• 1404 دوشنبه 18 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6012 -
  • 1404 دوشنبه 18 فروردين

علي شكوري‌راد نامه ترامپ و دورنماي آينده را بررسي مي‌كند

تنش قبل از توافق

مقاله تند كيهان به معناي نگراني از نزديكي توافق است

مهدي بيك اوغلي

بخش‌هايي از محتواي پاسخ ايران به نامه ترامپ توسط سرلشكر علي باقري، رييس ستاد كل نيروهاي مسلح رونمايي شد. پاسخ نامه‌اي كه در آن تاكيد شده «ايران به دنبال آرامش در منطقه است» ضمن اينكه ايران راه مذاكره غيرمستقيم را باز مي‌گذارد تا اگر امريكا صادقانه حركت كند، بشود مذاكره كرد. قبل از اظهارات سرلشكر باقري، علي لاريجاني، مشاور رهبري هم اظهارات مشابه اين صحبت‌ها را با ادبيات ديگري مطرح كرده بود. داده‌هاي مستندي كه علي شكوري راد، فعال سياسي و تحليلگر اصلاح‌طلب معتقد است تا حد زيادي دورنمايي از وضعيت پيش رو ميان ايران و امريكا را نمايان مي‌كند. به اعتقاد شكوري راد اما موضوع مهم در اين مراودات سياسي سطح بالا، قرار داشتن مقامات اصلي دو كشور در بطن تصميمات است. اينكه آيت‌الله خامنه‌اي از يك طرف و ترامپ در سوي ديگر راهبري اين پرونده را در دست دارند، احتمال و استحكام هرگونه توافقي را بالا برده و به آن وزن و قوام بيشتري مي‌بخشد. اين فعال سياسي در عين حال معتقد است احتمال وقوع جنگ و درگيري در منطقه بسيار اندك شده، چراكه نه ايران از آن استقبال مي‌كند و نه ترامپ با ذهنيت اقتصادي و تجاري كه دارد آن را معقول مي‌داند.

موضوع مهم ديگري كه شكوري راد آن را به معناي نزديك بودن توافق ميان دو كشور ارزيابي مي‌كند، تحركات خاص طيف‌هاي راديكال و تندرو است. نمونه بارز يك چنين تحركاتي را ايرانيان در روزهاي پس از امضاي برجام در 2015 تجربه كردند، دوراني كه تندروها به هر اقدام حاشيه‌سازي دست مي‌زدند تا به‌زعم خود برجام را در محاق فراموشي و عدم توفيق و بي‌اثري گرفتار سازند. مطالب اخير روزنامه كيهان در ضرورت ترور ترامپ از اين دست اقدامات عجيب است كه هر چند مشخص نيست طيف‌هاي راديكال به چه دليلي آن را در دستور كار قرار داده‌اند اما روشن است كه از آن
چه هدفي را دنبال مي‌كنند. شكوري راد علي‌رغم همه اين تندروي‌ها، جنگ و تنش ميان ايران و امريكا را بعيد دانسته و معتقد است ديدار ترامپ با آيت‌الله خامنه‌اي در تهران، محتمل‌تر از وقوع تنش و درگيري ميان دو كشور است. او در عين حال معتقد است امريكا براي اجراي سياست مهار چند جانبه خود در خاورميانه به ايراني قوي با ملتي اثرگذار نياز دارد. داده‌هايي كه همگي آنها از توافقي قريب‌الوقوع ميان دو كشور خبر مي‌دهند.

 

‎ با آغاز سال 1404 ايران با متغيرهاي بسياري در سطح داخل و خارج روبه رو شده است. ايران در يك چنين شرايطي در كجاي تاريخ خود ايستاده و به چه سمتي حركت مي‌كند؟

تنشي كه امروز در سطح روابط بين‌الملل ايران وجود دارد، تنش فرساينده‌اي است كه تبديل به دغدغه اصلي اغلب ايرانيان شده است. يعني اگرچه دغدغه‌هاي معيشتي و گراني ارز و سكه و فقدان افق روشن در زندگي روزمره مردم وجود دارد، اما موضوعي كه امروز مورد بحث محافل و مجامع مردمي است، تنش در روابط با امريكا و دورنماي آن است كه روز و شب مردم را به خود مشغول داشته است. نگراني‌هاي بسياري از اين رهگذر براي مردم ايجاد شده كه به نظرم قابل دوام نيست. بنابراين اگر قرار باشد، خلاصه شرايط امروز كشور شرح داده شود، نخست وضعيت اقتصادي و معیشتي نامناسب مردم و پس از آن هم نگراني از وقوع جنگ در راس اين موضوعات قرار دارند.

