خدمات آموزشي و حمايتهاي انگيزشي
شبنم حيراني٭
نظام آموزشي ما در فراز و فرودهاي سياستها، رويكردها و روشهاي متنوع همواره چوب مديريت مبتني بر آزمايش و خطا را خورده است. اين نگرش و رويكرد كه دچار روزمرّگي نيز هست موجب شده تا بيثباتي نظام آموزشي ما را آسيبپذيرتر كند؛ بيثباتياي كه در ابعاد مختلف اثرات منفي و مخربي را بر جاي گذاشته است.
يكي از پيامدهاي اين مساله ارايه و اجراي طرحهاي متعدد و متنوع كه در هر دوره بنا به سليقههاي افراد و تيمهاي مختلف صورت ميگيرد، است؛ طرحهايي كه پشتوانه كارشناسي چنداني نداشته و با واقعيتهاي نظام آموزشي و نيازهاي كودكان و نوجوانان و اولويتهاي جامعه ما چندان سازگاري ندارد.
يكي از مقولههايي كه متاثر از اين مساله است موضوع نيروي انساني است؛ موضوعي كه در دولت جديد و در تيم دكتر فاني تحت عنوان ساماندهي نيروي انساني به عنوان يكي از اولويتهاي برنامه دولت مطرح شده است.
اعلام اين موضوع به عنوان يك اولويت فينفسه قابل ستايش است اما منوط به آنكه مانند برنامهها و اولويتهاي گذشته گرفتار رويكرد غيركارشناسي و دچار روزمرّگي نشود.
مقوله نيروي انساني به دلايل مختلف در آموزشوپرورش از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ نخست اينكه موضوع كاري اين نيرو يعني تعليم و تربيت موضوع مهم، حساس و حياتي است و دوم اينكه حجم گستردهاي از كاركنان دولت را شامل ميشود. بنابراين فرآيند جذب، نگهداري و ارتقاي اين نيرو كار بسيار پيچيدهاي است كه مديريت ويژهاي را طلب ميكند.
ساماندهي نيروي انساني در دو بعد كمي و كيفي بايد مورد توجه مسوولان آموزش و پرورش باشد. در نگاه نخست به نظر ميرسد به دليل ضعف مديريت منابع انساني، آموزش و پرورش بيش از كميت نيرو از فقر كيفي نيروي انساني رنج ميبرد؛ فقري كه كيفيت آموزشي را متاثر ساخته و اعتماد عمومي به نظام رسمي آموزشي را به شدت كاهش داده است.
در حال حاضر حدود يك ميليون فرهنگي شاغل، به ارايه خدمات آموزشي مشغول هستند. اين نيروها در قالب نيروهاي رسمي، پيماني، قراردادي و خريد خدمتي و حقالتدريس در مناطق مختلف حضور دارند.
بيترديد امنيت شغلي مهمترين فاكتور در ايجاد انگيزش است كه متاسفانه به جز نيروهاي رسمي نيروها احساس ناامني شديدي دارند. اين ناامني در طول سالهاي گذشته چنان فضاي آموزش و پرورش را متاثر ساخته كه بحران ناشي از آن به خارج از اين حيطه كشيده شده است. تجمعهاي پيدرپي در سالهاي گذشته و ماههاي اخير گواه اين واقعيت است. از نيروهاي پيشدبستاني گرفته تا معلمان حقالتدريس مقاطع مختلف تا نيروهاي خريد خدمتي و قراردادي، كه هر كدام مشكلات خاص خود را دارند اما در احساس ناامني، همه آنها مشترك هستند.
ارايه خدمات آموزشي با كيفيت در مدارس دولتي و غيردولتي نيازمند نيروهاي باانگيزه است؛ انگيزهاي كه با حمايتهاي اداري و مالي بايد ايجاد شود. معلماني كه از فرداي شغلي خوداطمينان ندارند چگونه ميتوانند با علاقه و انگيزه كار كنند.
البته ناگفته نماند كه حمايتهاي انگيزشي براي ارايه خدمات آموزشي محدود به حمايتهاي اداري و مالي نيست، تقويت علاقه و تعلق صنفي و كاري و توجه به كرامت انساني و ارزشهاي حرفهاي شغل معلمي حلقه مفقوده ديگري است كه ضرورت دارد موردتوجه قرار گيرد.
٭ كارشناس ارشد مديريت آموزشي و مدير نمونه كشوري