به بهانه درگذشت نابغه كشتي جهان
زنگها براي بووايسار به صدا در آمد
يونس هميالي
يك: مرگ حق است؛ يك واقعيتي كه وقتي همگان با آن مواجه ميشويم چارهاي جز سرتعظيم فرود آوردن در مقابل آن نداريم. هيچگونه زمان، مكان و هر آنچه در ذهنمان خطور ميكند، براي او محدويتي به وجود نخواهد آورد. هميشه آخرين خبري كه درباره هر شخص مخابره ميشود، سخن از مرگ است.
دوازدهم اسفند خبري تلخ و حزنانگيز تيتر نخست رسانهها و شبكههاي اجتماعي شد؛ بووايسار سايتي يف دارنده سه مدال طلاي المپيك و شش نشان زرين جهان در آستانه پنجاه سالگي درگذشت. مرگ مشكوك او هنوز همچنان بحثهاي زيادي را به دنبال داشته و هنوز علت دقيق مرگ اين نابغه كشتي مشخص نشده است. با اين حال دليل هر چه بوده باشد ذرهاي از تراژدي كم شدن يك ستاره تابناك از دنياي ورزش كم نميكند.
دو: پسربچه تركهاي با موهاي بلوند، اندام كشيده، سيماي لاغر و چشماني درخشان كه از آن رنج و سختي ميباريد نسبت به ساير همكلاسيهاي خود در آخرين رديفهاي صندلي مينشست. معلم در حال توضيح دادن درس است، اما بووي با گردن دراز به او خيره ميشود، ولي روياي ديگري در ذهن دارد؛ روياي برتري، جنگاوري و جاودانه شدن! در همان لحظات ميشد فهميد زيبايي وصف ناپذيري به انتظار شاگرد ديمتري ميندياش ويلي نشسته است و شادي در چشمهايش به رقص ايستاد تا نظارهگر اين نمايش باشكوه باشد.
سه: شكوفايي اين ستاره نوظهور كشتي روسيه از رقابتهاي اميدهاي 1995 جهان در تهران آغاز شد و زنگها را به صدا درآورد. اين كشتيگير با ردايي از اعتماد به نفس و ارادهاي آهنين سر به آسمان ساييد تا موجب اميدواري كادرفني تيم ملي كشورش باشد. 36 روز بعد مرد ريش چرمي سرزمين خاساويورت داغستان در كارزار جهاني آتلانتا در رده بزرگسالان با تكنيك و تاكتيكي متمايز همراه با سبكي منحصربهفرد با بهرهگيري دايمي از دستها نسبت به ديگر مدعيان، چشمهاي جهانيان را مجذوب خود كرد تا بالاتر از السكاندر ليپولد و آلبرتو رودريگز روي سكوي قهرماني قرار گيرد.
چهار: در 21 سالگي گام به المپيك 1996 آتلانتا گذاشت. چنان حماسه با عظمتي در سالن ورلد كنگرس سنتر آفريد كه بزرگترين حماسهسرايان از توصيف آن ناتوانند. با درخشش خارقالعاده توجه همه را به خود معطوف كرد تا به بخشي از تاريخ حيرتانگيز اين عرصه مبدل شود. دور اول مقابل عيسي مومني از كشورمان به برتري رسيد سپس ليپولد آلماني را مانند جهاني آتلانتا و قهرماني اروپاي بوداپست مغلوب كرد تا در مرحله نيمه نهايي و فينال معادلات كني ماندي و پارك جان سون دو قهرمان پرآوازه امريكا و كره جنوبي را برهم زند. او بدون ذرهاي ترس و ترديد، با صلابت تمام، چيرگي حيرتآور و هنر بيبديلش آنها را به كام مرگ كشاند تا در اولين حضورش از درياي متلاطم و ترسناك اين آوردگاه مدال طلا را در 76 كيلوگرم صيد كند.
پنج: موفقيتهاي او براي رسيدن به برگهاي زرين كشتي همچنان ادامه داشت؛ در رقابتهاي جهاني 1997 كراسنويارسك، 1998 تهران، 2001 صوفيا، 2003 نيويورك، 2005 بوداپست و دو المپيك 2004 آتن و 2008 پكن به ترتيب در ديدارهاي نهايي مقابل ليپولد، موناي جائه دوبار، موراد گايداراف، گنادي لاليف، آرپاد ريتر و سوسلان تگيف به برتري رسيد تا بلندترين ستيغ قلههاي افتخار را فتح كند و نام خود را تا ابد بر سپهر كشتي ماندگار سازد. اين استعداد بينظير و تكرار نشدني شاخصههاي استاندارد جديدي براي كشتي دنيا تعريف كرد و هيچ كس نميداند براي تولد يكي ديگر مانند او بايد چند سال صبر كرد.
براي رفتن او مرثيه مرگ را فرياد ميزنيم و نام بزرگ و خاطرههاي فراموش نشدني او هميشه بر قلبهاي دوستداران و عاشقانش حك خواهد شد.