‎ پس از اظهارنظرهاي متفاوت و صحبت‌هاي رهبر انقلاب در خصوص مناسبات ارتباطي با امريكا، طي روزهاي اخير تصوير شفاف‌تري از مطالبات ايران در مذاكرات با غرب ارايه شده است. چند روز قبل علي لاريجاني مشاور رهبر انقلاب صحبت‌هايي را در خصوص آمادگي ايران براي رفع نگراني‌هاي غرب مطرح كرد. ديروز هم سرلشكر باقري رييس ستاد كل نيروهاي مسلح بخشي از محتواي پاسخ ايران به نامه ترامپ را تشريح كرد. اين داده‌هاي اطلاعاتي از منظر تحليلي چه معنا و مفهومي دارد؟

در صحبت‌هاي مقامات ايراني به هر دو روي سكه اشاره شده، يعني هم بر آمادگي ايران براي مقابله نظامي تاكيد شده و هم از آمادگي ايران براي رفع نگراني‌هاي طرف مقابل. اما براي افرادي كه موضوعات را عميق‌تر تحليل مي‌كنند، نكات اميدواركننده بسياري وجود دارد. اين بخش‌هاي اميدواركننده اين است كه در اين صحنه كه در يك طرف آن ترامپ قرار دارد و در طرف ديگر آن آيت‌الله خامنه‌اي، چند گزاره پر رنگ به چشم مي‌خورد. يكي از اين گزاره‌ها اين است كه هيچ كدام از اين دو طرف علاقه به جنگ ندارند و در رفتار و گفتارشان نشان داده‌اند كه خواهان وقوع جنگ نيستند. آيت‌الله خامنه‌اي گفته‌اند كه ايران «مذاكره نمي‌كند، ضمن اينكه جنگ هم نخواهد شد.» اين اظهارات رهبري، اين نقطه اميد را ايجاد مي‌كند كه اراده رهبر انقلاب مبتني بر جلوگيري از وقوع جنگ است. اينكه به چه صورت قرار است از تنش و درگيري نظامي جلوگيري شود مشخص نيست اما نهايتا اين مساله روشن است كه ايشان مخالف وقوع درگيري نظامي هستند. از سوي ديگر ترامپ هم در عمل نشان داده كه كنشگري اقتصادي است و مي‌داند كه جنگ براي امريكا بسيار هزينه‌بر است و با منطق اقتصادي همخوان نيست. بنابراين داده‌هاي برآمده از هر دو سوي اين ماجرا براي افرادي كه به دور از هيجانات، مسائل را تحليل مي‌كنند اين واقعيت را نمايان مي‌كند كه احتمال وقوع جنگ بالا نيست. از سوي ديگر، به نظر مي‌رسد كه براي طرفين مشخص است كه مخاطب اصلي گفت‌وگوها چه كسي است و چه مي‌گويد. در شرايط فعلي اين شخص رهبري است كه در وسط ميدان تعيين راهبردها قرار دارند و موضوعات مد نظر خود را به وزير خارجه ابلاغ مي‌كنند و وزير خارجه آنها را به طرف مقابل منتقل مي‌كند. در اين ميان رييس‌جمهور و دولت اختيار و مسووليتي ندارند. در تيم حاكم بر امريكا هم محوريت كار در دست شخص ترامپ است. وزير خارجه و مشاور امنيت ملي امريكا و ديگران تعيين‌كننده نيستند. اينكه در دو طرف ماجرا، مشخص است كه چه كساني تصميم‌گير هستند و مسووليت در اختيار چه كساني است، صحنه را روشن‌تر كرده است. اين روند باعث مي‌شود تحليلگراني كه به دور از هيجانات، موضوعات را تحليل مي‌كنند احتمال وقوع جنگ را بسيار كم بدانند.

‎ اينكه رئوس تصميم‌گير دو كشور بر امر مذاكرات نظارت دارند آيا احتمال دستيابي به يك توافق پايدار را بيشتر نمي‌كند؟

شخصا معتقدم احتمال اينكه در ماه‌هاي آينده شاهد ديدار و گفت‌وگوي مستقيم ميان ترامپ و رهبري باشيم از احتمال وقوع جنگ بيشتر است. يعني احتمال يك چنين ديداري كه در نگاه اول بعيد به نظر مي‌رسد از احتمال وقوع جنگ بيشتر است. اما در عين حال با توجه به اينكه جنگ يك رخداد خانمانسوز است، اندك احتمال وقوع آن هم نگران‌كننده است. نمي‌شود انتظار داشت تحليلگراني كه در بطن صحنه گفت‌وگوها عامليت ندارند و صرفا شاهد رخدادها هستند، نگران جنگ و تنش و درگيري نباشند. اين نگراني‌ها به دليل خطرات وقوع هر جنگي طبيعي است. معتقدم تصميم‌گيران بايد به اين نگراني‌هاي فرساينده هم توجه كنند، چرا كه تداوم آن مي‌تواند مخرب باشد.

‎ تفاوتي كه اين دور از مذاكرات با دوره قبلي در 2015 دارد، تغيير نگرش كشورهاي منطقه‌اي مانند عربستان، مصر، اردن و... است. در دوره قبل اغلب اين كشورها مخالف برجام بودند اما امروز از هر نوع توافقي ميان ايران و امريكا حمايت مي‌كنند. اين تغيير نگرش را چطور مي‌توان تحليل كرد؟

به هر حال ايران از نظر نظامي يك كشور مقتدر است. كشورهاي همسايه هم به اين اقتدار اذعان دارند. اراده محكمي هم در سطح رهبري مشاهده مي‌شود. هم توان نظامي ايران بالاست و هم اراده محكمي در داخل وجود دارد. اين روند باعث شده تا كشورهاي منطقه از ايران حساب ببرند. از آنجا كه توافق مناسب بين ايران و امريكا، مي‌تواند نگراني‌هاي آنان را كاهش دهد، اين كشورها اكنون خواهان اين توافق هستند. چرا كه وضعيت موجود براي آنها هم فرساينده است. بنابراين توافق بين ايران و امريكا همه طرف‌ها را به جز اسراييل خوشحال مي‌كند. اسراييل رژيمي عزيزكرده امريكا و به‌شدت زياده‌خواه در منطقه است كه قدرت امريكا را به رخ رقباي منطقه‌اي خود مي‌كشد. هيچكدام از كشورهاي منطقه از اسراييل دل خوشي ندارند، هرچند برخي ناچار شده‌اند آن را تحمل كنند. ايران اما چنين نيست. معتقدم قرباني اصلي هرگونه توافقي ميان ايران و امريكا رژيم اشغالگر قدس به خصوص شخص نتانياهو خواهد بود. به همين دليل تنها كشوري كه خواهان توافق ميان ايران و امريكا نيست، اسراييل است. همين امر براي برخي نيروهاي داخلي كه مخالف مذاكره و توافق ميان ايران و امريكا هستند درس‌هاي بسياري دارد. اينكه تا چه حد مواضع و مطالبات آنها با اسراييل همسو است، هويت آنها را آشكار مي‌سازد.

‎ تمامي طرف‌هاي اثرگذار امروز مي‌دانند كه نظم تازه‌اي در خاورميانه شكل گرفته است. در اين اتمسفر تازه، ايران چگونه مي‌تواند نقش خود را بازيابي و تثبيت سازد؟

اگر ايران بتواند ابتكار عمل را براي رسيدن به يك توافق سازنده به دست بگيرد، مي‌تواند جايگاه خود را در منطقه و جهان به‌شدت ارتقا دهد. همانطور كه ترامپ هم بارها بر اين تاكيد كرده كه خواهان آن نيست كه ملت ايران تضعيف شود. اين امر ناشي از نگاه استراتژيكي است كه امريكا به موقعيت سوق‌الجيشي ايران دارد. همانطور كه در عرصه سياست داخلي رهبري مهار چند جانبه‌اي را بين جناح‌هاي مختلف اعمال مي‌كنند در سطح بين‌الملل هم امريكا به عنوان يك قدرت جهاني، مهار چندجانبه‌اي را ميان قدرت‌هاي منطقه‌اي اعمال مي‌كند. در دورنماي مد نظر امريكا، ايران نمي‌تواند و اساسا نبايد ضعيف باشد. ايران بايد يك كشور قوي و داراي يك ملت قوي باشد تا بتواند در موقعيت استراتژيك خود اثرات مثبتي در نظم منطقه‌اي به جاي بگذارد. امريكا پس از فراز و فرودهاي فراوان متوجه شده كه بايد اين موقعيت ايران را به رسميت بشناسد. در صورتي كه ايران در يك چنين جايگاهي قرار بگيرد و قدرت منطقه‌اي و ژئوپلیتيك خود را داشته باشد منطقه هم توازن لازم را پيدا مي‌كند. تا زماني كه ايران اين جايگاه را نداشته باشد، منطقه هم روي ثبات را نمي‌بيند. ثبات منطقه‌اي هم براي همه كشورهاي منطقه مناسب است. تنها كشوري كه نگران ثبات ناشي از قدرت ايران است، اسراييل و شخص نتانياهو است. وگرنه امريكا هم در بلندمدت نقش و جايگاه ژئوپلیتيك ايران را و قدرتي كه بايد از آن برخوردار باشد را به رسميت مي‌شناسد.

‎ شما در بخشی از صحبت‌هايتان به همسويي مواضع طيف‌هاي راديكال ايران و مواضع اسراييل اشاره كرديد. طي روزهاي اخير با افزايش اميدواري‌ها به توافق ميان ايران و امريكا، روزنامه كيهان در خصوص ترور ترامپ صحبت‌هايي را مطرح كرده كه بازخوردهاي منفي بسياري حتي ميان اصولگرايان پيدا كرده است. درباره مشكلاتي كه اين جريانات تندرو ممكن است براي منافع ملي ما داشته باشند، توضيح مي‌دهيد؟

‎اين افراد و گروه‌ها هرگونه ثبات و آرامش و كاهش تنش را براي زيست خود نامناسب مي‌دانند. مجموعه جريانات راديكالي كه بحران‌زا هستند، ثبات و آرامش را در حكم خفگي خود مي‌دانند. آنها به دنبال شرايطي هستند كه بتوانند در آن موجوديت خود را حفظ كنند. تداوم موجوديت آنها در شرايط تنش و بحران امكان‌پذير است. اگر احساس كنند، شرايط به سمت آرامش مي‌رود به دست و پا افتاده و بحران‌سازي مي‌كنند. اما من معتقدم مقاله اخير كيهان معني ديگري در بطن خود دارد. با توجه به اينكه حسين شريعتمداري از پشت صحنه مناسبات قدرت تا حدي خبر دارد، احساس كرده است، اوضاع به سمت توافق و آرامش مي‌رود، بنابراين دست به يك چنين اقدام بحران‌سازي زده است. مقاله كيهان را مي‌توان نشانه‌اي از وجود حركت به سمت توافق و تفاهم تلقي كرد. با افزايش احتمال دستيابي به توافق و ثبات بايد منتظر بحران‌هاي جدي‌تري از سوي عوامل تندرو باشيم.

از رهبري نظام اين انتظار مي‌رود كه در كنار تدبير امور به بحراني كه ممكن است اين طيف‌ها توليد كنند توجه كنند تا مبادا با تحريكات و اقدامات تندروها جنگ ناخواسته بر كشور و‌ مردم تحميل شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون