و علاقه آنها جهت به دست آوردن آن منابع در اين منطقه بوده و عجيب نيست اگر گفته شود كه زندگي پنجاه ميليون نفر از اهالي كشورهاي امريكاي لاتين از قبيل ونزوئلا و كلمبي [كلمبيا]، از پرتو معاملات نفت ميگذرد و بهطور يقين اين موضوع سبب گرديده كه نفت و افزايش و كمبود آن در بازار و اثر اقتصادي مهمي كه در بازرگاني دنيا دارد تاثير غيرقابل انكاري در هدايت سياست كشورهاي متحده امريكاي شمالي داشته باشد... .
لذا كشورهاي بزرگ براي دست يافتن بر منابع نفت، دايره نفوذ خود را در كشورهاي نفتخيز بسط داده و از نفت آنان براي صنايع خويش استفاده ميكنند، بهطوري كه اين سياست و احتياج، حتي در كشورهايي مانند اتحاد جماهير شوروي و امريكا كه خود داراي منابع سرشار نفت ميباشند نيز صدق ميكند. اين دو كشور امروز در خارج از سرحدات خود، داراي امتيازات مخصوص و منابع برجستهاي هستند كه از طريق نفوذ اقتصادي و بازرگاني يا قدرت سياسي و اقدامات بينالمللي تهيه كردهاند و به قدري نفوذ نفت در سياست خارجي دول معظم افزايش يافته كه ميتوان گفت بسياري از تصميمات صلحجويانه در جامعه ملل سابق و سازمان ملل متحد امروز تابع راهنماييهاي نفعطلبانه شركتهاي عظيم نفت بوده است.... ولي انگلستان كه سومين كشور صنعتي و دريايي و اقتصادي جهان است، چون منابع طبيعي نفت ندارد مصرف خود را منحصر از طريق واردات تامين ميكند، بنابراين شركتها در امور سياسي و اقتصادي دولت نفوذ تام دارند. شركتهاي نفت انگلستان در كشورهاي دورافتاده و به خصوص مناطقي كه از اين مايع به مقدار زياد موجود است و اغلب تنها ثروت ملي آنها را تشكيل ميدهد، مشغول فعاليت هستند و از طريق تسلط بر اين منابع، در سياست داخلي و رژيم اين كشورها اعمال نفوذ ميكنند و چون اين اقدامات خواه ناخواه با سياست كلي انگلستان مربوط است، لذا اين شركتها در سياست خود انگلستان نيز ذينظر هستند و به همان نسبت كه بر اهميت نفت افزوده ميشود، اين نفوذ در سياست عمومي انگليس قويتر ميگردد.... براي يك روزنامهنگار خارجي كه به مناطق نفتخيز ميآيد، محظورات و محدوديتها حتي بيشتر از روزنامهنگاراني است كه به جبهه ميروند و درحقيقت نه تنها شرق نزديك و شرق دور براي روزنامهنگاران آزاد خارجي كه اين مناطق را بازديد ميكنند، مانند كشورهاي پشتپرده آهنين نفوذناپذير است، بلكه بعضي از اين نويسندگان هم كه به اين قسمتها ميآيند به يك ديپلمات بيشتر شباهت مييابند و نه آنها اصراري به ورود در حقايق از خود نشان ميدهند و بنابراين اگر در اين رساله هم مانند ساير كتب و نشرياتي كه در اين موضوع تدوين و تنظيم شده است اسرار مهمي مكتوم مانده بايد گناهش را متوجه شركتهاي عظيم نفت و روساي كمپانيهاي بزرگ دانست و بس زيرا در قاموس آنها سكوت نشانه عقل است و نهفتن اسرار كليد موفقيت... .
منبع: كتابخانههاي شماره ۱
و ايرانشناسي مجلس.