يادداشتي به مناسبت درگذشت رضا ياراحمدي
مجسمهسازِ نقاش
روحالله شمسيزاده
«اگر التزام به عنوان مشخصي داشته باشم، خواهم گفت مجسمهسازِ نقاش؛ خيلي دورتر آرزويم اين بود كه مجسمه به سرعت «نقاشي- طراحي» به نتيجه برسد و شد.» اين تعابير روايتي است از رضا امير ياراحمدي، مجسمهساز و نقاش معاصر ايراني؛ او 25 مهر 1397 از ميان ما رفت. ياراحمدي متولد 1338 در شهرستان بروجرد و فارغالتحصيل هنرستان هنرهاي تجسمي پسران تهران و دانشكده هنرهاي تزييني (دانشگاه هنر) است.
زمستان ۱۳۶۸ در اولين نمايشگاه انفرادي مجسمههايش را در گالري سيحون به نمايش ميگذارد. نوازنده، رقصنده (مراقبه)، سواركار، اسب و گاوهاي برنزي اين مجموعه را تشكيل ميدهند. «اسب، گاو، انسان، سه عنصر پايدار همان ناپايدار» عنوان پيشنهادي مديا كاشيگر بر اين مجموعه است.
سنگيني تودهوار حجمهاي برنزي ريختهگري شده نمايشگاه اول در ادامه جاي خود را به سبكي طراحيگونه درختان بيبرگ ميدهد كه در فرآيندي جايگشتي از طراحي به مجسمه و از مجسمه به طراحي و نقاشي جريان دارد. تكنيك اجرايي اين مجموعه به صورت اجراي مستقيم و با برش و جوشكاري صفحات و مفتولهاي فلزي (آهني) است. كه بعدا در مجموعه «گاوها» و «سروها» بسط و گسترش مييابد. «خط سه بعدي و حجم دو بعدي» تعبيري است كه ياراحمدي براي اين دوره بهكار ميبرد.
مجموعه «خط خدا» يا تماس «Touch»با رويكردي متفاوت از دو دوره قبلي در قالب كتيبههايي گچي اجرا ميشود و همچنين تجربههاي در قالب نقاشي، چاپ، كلاژ و عكس بخشي ديگر از فعاليتهاي اين دوران است. ياراحمدي در مورد اين دوره و تغييرات و تجربيات جديد آن ميگويد:«نو شدن برايم يك ضرورت است، نه يك آرايه... افكار، احساسات اگر در مسير و روندِ شدن «نوشدن» نباشند فاسد شده، ميپوسند. پيكاسو ميگويد: «هيچ چيز فاجعهبارتر از اين نيست كه خودت را كپي كني. اگر از ديگران كپي كني به مراتب بهتر از كپي از خود است».
مجموعه «سرو آويز» (به نمايش گذاشته شده در ارديبهشت ۱۳۸۹ در گالري آرت سنتر) را ميتوان در ادامه مجموعه درختان ديد، هرچند با فاصله تاريخي؛ روش اجرا، سبكي و جايگشت از طراحي بخشي از خصوصيات مشترك اين دو مجموعه است. ياراحمدي «سرو آويز» را حديث نفس ميداند؛ و رنگ زرد طلايي گونه آثارش را از قطعه پاييز اخوان ثالث وام ميگيرد. در اين مجموعه علاوه بر ارجاعات هميشگي ياراحمدي به طبيعت، ميتوان در برداشتي ديگرگونه، نشانهها و ارجاعاتي به حروف و متن مكتوب به صورت انتزاعي را نيز ديد. به نظر اين رابطه مستتر، ريشه در علاقه او به ادبيات و شعر است. سروها به نوعي تجسد حجمي شعر و در بازي ميان كلام و تصوير قرار دارند.
مخاطب در مواجهه با آثار و فعاليتهاي ياراحمدي مواجه با گستره متنوع معناداري است كه متاثر از جهانبيني و نگاه ياراحمدي به مساله تجربهگرايي، تنوع و عدم تكرار خويشتن است. در كنار مجموعه آثار شخصي در قالب مجسمه و نقاشي كه در ارتباط فرمي، موضوعي و معنايي با تاكيد برنگاهي شاعرانه به مقوله رابطه انسان و طبيعت است، ياراحمدي حضوري جدي در عرصه اجتماعي هنر دارد. عضويت در هيات موسسان انجمن هنرمندان مجسمهساز ايران در دهه هفتاد و حضور موثر در رويدادهاي جمعي همچون دوسالانههاي مجسمهسازي و رويدادهاي ملي و بينالمللي همچون نمايشگاههايي در زوريخ، ژنو، دهلي، پكن، دبي، آنكارا، تويومورايي ژاپن، مكزيكو سيتي، كالاف اسپانيا، مونت كارلو و غيره برگزار كرده و نيز ساخت و نصب آثاري مهم و قابل توجه در عرصه هنر عمومي و شهري بخش ديگري از زيست هنرمندانه اوست.
اغلب آثار شهري او در قالب مضامين مرتبط با ادبيات و هنر و آثار بازنمايانه فيگوراتيو است. مجسمه برنزي فردوسي نصب شده در ضلع جنوبي ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران واقع در تپههاي عباسآباد با ارتفاع 9 متر، مجسمه مولانا در ميدان مقابل دانشكده ادبيات دانشگاه جنديشاپور در اهواز، مجسمه ابونصر فارابي در بيمارستان آيتالله طالقاني آبادان، مجسمه ابنسينا، «درخت بسمالله» در مركز همايشهاي بينالملل صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مجسمه «اسطوره اكنون» نصب شده در ضلع جنوب غربي باغ هنرمندان و مجسمه حسن رشديه نصب شده در ميدان رشديه تهران بخشي از آثار اين هنرمند است.
گالري سهراب در اقدامي ارزشمند، اسفند ماه امسال مجموعهاي از آثار نقاشي و مجسمههاي رضا امير ياراحمدي را با عنوان «آن درخت آشنا» به نمايش گذاشته است. بيشك بازخواني، تحليل و بررسي آثار ياراحمدي در قالب مجموعهاي منسجم نياز به فرصت و مجالي مناسب دارد تا بتوان تمام ابعاد كار، انديشه، آثار و جهانبيني او را مورد بررسي قرار داد. از سوي ديگر شرايط اجتماعي حاكم در دوران فعاليت اين هنرمند بيشك تاثير بسزايي در فرآيند شكلگيري آثار او داشته است كه هردو بخش آثار شخصي و عمومي و شهري را شامل ميشود. لزوم توجه و بررسي گفتمانهاي حاكم بر دوران بعد از انقلاب از دهه 60 تا به امروز و تاثيرات متقابل آن بر روي زيست و آثار هنرمندان مجسمهساز و نقاش اين دوره نياز به بررسي جامع دارد. چه بسا استفاده از موضوعات، المانها و تكنيكهاي اجرايي مشترك مابين هنرمندان در دهههاي مختلف اين بازه تاريخي را ميتوان متاثر از روح دوران و نيز شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي حاكم دانست.