چرا تندروها پزشكيان و ظريف را دوست ندارند
محمدصادق جواديحصار
واقعيت آن است كه صحبت كردن از آقايان تندرو را به صلاح نميدانم، چون پرداختن به منويات آنها چيزي است كه آنها را خوشحال ميكند. اساسا اين طيفهاي تندرو اين حركات را برنامهريزي ميكنند تا از نهانخانه فراموشي جامعه به در آيند. معتقدم برخلاف تصور تندروها، ارتباط چهرههايي چون ظريف و همتي و...با رييسجمهور غيرقابل گسست است. رييسجمهور با استعفاي ظريف مخالفت كرده و همتي هم بهرغم استيضاح نمايندگان ميتواند همچنان ايدههاي خود را در دولت پيگيري كند. اينكه آقاي ظريف به عنوان معاون رييسجمهور حضور داشته باشد يا نداشته باشد از منظر حوزه تاثيرگذاري براي شخص ظريف تفاوتي ندارد. اتفاقا دست او را براي دادن مشورتهاي بهتر باز ميگذارد. اينكه كدام چهره و گفتمان براي گفتوگو با چين، روسيه و دول غربي مناسبتر است؟ و اينكه آيا ظريف پاي ميز مذاكره باشد، بهتر است يا چهرههايي كه در دولت سيزدهم سكان امور را در دست داشتند؟ از نظر مردم روشن است. منافع تندروها در عدم حضور چهرههايي چون ظريف نهفته است، اما منافع ملي ايرانيان با حضور پزشكيان و ظريف و....استيفا ميشود. اگر قرار بود، تندروها منافع ملي را مدنظر قرار دهند، قطعا بايد از حضور ظريف در عاليترين سطوح تصميمسازي كشور استقبال ميكردند. ظريف 8سال قبل در دولت اول آقاي روحاني، زماني كه در مواجهه با مسوولان امريكايي اعلام كرد هرگز با ايراني از موضع قدرت برخورد نكنيد، منويات رهبري در خصوص اينكه «ايران با دولتهايي كه تحكمآميز حرف بزنند، مذاكره نميكند» را عينيت بخشيده است. ظريف بارها اشاره كرده كه ايران در سياست خارجي خود دوست دايمي و دشمن دايمي ندارد، بلكه فقط همپيمان دارد؛ همانطور كه شركاي ايران به منافع خود فكر ميكنند، ايران هم بايد به منافع خود فكر كند. اين دولت براي حفظ منافع مردم همواره تلاش خواهد كرد؛ افرادي كه وطن، ايران و مردم را اولويت اول كشور نميدانند هرگز از پزشكيان، ظريف و...خوششان نيامده و هرگز هم خوششان نميآيد. آنها بر اساس ذات خود با پزشكيان و ظريف و ساير ياران رييسجمهور مخالف هستند و در برابر آنها ميايستند و دست به تخريب و توهين و حتي اگر بتوانند تضعيف آنها ميزنند. اين در حالي است كه همه كشورهاي قدرتمند و حافظ منافع ملي سعي ميكنند از تمام اهرمهاي مقوم، اهرمهاي ملي و منافع كشور به نحو مطلوب استفاده كنند و قوانين خود را به نحوي تنظيم كنند كه زمينه استفاده از اين ظرفيتها فراهم شود. وقتي در ايران قوانيني تصويب ميشوند كه امكان استفاده از ظرفيتها را كاهش دهد با استيفاي منافع كلي منافات دارد. نمايندگان مجلس بايد به اين ضرورتها توجه كنند و به گونهاي قانونگذاري نكنند كه ظرفيتهاي كشور را هدر دهند. براي رييسجمهور و ياران نزديك ايشان اما اصل بايد منافع ملي ايرانيان باشد. مردم اين روزها از فشار مشكلات به تنگ آمدهاند و انگار فضاي تنفس آنها محدود شده است. دولت بايد راهبرد و راهكاري را تدارك ببيند كه بتواند چشماندازي از بهبود وضعيت را به ايرانيان نويد دهد.