• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6002 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند

نان به نرخ لايك: رقص پنهان هويت‌ها در دنياي مجازي

سيد محي‌الدين حسيني‌مقدم

زندگي در عصر اينستاگرام و تيك‌تاك، شبيه بازي نقش‌آفريني شده است. هر روز صبح بيدار مي‌شويم، گوشي را برمي‌داريم و نقاب امروزمان را انتخاب مي‌كنيم. گاهي مدافع محيط‌زيست هستيم، گاهي فعال اجتماعي و گاهي فقط يك آدم خوشبخت، اما راستي، پشت اين نقاب‌ها چه كسي ايستاده است؟

دروغ‌هاي شيرين ما

دنياي مجازي، تئاتري بي‌پايان است كه همه ما در آن نقش بازي مي‌كنيم. مديري كه در استوري‌هايش از برابري و عدالت مي‌گويد، شايد همان كسي باشد كه در اداره، سازمان، وزارتخانه و محل كارش تبعيض، بي‌عدالتي، پارتي‌بازي و رابطه‌بازي را نهادينه كرده. سلبريتي‌اي كه زندگي ساده را تبليغ مي‌كند، شايد در قصري زندگي كند كه ما حتي خوابش را هم نمي‌بينيم.

«ما همان چيزي نيستيم كه به ديگران نشان مي‌دهيم.»

اين فقط مختص آدم‌هاي مشهور نيست. همه ما به نوعي مقصريم. عكسِ غذاي خوشمزه مي‌گذاريم، اما نمي‌گوييم سه ساعت براي گرفتن آن عكس وقت صرف كرده‌ايم. از سفر عاشقانه مي‌نويسيم، اما نمي‌گوييم تمام سفر را با هم دعوا كرده‌ايم.

چرا نان به نرخ لايك مي‌خوريم؟

ساده است: ترس از طرد شدن. در بازار پررقابت توجه، كسي كه «معمولي» باشد، جايي ندارد. بايد درخشان باشي، بايد متفاوت باشي، بايد «لايك» بگيري.

مسعود، ۳۵ ساله، پس از دو سال فعاليت در اينستاگرام مي‌گويد: «گاهي چيزهايي مي‌نويسم كه خودم هم باورشان ندارم، فقط چون مي‌دانم طرفدارانم دوست دارند.»

آيا اين بازي ارزشش را دارد؟ براي خيلي‌ها بله. لايك‌ها و فالوورها تبديل به پول واقعي مي‌شوند. «نان به نرخ لايك خوردن» قانون جديد بقا در عصر ديجيتال است.

قربانيان پنهان صحنه‌آرايي مجازي

شايد از خودمان بپرسيم: «مگر چه اشكالي دارد؟ من فقط تصويري زيباتر از زندگي‌ام نشان مي‌دهم.»

اما هزينه‌اي كه مي‌پردازيم، سنگين‌تر از آن چيزي است كه فكر مي‌كنيم. مهدي، روانشناس، مي‌گويد: «افرادي كه مدام نقش بازي مي‌كنند، كم‌كم هويت واقعي خود را گم مي‌كنند. نمي‌دانند كدام بخش از وجودشان واقعي است و كدام بخش ساختگي.»

افسردگي، اضطراب و حس پوچي نتيجه سال‌ها زندگي با نقاب است. بازيگراني كه روي صحنه محبوبند، اما پشت صحنه نمي‌دانند خودشان كيستند.

آيا مي‌توان اصيل ماند؟

سارا، بلاگر ۲۹ ساله، تصميم گرفت بعد از پنج سال، نقاب را كنار بگذارد: «روزي به خودم آمدم و ديدم اصلا آن آدمي كه در پست‌هايم نشان مي‌دهم، نيستم. تصميم گرفتم از واقعيت زندگي‌ام بگويم، حتي اگر فالوورهايم را از دست بدهم.»

جالب است، او نه تنها فالوورهايش را از دست نداد، بلكه ارتباطي عميق‌تر با آنها برقرار كرد. شايد مردم بيشتر از آنچه فكر مي‌كنيم، تشنه صداقت باشند.

معجزه كوچك شفافيت

در دنيايي كه همه نقاب دارند، شايد صادق بودن انقلابي‌ترين كار باشد. مثل شنا كردن خلاف جهت آب.

منوچهر، نويسنده، مي‌گويد: «وقتي از شكست‌هايم نوشتم، ترسيدم. اما پيام‌هايي كه دريافت كردم، زندگي‌ام را تغيير داد. افرادي نوشتند كه داستان من به آنها اميد داده است.»

شايد زمان آن رسيده كه به جاي نمايش كامل بودن، شهامت ناقص بودن را پيدا كنيم. به جاي تصويري بي‌نقص، تصويري واقعي از خود ارايه دهيم.

در دنيايي كه همه مي‌خواهند «بهترين» باشند، شايد بودن به عنوان «خود واقعي» بزرگ‌ترين شجاعت باشد.

آيا آماده‌ايد نان به نرخ خودتان بخوريد، نه به نرخ لايك‌ها؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون