گروه سياسي | زيرپوست نامه ترامپ به ايران چه محتواي نهفته است؟ آيا لحن ترامپ در نامه خصوصي كه ارسال كرده همانند لحن و شيوهاي است كه در گفتوگوهاي رسانهاي و سخنرانيهايش به كار ميگيرد؟ ايران چگونه ميتواند در بطن اين رخدادهاي متضاد و متفاوت منافع ملي خود را تامين كند؟ اين پرسشها بعد از انتشار خبر ارسال نامه توسط ترامپ در افكار عمومي ايرانيان شكل گرفته و همه جا درباره آن صحبت ميشود. مردم ميخواهند بدانند آيا اين نامه دريچهاي را براي پايان دادن به تحريمها و بهبود شاخصهاي اقتصادي براي ايران فراهم ميكند يا اينكه لحن و گويش آن به گونهاي است كه موضوع مذاكره را بايد فيصله يافته تلقي كرد؟ از صبح كه عباس عراقچي در گفتوگو با خبرنگاران اعلام كرده بود يكي از مقامات كشورهاي عربي براي تحويل نامه ترامپ راهي تهران ميشود تا غروب كه هواپيماي انور قرقاش، فرستاده ويژه امیر امارات براي همين منظور به تهران نشست، موضوع محتواي نامه ترامپ و ابعاد و زواياي گوناگون آن به بحث اصل محافل تحليلي و رسانهاي بدل شد. «اعتماد» در گفتوگو با احمد شيرزاد، فعال سياسي اصلاحطلب و عباس سليمينمين اصولگرا تلاش كرده پاسخي براي پرسشهاي طرح شده در بالا پيدا كند.
احمد شيرزاد : بايد ببینيم روسيه، چين، اروپا و حتي كشورهاي عربي در مواجهه با ترامپ چه موضعي خواهند گرفت
احمد شيرزاد، فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» در خصص تاثيري كه ممكن است نامه ترامپ بر تحولات آينده و تحركات ديپلماتيك ايران به جاي بگذارد، ميگويد: «ايران سالهاست كه تحريمهاي ظالمانه غرب عليه خود را تجربه كرده و از تحريمها لطمات جدي خورده است. چه تحريمهايي كه امريكا مستقيما وضع كرده و چه تحريمهاي ثانويهاي كه برخي كشورها به خاطر امريكا ناچار به اجراي آنها شده و مبادلات بانكي و فروش نفت ايران را محدود كردهاند، همگي محدوديتهاي زيادي به ايران وارد ساختند. در اين ميان، ترامپ در حالي از مذاكره صحبت ميكند كه بلافاصله پس از روي كار آمدن، ابتدا دستور تشديد تحريمها را صادر كرده و بعد ادعاي مذاكره را طرح كرده است. طبيعتا از يك مذاكره جدي، سالم و در شرايط برابر و احترام هر دولتي استقبال ميكند ولي متاسفانه يك چنين پيشنهاد مذاكرهاي از سوي ايران متوجه ايران نشده است.» شيرزاد ادامه ميدهد: «هرچند لحن ترامپ در بطن پيامي كه ارسال كرده مشخص نشده، اما صحبتها و رويكردهاي او بسيار خصمانهتر از قبل بوده است. البته در گذشته هم رحم و شفقتي از سوي ترامپ مشاهده نميشد. لحن او لحن تحقيرآميزي است كه نه فقط در مورد ايران بلكه در مورد همه كشورها و دولتها به كار ميآيد. البته همه ميدانيم اين لحن، رويكرد و فحواي كلامي كه شخص ترامپ و دستيارانش در پيش گرفتهاند توی ذوق دیگر كشورها نیز زده است. اينكه چه زماني دود اين نوع تحركات ترامپ به چشم امريكا برود، خدا ميداند اما بدون ترديد ميتوان گفت كه اوضاع اين گونه نميماند.» اين فعال سياسي در پاسخ به اينكه به نظر شما ايران چه راهبردي را بايد در پيش بگيرد، ميگويد: «شخصا فكر ميكنم بايد چند ماه به ترامپ فرصت داد و صبر كرد تا رويكردهاي ترامپ يا تعديل شود يا صفبندي كشورهاي مختلف در صحنه جهاني شكل بگيرد و بعد بتوان راهبرد معقولي تدارك ديد. بايد ببینيم روسيه، چين، اروپا و حتي كشورهاي عربي و... در مواجهه با ترامپ چه موضعي در پيش خواهند گرفت. ترامپ مانند كودكي است كه با سياههاي از آرزوهاي دور و دراز خود آمده و تصور ميكند همه اين آرزوها محقق ميشود. مثلا درخصوص صحبتهاي او در مورد كوچاندن مردم غزه شاهد واكنش تند كشورهاي عربي بوديم. كشورهاي عربي و بسياری از كشورها اين مطالب را غير قابل قبول و اجرا نشدني قلمداد كردند.» او ميگويد: «معتقدم به هيچ وجه نبايد عجله كرد بايد با آرامش و متانت مسائل را طرحريزي كرد. نيازي به اينكه پاسخهاي تند و تيزي به ترامپ بدهيم، نيست؛ اما شرايط هم به گونهاي نيست كه ايران بتواند به درخواست مذاكره ترامپ بلافاصله لبخند بزند. البته ضرورتي ندارد ايران بر آتش تنشها و چالشها بدمد. ميتوان با آرامش و تا حدی بيتفاوتي نسبت به گندهگوييها و بلندپروازيهاي امريكا برخورد كرد تا آبها از آسياب افتاده و مشخص شود ترامپ چند مرده حلاج است.»
شيرزاد در پاسخ به سوالي درباره ارسال نامه ترامپ به ايران و اينكه اگر محتواي نامه تنشزدايانه باشد آيا ميتوان به سمت حل مشكلات و تلاش براي رفع تحريمها رفت، ميگويد: «ايران قبلا تجربه ارسال نامه ترامپ را داشته است. قبلا شينزو آبه، نخستوزير ژاپن هم نامهاي از ترامپ آورده بود. اما رهبر انقلاب اين نامه را نپذيرفتند. امروز هم نميدانم اين نامه به دولت ايران تحويل داده شده يا خطاب به رهبري است. فكر ميكنم صحبتهايي كه ترامپ درباره ايجاد دوراهي جنگ يا مذاكره داشته بيشتر تهديد است تا رویكردي كه مبتني بر واقعيت باشد. اگر قرار بود ايران در معرض تهديدهاي خارجي قرار بگیرد در جريان نبرد اخير غزه با اسراييل بهترين زمان در اختيار امريكا و اسراييل بود تا ايران را وارد تنش و تنازع كنند.»
اين فعال سياسي يادآور ميشود: «امروز كه جنگ غزه و اسراييل به سمت آتشبس رفته، بعيد است كه دوباره چالش و جنگ شكل بگيرد. البته اسراييل از روشهاي سنتي خود مانند ترور و ناامني و عملياتهاي ايذايي استفاده ميكند. مقامات اطلاعاتي و امنيتي كشورمان بايد نهايت مراقبت را صورت بدهند تا از اين روشها كشور آسيب نبيند. فكر نميكنم امريكا دست به اقدام پرتنشي در سطح عمليات نظام عليه ايران بزند. اگر هم يك چنين بيعقليهايي صورت بگيرد كارساز نخواهد بود. ايران هم البته دست روي دست نميگذارد و مبتني بر تجربههاي قبلي، اقدامات متقابل را انجام ميدهد. البته تشديد تحريمها رويكردي است كه امريكا همواره به آن دست خواهد زد. ايران اما بايد مراقب اين نوع تهديدات باشد.»
عباس سليمي نمين: ايران همواره طرفدار مذاكره براي برطرف كردن ابهامات هستهاي بوده است
عباس سليمينمين اما از زاويه متفاوتي به بحث ورود كرده و معتقد است ترامپ باید ذيل برجام موضوع مذاكره با ايران را دنبال كند. سليمينمين در واكنش به نامه ترامپ به ايران: «قطعا تا مفاد نامه ترامپ مشخص نشود نميتوان به صورت دقيق در اين ارتباط سخن گفت. آخرين موضعي كه از ترامپ در ارتباط با مذاكره وجود دارد بسيار تحقيرآميز و غيرقابل پذيرش براي هر ايراني وطنپرستي است. طبيعتا ايران به هيچ وجه زير بار قلدري، آن هم قلدري مانند ترامپ كه قبلا آزمون و آزمايش بدي را در نزد ملتها به جاي گذاشته، نميرود. مگر اينكه مفاد اين نامه با آنچه قبلا به عنوان شروط مذاكره مطرح شده، متفاوت باشد. اما موضع ايران در مورد مذاكره، كاملا ثابت است، ايران همواره طرفدار مذاكره به عنوان يكي از راهحلهاي برطرف كردن ابهامات هستهاي بوده است. هر چند معتقديم ايران هيچ ابهامي را باقي نگذاشته است.»
سليمينمين ادامه ميدهد: «اما امريكا ابهامات را مطرح ميكند، پس از برطرف كردن آنها دوباره شايعات تازهاي مطرح شده و ادعاهاي تازهاي عليه ايران شكل ميگيرد. عمده اين شايعات هم توسط گروههاي دستنشاندهاي مانند منافقان و... مطرح ميشود. بر اساس اين ابهامات درخواستهاي تازهاي براي راستيآزمايي شكل ميگيرد. اين نتيجه چندين و چند سال مذاكره ايران است. هر زمان كه در ظاهر عنوان شده ديگر بحث و سوالي وجود ندارد، پرونده تازهاي از سوي گروههاي دست نشانده مطرح شده و گفتوگوهاي تازهاي شكل ميگيرد.»
او ميگويد: «نهايتا پس از گفتوگوهاي متعدد دو طرف به يك توافق نائل آمدند. يعني پيماني ميان ايران و طرف مقابل منعقد شد كه هم كشورهاي غربي و هم كشورهاي شرقي و هم سازمان ملل در آن حضور داشتند. ايران حتي پس از بدعهدي امريكا درخصوص برجام باب مذاكره را نبست و تعهدات خود را انجام داد. اروپاييها هم قول دادند آنها بدعهدي امريكارا جبران ميكنند كه نكردند.»
سليمينمين در پاسخ به پرسش «اعتماد» كه منافع ملي ايران از چه طريقي محقق ميشود، ميگويد: «منافع ملي ايران زماني محقق ميشود كه در چارچوب بينالمللي مسائل دنبال شود. هرچند برخي عنوان ميكنند كه برجام زمان خود را از دست داده و نميتواند مبناي مذاكرات باشد، اما برجام ميتواند تداوم پيدا كند. اگر ابهاماتي در رابطه با فعاليتهاي هستهاي ايران وجود دارد در چارچوب برجام بايد پيگيري شود. در ادامه هم براي اجراي آن بايد تضمينهاي لازم داده شود. كما اينكه ايران قبلا هم تضمينهايي فراتر از بحثهاي بينالمللي خود را پذيرفت تا پرونده هستهاي براي هميشه بسته شود. اما نهتنها پرونده بسته نشد بلكه تعهدات ذيل اين توافقنامه هم زير پا گذاشته شد.»
او در پايان يادآور ميشود: «بنابراين بدون اينكه بدانم مفاد نامه ترامپ به ايران چيست، ميتوانم بگويم همان موضعي كه ايران در برجام اتخاذ كرده و به دليل غيرقابل اعتماد بودن امريكاييها روي زمين مانده، ميتواند مبناي توافقات بعدي باشد. ايران بايد تلاش كند گفتوگوها را ذيل نهادهاي بينالمللي مثل سازمان ملل و شوراي امنيت دنبال كند تا هزينه بدعهدي امريكاييها بيشتر شود. از اين طريق انرژي كشور در مسير بيهوده صرف نميشود. در گذشته ايران ميتوانست انرژي كه در مذاكرات برجام مصروف كرده بود در مسير تامين منافع ملي با تكيه بر درون صرف كند. عدم اجراي برجام حتما زيانآور است و بايد تلاش كنيم هزينه هر نوع بدعهدي را در آينده براي امريكا افزايش بدهيم.»