• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6002 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند

جهان آثار سيمين دانشور در گفت‌وگو با محمد كشاورز

زني كه درخت تناور ادبيات داستاني بود

به مناسبت سيزدهمين سالروز درگذشت دانشور، از ديگر نويسنده شيرازي درباره داستان‌های او و جايگاه شيراز در اين آثار پرسيده‌ايم

شبنم كهن‌چي

بعد از اينكه انيميشن «در سايه سرو» توانست جايزه اسكار را از آن خود كند، صفحه توييتر «چيزها» كه پروژه فروش آثار هنري است با انتشار عكسي از يك سرو كه اثر مهدي مقيم‌نژاد است، نوشت: «پس يك سرو اضافه كن و رد شو». از همان روز كاربران شروع به انتشار تصوير آثار هنري با موضوع سرو كردند؛ سرو در كاشيكاري‌هاي باغ شازده كرمان، سرو چهار هزار ساله در ابركوه، سرو در قاليچه‌هاي بختياري و فرش‌هاي دوران صفويه، سرو در نقاشي‌ها، سرو روي جلد نمايشنامه بهرام بيضايي به نام «در ذكر مصايب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين»، سرو در آرامگاه سعدي شيراز و... من هم اينجا در سيزدهمين سالروز درگذشت يك نويسنده، مي‌خواهم سرو دنياي ادبيات داستاني ايران را اضافه كنم. سيمين دانشور، زني توانا، آزاد و مستقل كه نامش بيهوده بر پيشاني ادبيات فارسي حك نشده است. اگرچه شخصيت هر نويسنده‌اي را بايد مستقل از هر نسبت سببي و نسبي و در مقام خالق آثارش بررسي كرد، اما براي نشان دادن استقلال سيمين دانشور، شايد بيراه نباشد اشاره‌اي هم به زندگي شخصي او كنم. مي‌دانيم كه او همسر ديگر نويسنده و روشنفكر ايراني، جلال آل‌احمد بود. نسبتي كه شايد مي‌توانست زني با سوداي نويسندگي را زير سايه نام آل‌احمد قرار بدهد و آثارش ناديده بماند. خصوصا در جامعه‌اي كه رنگ و بوي سياسي شخصيت‌ها بيشتر به ديده و شامه مردمانش مي‌آيد تا هنر نويسندگي آنها. اما اين اتفاق نه تنها در مورد سيمين دانشور نيفتاد، بلكه از جهاتي خود نام بلندي شد تا به بخشي از ادبيات داستاني دهه‌هاي گذشته اعتبار مي‌بخشد. اهميت دانشور در ادبيات معاصر به خاطر آثار و نيز پيشگامي‌اش در مقام نخستين زني است كه به‌طور جدي ادبيات داستاني را - در معناي مدرن كلمه - پي‌ گرفت. از اين منظر بايد او را راهگشاي فصلي از تاريخ معاصر ادبيات دانست كه ظهور زنان داستان‌نويس نسل‌هاي بعد را در پي داشت. در سالروز درگذشت سيمين دانشور با محمد كشاورز، داستان‌نويس شيرازي درباره جهان داستاني او گفت‌وگو كرديم. كشاورز، نويسنده‌اي تثبيت ‌شده و نام‌آشناست. او به خاطر نوشتن داستان «شهود» كه بعدا در مجموعه پايكوبي منتشر شد، جايزه ادبي «گردون» را گرفت. مجموعه «بلبل حلبي»اش سه جايزه ادبي سال 1384 - جايزه ادبي اصفهان، جايزه فرهنگ پارس و جايزه منتقدان و نويسندگان مطبوعاتي- را از آن او كرد. مجموعه‌داستان «روباه شني» كشاورز هم برگزيده سي‌وچهارمين دوره جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران شد.

 

‌صحبت از نويسنده شيرازي كه مي‌شود «مكتب شيراز» نيز مطرح مي‌شود. آيا سيمين دانشور نويسنده مكتب شيراز است؟

خانم سيمين دانشور از نويسندگان مهم ايران هستند. در دهه 20 و 30 كه ايشان شروع به انتشار نوشته‌هاي خود مي‌كنند، تعداد نويسنده‌هاي ما خيلي كم بود شايد به اندازه انگشتان دست. ايشان با انتشار مجموعه داستان «آتش خاموش» وارد عرصه داستان‌نويسي شد. هر چند آن مجموعه داستان را تجديد چاپ نكرد، اما بعدتر با انتشار «شهري چون بهشت» و بعد با رمان «سووشون» در عرصه داستان‌نويسي چهره يگانه‌اي از خود نشان داد. فاصله‌اي كه خانم دانشور از آتش خاموش تا سووشون طي مي‌كند، فاصله عجيبي است؛ نويسنده‌اي كه داستان‌هاي مجموعه آتش خاموش را مي‌نويسد وقتي به شهري چون بهشت مي‌رسد، مي‌بينيم متحول شده و تسلط بيشتري به داستان پيدا كرده است، وقتي به رمان سووشون مي‌رسد، ما مي‌بينيم با نويسنده قدري روبه‌رو هستيم. اما اينكه خانم دانشور جزو مكتب شيراز است يا خير، بايد بگويم من با اين مكتب شيراز مساله دارم. ما يك داستان‌نويسي معاصر داريم كه شيرازي‌ها و اصفهاني‌ها و تبريزي‌ها و مشهدي‌ها و... همه در اين جمع هستند و مي‌نويسند. اما آثار خانم دانشور يك «مختصات» شيرازي دارد. براي مثال شهر شيراز با همه مختصات جغرافيايي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي دهه بيست در رمان سووشون ايشان متبلور است. يعني اگر شهر شيراز را از اين رمان حذف كنيم در واقع كل رمان فرو مي‌ريزد. شهر شيراز به عنوان عنصر مكان، يك عنصر فعال و ممزوج شده در ساير عناصر در اين رمان است. وقايع اين رمان را نمي‌توانيم در تبريز يا در اصفهان پياده كنيم و همين رمان كه حالا مي‌بينيم را ببينيم. به خاطر شرايط سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي دهه بيست شيراز كه اين رمان ملهم از آن شرايط است و حتي شخصيت‌ها و جغرافيايي كه توصيف مي‌شود، به صورت يك كل منسجم و قائم به ذات، رمان سووشون را خلق مي‌كند. رمان سووشون جايگاه سيمين دانشور را در مجلس داستان‌نويسي ايران در اواخر دهه چهل و پنجاه و بعد از آن و هنوز و حتما در آينده، به عنوان يك نويسنده توانا تثبيت مي‌كند.

‌مختصات شيراز در ساير داستان‌هاي ايشان ديده نمي‌شود؟

بيشتر در سووشون شيراز به عنوان يك مكان مهم است و در واقع رمان، يك رمان مكان‌محور است. اما در بعضي از داستان‌هاي كوتاه مانند بازار وكيل يا برخي ديگر در مجموعه شهري چون بهشت، مختصات شيراز وجود دارد. خانم دانشور خيلي تحت تاثير دوران جواني‌اش بوده انگار صدا و خاطرات شهرش بر نگاه داستاني‌اش تاثير گذاشته است.

‌پررنگ‌ترين ويژگي داستاني سيمين دانشور چيست؟ ويژگي كه بين تمام داستان‌هاي ايشان مشترك است. به نظرم توجه ايشان به موقعيت اجتماعي افراد و به تصوير كشيدن زندگي روزمره است.

ضمن تاييد نظر شما كه نگاه رئاليستي خانم دانشور در داستان‌هايش، ملهم از وقايع سياسي و اجتماعي زمانه‌اش است و آنها را در داستان‌هايش بازتاب داده، نگاه ديگري كه دارم، نگاه خاص زنانه به مسائل پيراموني جامعه است. هنگامي كه سووشون را مي‌خوانيد و از چشم زري به مسائل نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد نگاه خاصي به قضايا دارد؛ صلح‌طلبانه و مادرانه. در داستان‌هاي ديگرش نيز اين نگاه مهرباني، صلح‌طلبي وجود دارد.

‌خانم دانشور و مهشيد اميرشاهي يك ويژگي مشترك دارند، و ويژگي نه نگاه زنانه‌شان به مسائل بلكه نگاه‌شان به زنان جامعه است. به تصوير كشيدن زندگي زنان در جامعه.

درست است، دليلش هم اين است كه خانم دانشور و اميرشاهي هر دو از زنان تحصيلكرده‌اي هستند كه با شرايط زنان در جهان آشنا هستند. همين باعث شده اين نگاه‌ها در آثارشان نيز بازتاب پيدا كند. زماني كه آنها داراي تحصيلات عالي بودند، تحصيلات عالي به صورت كلي رواج نداشت به‌خصوص ميان خانم‌ها. همين امر به آنها نگاهي داد كه به مسائل زنان، آزادي و استقلال آنها توجه كنند كه در آثار هر دو اين مساله را خوب مي‌توان ديد.

‌ميان نويسنده‌هاي خارجي چطور؟ اگر نااميدي را حذف كنيم جهان داستاني دانشور و ويرجينيا وولف به هم نزديك است؟

نمي‌توانم دقيق بگويم كه نزديك است يا خير. مطالعه‌اي براي مقايسه آنها با هم نداشتم كه قاطعانه جواب بدهم. از نظر فرم نزديك نيستند؛ در آثار وولف جريان سيال را مي‌توان بسيار ديد، اما در آثار سيمين دانشور كمتر اين تكنيك ديده مي‌شود.

‌منظورم از نزديكي، نوع نگاه‌شان است و نه فرم داستان‌نويسي. شايد بتوان گفت زندگي اين دو زن شباهت‌هايي با يكديگر دارد؛ هر دو تحصيلكرده هستند، هر دو همسري اهل نوشتن دارند، هر دو به مسائل و موقعيت زنان توجه نشان مي‌دهند...

بله مي‌تواند شباهت داشته باشد. بيشتر در سووشون كه وضعيت اجتماعي را نشان مي‌دهد، اين شباهت ديده مي‌شود. اگر فرم را كنار بگذاريم نگاه اجتماعي ويرجينيا وولف و سيمين دانشور شباهت دارند. با در نظر گرفتن اينكه هر نويسنده‌اي مي‌تواند نگاه خود را داشته باشد، اما نگاه اين دو نويسنده به هم شباهت دارد.

‌در آثار سيمين دانشور، ردپاي كدام نويسنده‌ها را مي‌بينيد؟ ايشان از كدام نويسنده‌ها تاثير گرفته بودند؟

دانشور حداقل از دو نفر تاثير پذيرفته است؛ صادق هدايت و صادق چوبك. تمام نويسنده‌هاي بعد از دهه بيست، نگاه انسان‌محوري دارند كه در كارهاي هدايت وجود دارد و در داستان‌هاي كوتاه دانشور نه در رمان سووشون كه به دهه چهل مي‌خورد و به روحيه مبارزطلبانه، مي‌بينيم كه نگاه به وضعيت انسان فاني، انساني كه نااميدي بر او غالب مي‌شود و پايان‌هايي كه منجر به مرگ شخصيت‌هاي داستاني مي‌شد، ديده مي‌شود. به اين ترتيب مي‌بينيم رمانتيسم ملايمي كه از ويژگي آن سال‌هاست در آثار داستاني ايشان ديده مي‌شود. رمانتيسمي كه تحت تاثير هدايت بوده. از نظر جزيي‌نگاري نيز سيمين دانشور، به سمت چوبك متمايل است. در رمان سووشون اما همه‌ چيز حال و هواي ديگري پيدا مي‌كند.

‌خانم دانشور حدود 60 سال مي‌نوشتند؛ از زمان انتشار اولين مجموعه داستاني‌شان، آتش خاموش در سال 1327 تا زمان مرگ‌شان در سال 1390. 60 سال زمان طولاني‌اي است و طبيعتا فراز و فرودهايي همراه دارد. سير داستان‌نويسي سيمين دانشور را چطور مي‌بينيد؟

سيمين دانشور داستان‌نويسي را با آتش خاموش آغاز مي‌كند و به نظرم آتش خاموش يك سياه مشق است، مجموعه‌اي كه وقتي با آثاري كه بعدها از سوي چوبك، هدايت، جلال آل‌احمد و... منتشر شد مقايسه مي‌شود، مي‌بينيم حرف چنداني از نظر فرم و تكنيك ندارد و بعد همين باعث مي‌شود دانشور در مجموعه داستان شهري چون بهشت، با كار قبلي فاصله بگيرد، به فرم توجه كند، به سطح داستان‌نويسي روز كه هدايت و گلستان و چوبك و... بوده نگاه كند و اوج بگيرد. اما اوج كارهاي دانشور، سووشون است و حتي نه رمان جزيره سرگرداني.

‌از نظر تكنيك و فرم؟

دانشور در جزيره سرگرداني تلاش مي‌كند از تكنيك‌ و فرم پست مدرن كه در زمان خود باب شده بود، استفاده كند. اما خود رمان در حد و اندازه سووشون درنيامده. انگار سيمين دانشور، نويسنده‌اي است كه رمان‌هايي مانند سووشون را مي‌توانست خوب بنويسد و نه رمان‌هايي از نوع جزيره سرگرداني.

‌جداي از جهان داستان، معاشرت‌هاي سيمين دانشور در دنياي ادبيات چطور بود؟

تا جايي كه من بيشتر شنيده‌ام، خانم سيمين دانشور در كانون نشست و برخاست نويسندگان ايراني و اهالي ادبيات بوده است. تا حدود زيادي ارتباط‌شان با نسل بعد از خودشان هم خوب بود. بعد از جلال آل‌احمد، خانم دانشور خيلي دوستانه و مادرانه با نويسندگاني كه رفت و آمد داشته و نظر مي‌داده، رفتار مي‌كرده. بسياري از نويسندگان نامه‌هايي از سيمين دارند كه با حوصله درباره كارهايشان توضيح داده، راهنمايي كرده و تجربه و دانش خود را در اختيار آنها گذاشته است. در كانون نويسندگان نيز هميشه فعال بوده و در جمع نويسندگان عضو كانون و حتي كساني كه عضو نبودند نيز هميشه ستوني بوده، درخت تناوري كه سايه‌اش بر سر اهل قلم بوده است. دانشور چه از نظر شخصيتي، چه از نظر قابليت‌هاي ادبي و چه از نظر كارهايي كه ترجمه و تاليف كرد، بسيار موثر بوده است. شاخصه خاص سيمين دانشور اين بود كه درست در زماني كه جلال شهرت داشت و اسمش سر زبان‌ها بود، زيركانه تلاش كرد نامش زير سايه آل‌احمد قرار نگيرد و به عنوان يك نويسنده مستقل عمل كند؛ چه در نظريه و چه در سبك نوشتن. يعني در شهرت و شيوه آل‌احمد حل نشد و شيوه خودش را به كار برد و شهرتي كه به دست آورد، حاصل كار و زحمات خودش بود.

‌ايشان هيچ‌ وقت وامدار جلال نبود...

بله، اين يكي از شاخصه‌هاي سيمين دانشور بود.

‌بعد از خانم دانشور طي اين سال‌ها آثار كدام نويسنده‌هاي زن ايراني به ايشان شباهت داشته؟

تعداد نويسنده‌هاي زن كه خوشبختانه زياد است و برخي از آنها نويسنده‌هاي خوبي هستند. غير از خانم مهشيد اميرشاهي، خانم فريبا وفي، كارهاي خانم شهلا پروين روح كه نگاه‌شان به دانشور نزديك است. خيلي نمي‌توان اين نويسنده‌ها را با هم مقايسه كرد، چون هر كدام نگاه و زمانه خاص خود را دارند.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون