• 1404 دوشنبه 18 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6012 -
  • 1404 دوشنبه 18 فروردين

روايت دوم: به سوي جنگ

مرتضي ميرحسيني

روس‌ها نه ترسناك بودند و نه شكست‌ناپذير. حداقل تا پيش از جنگ‌هاي قفقاز نه كسي از آنان مي‌ترسيد و نه شكست دادن‌شان را ناممكن مي‌ديد. ذهنيتي كه بعد از تركمانچاي شكل گرفت و در سال‌هاي ضعف و انحطاط پس از آن تقويت شد، بر روايت‌هاي تاريخي آن دوره سايه انداخت و اين تصوير را شكل داد كه قاجارها حتي پيش از درگيري نظامي با روسيه، محكوم به شكست بودند و با هيچ تدبير و كوششي از پس مقابله با دشمن و حفظ قلمروی خودشان برنمي‌آمدند. به تعبيري بازنده بودند و هم جنگ و هم سياست را باختند. اين تصوير، هم علل و عوامل موثر بر پيروزي و شكست در نبردها - به‌ويژه نبردهاي آن روزگار - و هم مشكلات فراواني را كه روس‌ها در آن مقطع تاريخي هم در داخل كشورشان و هم در جبهه اروپا درگيرش بودند، ناديده مي‌گيرد و فقط و فقط ناتواني و سستي و گاهي هم «خيانت» قاجارها را پررنگ مي‌كند.
اين واقعيت را هم به حاشيه مي‌برد كه قاجار، چه در جنگ اول و چه در جنگ دوم، در چند نبرد به پيروزي رسيدند و در چند نبرد ديگر نيز تا يك قدمي شكست دشمن پيش رفتند. البته كه درنهايت شكست بدي خوردند و بخشي از قلمرويي را كه آقامحمدخان براي‌شان به ارث گذاشته بود از دست دادند، اما اين شكست - هرچقدر هم سنگين و پرهزينه - نه گريزناپذير و نه از پيش قطعي بود. اينجا نيز مثل همه ماجراهاي ديگر، مجموعه‌اي از علل و عوامل كنار هم قرار گرفتند و فرجام نهايي را رقم زدند. از نيروهايي كه در خط نخست درگيري‌ها مي‌جنگيدند درست و كامل پشتيباني نشد و ميان فرماندهان و سركردگاني كه در جبهه‌هاي چندگانه مستقر بودند - و با هم رقابت و هم‌چشمي و گاهي دشمني داشتند - هماهنگي لازم شكل نگرفت. بدتر از همه اينكه دربار قاجار كه شاهي بي‌اراده بر آن حكومت مي‌كرد و جمعي چاپلوس دورش را گرفته بودند برآورد روشني از هزينه‌هاي سياسي و مالي شكست نظامي نداشت. بلاهت آميخته به تكبري كه در برخي روايت‌هاي تاريخي به فتحعلي‌شاه نسبت مي‌دهند - و در ادامه به آنها مي‌رسيم - بر همه دستورات و تصميم‌هاي او تاثير مي‌گذاشت و فرصت‌ها را از ما مي‌گرفت و به دشمن تقديم مي‌كرد. به گفته برخي ناظران خارجي، شاه در عالم هپروت سير مي‌كرد و اصلا واقعيت‌ها را نمي‌ديد. حتي در آغاز سلطنت خود و در مواجهه با چند ناآرامي در گوشه و كنار كشور، به تهديدهاي خارجي بي‌اعتنا ماند و ذهنیتش را به پيش‌بيني خطرات احتمالي مشغول نكرد. گاوين همبلي مي‌نويسد كه فتحعلي‌شاه و بيشتر درباريانش - متفاوت با آقامحمدخان - بعيد مي‌ديدند كه روس‌ها حق حاكميت ايران بر قفقاز را به چالش بكشند و ادعاهايي فراتر از آزادي تجارت درباره آن نواحي داشته باشند.
در بدبينانه‌ترين پيش‌بيني‌هاي‌شان به درگيري‌هاي مرزي با همسايه شمالي و نافرماني خان‌هاي محلي در آن منطقه فكر مي‌كردند و تدبيرشان هم احتمالا اين بود كه مشكلات را با امضاي قراردادي منصفانه با روس‌ها، به خير و خوشي و با كمترين هزينه ختم مي‌كنند. اما چنان كه منوچهر اسكندري مي‌نويسد: «روس‌ها علاقه‌اي به قراردادهاي همكاري دوجانبه با ايرانيان نداشتند. از اراضي تحت حاكميت ايران در جنوب قفقاز هرچه را مي‌خواستند درصدد تصاحبش بودند. در مورد بقيه اراضي هم ترجيح مي‌دادند موقعي كه فتوحات‌شان را انجام دادند از موضع بالا وارد مذاكره شوند.» نيز ناگفته نماند، هستند كساني كه معتقدند - و استدلال‌هايي هم دارند - دومين شاه قاجار آنقدرها هم پرت و بي‌خبر از همه ‌چيز نبود و در حد خودش مي‌دانست دير يا زود، در جنگي سخت با روس‌ها مواجه مي‌شود. شايد واقعا چنين باشد. شايد او هم خطر را احساس كرده بود. اما باز هم نمي‌شود انكار كرد كه چه پيش از جنگ و چه در سال‌هاي كارزار، تصميمات بد و نادرست زيادي گرفت و بارها پشت قواي درگير با دشمن را خالي كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون