ادامه از صفحه اول
درباره آزادي مهدي كروبي
در همين محاكمه هياتمنصفه من را مجرم شناخت ولي رييس و مستشاران دادگاه راي به تبرئه دادند.
گفتني است روزنامه اعتماد بارها درباره چاپ عكس يا گفتهاي از مهدي كروبي تذكر گرفته بود با اين ادعا كه نقل قول يا اشاره به ايشان جرم است. گرچه مشكلات شديد اقتصادي و ناترازيهاي شديد ناشي از عملكرد دولتهاي گذشته همچنان بر عملكرد دولت پزشكيان اثر گذاشته است ولي اميد ميرود با كاهش تورم و شروع به ساماندهي اقتصاد كشور اين دولت بتواند به قولهايي كه در انتخابات داده است مانند آنچه پيشتر به آن اشاره شد عمل كند.
مديرمسوول و سردبير
براي ثبت در تاريخ يأسآفريني براي قدرت
نه تنها روشنفكران و انديشمندان بلكه هر كسي در ايران امروز با هر اندازه از تفكر و تجربه به خوبي ميداند كه در مقابل فشار حداكثري و در مقابل كشوري كه هدف اول قدرتهاي سلطهگر جهاني است، نيازمند بزرگترين سرمايه دفاعي و قدرت خود يعني «مردم» است، بدين معنا كه در مقابل فشار، تحريم و تهديد حداكثري، بزرگترين راهبرد، اتحاد حداكثري و بودن مردم در كنار نظام سياسي است.
من اطمينان ندارم آيا اينها دركي از اين موضوع دارند يا خير ولي اطمينان دارم برايشان بودن خودشان و نبودن كسي به جز خودشان مهمترين موضوع است.
پيش از اين نوشته بودم: «پس از اين چهار سال، نوبت كسي نيست» منظورم اين است كه پس از اين چهار سال اگر نتوانيم مسائل تلنبار شده كشور را با اتحاد و با پشتوانه مردمي حل كنيم، جامعهاي ضعيف و ضعيفتر خواهيم داشت، پراكندگي بيشتري تجربه خواهد شد و نااميدي بيشتري در اكثريت جامعه احساس ميشود.
اين يادداشت را مينويسم كه در تاريخ به يادگار بماند كه چه افرادي، چگونه در اين برهه حساس از تاريخ انديشيدند و انديشه آنها چه تاثيري بر زندگي مردم اين سرزمين و نسلهاي آينده داشت!
منتظريم بشود همچنان
از قضا تجربه اين را ثابت كرده است؛ بماند كه تجربهها «ايستا» نيستند و با عنصر زمان و در دو شرايط متفاوت، دو درس متفاوت براي ما به ارمغان ميگذارند. با اين همه، همان وفاق نصف و نيمه و همين صداقت براي حل مشكلات بيشمار و بنبستهاي موجود، آن اميد و اين انتظار را واقعي و البته منطقي مينمايد؛ ولي نه با «تصميمهاي ديرهنگام.» بيجهت نبود كه ارسطو «درست ناقص» را گزارهاي مستقل در قواعد علم منطق برشمرد؛ لااقل و اندكي به اين بينديشيم كه فرصت- تا دو ماه پيش - اندك بود و اينك بسيار اندك است؛ تصميمهاي ديرهنگام، مانند پذيرش احتمالي افايتياف ميشود مصداق كنش درست اما درست ناقص. همه اين چالشها اما، ما را از اميد برحذر نميدارد؛ پس منتظريم بشود همچنان؛ هرچند كمتر از گذشته، خيلي كمتر.