گفتارنامه نكوداشت آيتالله سيدهادي خسروشاهي
محمود فاضلي
كتاب «مرد امت» مجموعه سخنرانيهايي است كه در قالب يازده نشست و آيين نكوداشت درباره مقام علمي، اخلاقي و آثار آيتالله خسروشاهي، از انديشمندان معاصر و تلاشگران تاثيرگذار عرصه تقريب، طي دو سال و به مناسبتها و در مكانهاي مختلف ايراد و بيان شده به كوشش دكتر محمد باقر انصاري رييس موسسه بوستان كتاب منتشر شد.
استادان، انديشمندان و فرهيختگان بسياري درباره شخصيت خسروشاهي و زواياي زندگي ايشان و فقه شيعي، سياست، جامعهشناسي و تاريخ را در بر ميگيرد، سخن گفتهاند، اما آنچه به رويكردها و ستايش سجاياي رفتاري و اخلاقي و اشراف علمي و رسانهاي ايشان در آن همراي و هم نظر بودهاند و در اين مجموعه نوشتار برجسته شده است، «تقريبي» بودن انديشههاي ايشان است.
مرحوم خسروشاهي، پيوسته شيفته شخصيت سيدجمالالدين اسدآبادي و انديشههاي وي بود. او آثار اسدآبادي را جمعآوري و چندين كتاب و مقالههاي بسياري درباره زندگي و انديشههاي اين شخصيت مبارز به زبانهاي فارسي و عربي تاليف و منتشر كرد و آنچنان راه و مسير او را ميستود كه حتي عمامه نيز به شكل و شمايل سيدجمالالدين ميبست، بنابراين شايد بتوان گفت انديشه تقريب و شخصیت سيدجمالالدين اسدآبادي (كه او پيوسته بر ايراني بودنش اصرار داشت) محورهاي سخنرانيهاي اين يازده نشست و آيين بوده است.
بسياري از انديشمندان جهان اسلام، در پي نزديكي دوباره كشورهاي كوچك اسلامي و تبديل آنها به «امت واحده اسلامي» برآمدند. محمد عبده، حسن البناء، سيدجمالالدين اسدآبادي و سيدهادي خسروشاهي، از جمله اين انديشمندان بودند. انديشه هر يك از آنها، به انديشه «تقريب» معروف شد كه تلاش ميكرد با ترويج اشتراك در مباني و اصول و احترام به تفاوت، قدرت گذشته امت اسلامي را بازسازي كند. براي اين منظور سفرها، ديدارها و همايشهاي بسياري برگزار شد كه در نوع خود بسيار تاثيرگذار بود.
دكتر محمد مهدي جعفري استاد دانشگاه و نماينده دوره اول مجلس شوراي اسلامي از خسروشاهي چنين ياد ميكند: «ايشان طرفدار تقريب بين مذاهب اسلامي بود و در اين راه بسيار كوشيد و نوشت، مسافرت كرد. در سمينارهاي مختلفي شركت كرد، خواستار وحدت حوزه و دانشگاه بود و كسي بود كه در مقالاتي كه در مجله «مكتب اسلام» و جاهاي ديگر مينوشت، طرفدار فداييان اسلام و شخص شهيد نواب صفوي بود و هرگز از اين موضع عدول نكرد. طرفدار اخوانالمسلمين و مدافع رهبران آن بود. از مرحوم حسن البنا گرفته تا شهيد سيدقطب، از همه دفاع و آنان را معرفي ميكرد.
مرحوم خسروشاهي در زمان زندگي خويش، پيوسته از تعريف، تمجيد و برپايي نكوداشت براي خود، گريزان بود. او اين دست نكوداشتها را بيشتر از آنكه مايه تنوير و روشنفكري افكار و آثار بداند، اسارت در چنبره منيتها و بازماندن از حركت در مسير مقدس دين و ميهن ميدانست.
نويسنده كتاب اعتقاد دارد ما در داخل كشور، چندان اهل استفاده از ظرفيتها و فرصتها و شخصيتها نيستيم تا وقتي كه ديگر آن را از دست داده باشيم. در مصر با اينكه با ايشان، يك زوايه مشخصي داشتند، با وجود اين برخورد، با عنوان يك شخصيت بينالمللي و سفير در مصر بود، نه دفتر حفاظت منافع. چون دفتر حفاظت منافع پايينترين حد را در مناسبات ديپلماتيك دارد، يعني در جلسات، نبايد ايشان دعوت ميشد، اما ايشان در مصر دعوت ميشدند. ولي در داخل كشور، در پايان سال 1383، ايشان بازنشسته اعلام شدند! در دولتهاي مختلف سه دهه اخير، خسروشاهي در جريان تحولات مصر و نه در جريان بيداري اسلامي و نه در جريان چگونگي تعامل با كشورهاي ديگر، مورد مشورت قرار نگرفتند.
در قاهره، فعاليتها و ارتباطات ايشان بسيار گسترده بود. بيش از 45 جلد عنوان كتاب در حمايت و رفع شبهه از شيعه و كتابهاي شيعي، در زماني كه ايشان در قاهره بودند، چاپ شده است. فعاليت ايشان در مصر و ارتباط ايشان با الازهر مصر و شيخ الازهر ارتباط فوقالعادهاي بود. ايشان تقريبا دو هفته يكبار با شيخ الازهر جلسه خصوصي داشتند كه هيچ ربطي به مناسبات رسمي نداشت. در مدت حضور در قاهره تقريبا تمام نشريات معتبر را تهيه ميكردند و هرجا كه به انقلاب اسلامي و به شيعيان تعرض ميشد، ايشان پاسخ ميدادند.
ايشان همچنين پنج سال در واتيكان بودند. منصوب كردن كسي در اين سمت با توجه به ويژگيهاي خاصي صورت ميگيرد. يعني شما نميتوانيد هر كسي را آنجا به عنوان سفير اعزام كنيد. واتيكان ويژگي خاص خودش را دارد. يك كسي ميتواند آنجا نقشآفرين باشد كه اولا بر اسلام تسلط داشته باشد، بعد با ساير اديان مخصوصا با مسيحيت آشنا باشد و اهل گفتوگوي بينالادياني هم باشد. مرحوم خسروشاهي اين ويژگيها را داشتند و ملاقاتهاي متعددي در طول مدت سفارت هم با پاپ داشتند.
همچنين چند كار مهم انجام دادند، از جمله ترجمه آثار اسلامي به زبان انگليسي كه به همت ايشان صورت گرفت. يك مركز اسلامي در رم تاسيس كردند كه اين هم در معرفي اسلام و گفتوگوي ميان ادياني خيلي موثر بود. بالاخره اين امر احتياج به يك مركزيتي دارد. ولي در رم در قلب كليساي كاتوليك شما بخواهيد يك مركز اسلامي تاسيس كنيد، كار مهمي بود كه توسط آقاي خسروشاهي انجام گرفت. آنجا هم بحث گفتوگوي ميان ادياني مطرح بود و هم نشر معارف اهل بيت به زبان انگليسي كه با اهتمام ويژهاي كه اين ايشان در امور نشر داشتند، آنجا هم اين خدمت بزرگ را انجام دادند.