• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6002 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند

بردن عروس به خانه

مهرداد احمدي‌شيخاني

فرهنگ و تجربه زيسته هر جامعه‌اي در ضرب‌المثل‌هاي آن جامعه تبلور پيدا مي‌كند و به جرات مي‌توان گفت كه ضرب‌المثل‌ها عصاره تجربيات يك جامعه است كه در كلماتي بسيار صريح و روشن خود را باز مي‌نماياند. اين ضرب‌المثل‌ها در يك فرآيند طولاني، تجربه جوامع را در كلماتي موجز و گاه همراه با مطايبه مي‌گنجانند و بسته به نوع روابط اجتماعي، اين صراحت شكل و شمايل متفاوتي پيدا مي‌كند. براي همين است كه مثلا در جوامع فئودالي كه مبناي روابط اجتماعي بر زندگي روستايي استوار است، كلمات به كار برده شده در اين مثل‌ها ممكن است در چند نسل بعد و تبديل و تحول جوامع روستايي به شهري، همان كلمات را نتوان به صراحت و بي‌پروايي گذشته به ‌كار برد، براي همين هم استفاده از برخي ضرب‌المثل‌ها كه ريشه در روابط فئودالي گذشته دارد، ديگر به راحتي آن ايام بر زبان جاري نمي‌شود و به ‌كار بردن آنها نه تنها با نكوهش و مواخذه كه حتي ممكن است با مجازات نيز روبه‌رو شود كه چرا عفت عمومي را لكه‌دار كرده‌اي؟ نمونه‌اش را كه شايد هنوز در خاطر برخي اهالي قديمي مطبوعات زنده باشد، ماجرايي از اين دست است كه به خاطر انتشار مطلبي در «روزنامه جامعه» كه حدود 25 سال پيش در آن روزنامه منتشر شد، كار به دادگاه و حكم قضايي كشيد، چراكه در آن مطلب از عباراتي استفاده شده بود كه در فرهنگ فئودالي و روستايي، مرسوم و در فرهنگ شهري امروز، نكوهيده و مذموم است. براي همين نويسندگان اگر بخواهند از ضرب‌المثلي كه عصاره فرهنگي جامعه ماست استفاده كنند، به دليل همين خط قرمزها، ناچارند از عبارات جانشين يا حتي زير و رو شده بهره ببرند. زير و رو شدني كه كلا آن اثرگذاري و صراحت ضرب‌المثل اصلي را ندارد. من هم براي نوشتن اين يادداشت به همين مشكل گرفتارم، يعني اگر مي‌خواستم از ضرب‌المثلي مربوط به موضوع بهره ببرم، نهايت كلماتي كه براي اين يادداشت استفاده مي‌شد به 20 كلمه هم نمي‌رسيد و صراحت و گويايي آن ضرب‌المثل، هم به اندازه كافي روشنگر بود و هم به سرعت حق مطلب را ادا مي‌كرد. ولي الان من ناچارم كه همان معنا را در حجمي طولاني از كلمات بپوشانم و پنهان كنم كه مبادا متهم به بي‌اخلاقي و زير پا گذاشتن عفت عمومي شده باشم. 

براي همين مرا براي طولاني شدن ناگزير اين يادداشت ببخشاييد كه هر چه هست، تاكنون به همين ترفند، كارم به دادگاه و مجازات نرسيده و اميد كه بعد از اين هم نرسد. آمين. اما ماجرا چيست؟ بعد از داستان استيضاح جناب همتي و با آن ترتيباتي كه رخ داد و فقط يك راي ممتنع كه در همه تاريخ استيضاح‌هاي اين 46 سال بي‌مانند بود و از يكپارچگي شگفت در اين استيضاح خبر مي‌داد و بعد از حذف همزمان جناب ظريف از هيات دولت، نمايندگان مجلس طوماري را در صحن علني مجلس شوراي اسلامي آويختند و با اعتماد به نفس حاصل از آن دو حذف، 209 نماينده هم زير آن را امضا كردند و خواستار ابلاغ «قانون عفاف و حجاب» شدند. اما اينجا يك مشكل اساسي وجود دارد. نه اينكه شوراي امنيت ملي كشور اجراي اين قانون را برخلاف امنيت ملي كشور و زمينه‌ساز ايجاد آشوب و ناآرامي گسترده در كشور مي‌داند و نه اينكه تعدادي انگشت‌شمار به در «بيت مقام ممتاز مرجعيت شيعه، حضرت جوادي‌آملي» رفته‌اند و وضعيت اسفناكي ايجاد كرده‌اند و نه اينكه يكي از نمايندگان مجلس در صحن علني گفته كه براي اين تجمعات كه از نظر تعداد قليل و از نظر صدا بلند است، عده‌اي پول پخش مي‌كنند و معترضان براي اين هو و جنجال‌ها پول مي‌گيرند و لازم است كه وزارت اطلاعات براي شناسايي عوامل اين پول‌پاشي‌ها ورود كند، بلكه مساله اين است كه بر سر ابلاغ اين لايحه كه عيان است باعث آشوب در كشور مي‌شود و يك‌بار ديگر باعث حوادثي چون سال 1401 خواهد شد، اصلا مانع وجود ندارد و كافي است كه جناب رييس محترم مجلس  ابلاغ كند و البته مساله اين است كه خودداري رييس‌جمهور و ابلاغ قانون توسط رييس مجلس چيز جديدي نيست. غير از قوانيني كه مرحوم هاشمي‌رفسنجاني، پس از عزل بني‌صدر از رياست‌جمهوري، بنا به ماده 131 قانون اساسي، به عنوان رييس مجلس ابلاغ كرد، جناب لاريجاني هم در مقام رياست مجلس، وقتي كه «مصيبت معجزه هزاره سوم» كه همين طوماريون امروز از پشتيبانان سفت و سختش بودند، حاضر به ابلاغ قوانين بسياري نشد، آنها را براي اجرا ابلاغ كرد و اتفاقا جناب قاليباف نيز در زمان رياست‌جمهوري حسن روحاني به دليل ابلاغ نشدن «قانون الزام دولت به پرداخت يارانه كالاهاي اساسي» توسط حسن روحاني، به نيابت از مجلس شخصا اين قانون را ابلاغ كرد. پس مشكل در ابلاغ قانون عفاف و حجاب نيست، بلكه احتمالا جماعت طوماريون، چون مي‌دانند كه اين قانون در كشور ايجاد آشوب مي‌كند و احتمالا حوادثي مانند 1401 و حتي بدتر از آن پديد خواهد آورد، شايد خداي ناكرده دنبال تكرار همان حوادث تلخ هستند، ولي مي‌خواهند مسوول چنين اتفاقي جناب پزشكيان باشد و به عبارتي همان ضرب‌المثلي كه بايد يك‌جوري با كلماتي ديگر بيانش كنم كه «مي‌خواهند با اتومبيل مردم، عروس را به خانه بخت ببرند». 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون