موسيو شيطان: الو برج مراقبت؛ من كاپيتان شيطان هستم و از پرواز قوي 747 صحبت ميكنم.
عمو حسام: بگو ببم جان. ميخواي بشيني كجاي دلم آخه؟ هنوز قبليها سر دلم موندن كه.
موسيو شيطان: نه نميتونم بشينم. اين جا يك هواپيماربا داريم. خيلي هم حرفهاي است. از اين مميزهاي به قول بهرام شفيع چغر و بد بدن.
عمو حسام: كي هست؟
موسيو شيطان: اسمش را كه نميگه اما انگار قبلا چهل و پنج تايي فيلم ِ ساخته شده پر داده. چپش پره. از اين صاحب رزومههاست.
عمو حسام: اي بابا. حالا چي ميخواد؟
موسيو شيطان: ميگه بايد صحنههاي زيادي را حذف كنيم.
عمو حسام: مگه پروازت صحنه داشت؟
موسيو شيطان:نه بابا. اما اين جوري نه خلباني تو فيلم ميمونه نه مهمانداري. حتي مسافرها هم مميزي ميشن.
عمو حسام: پس ديگه كي ميمونه؟
موسيو شيطان:هيچي فقط يك تيتراژ داريم كه به پرواز خوش آمديد و راههاي خروج از اين طرفه و تمام.
عمو حسام: همين؟ حالا خوبه راه خروج داره
خانم باجي: چي دارين ميگين دو ساعته؟ كدام هواپيما را دزديدن؟
عمو حسام: هيچي خانوم باجي جان. موسيو رفته ارشاد دنبال رفع توقيف فيلم كوتاهش. منتها فيلمش را توقيف كردن.
خانم باجي: خب؟ چه ربطي داره به هواپيماربايي؟
عمو حسام: آخه رييس سازمان سينمايي گفته توقيف فيلم شبيه هواپيماربايي است.
مادموازل ناتو: با اين حساب چون فيلمنامه من هم توقيف شده و به ساخت نرسيده معنياش اينه كه هواپيمام ناپديد شده؟
خانم باجي: از اون بدتر اينه كه اينجوري سينماي ايران را ميشه با توپولف مقايسه كرد.
مادموازل ناتو: تماشاچيان سينما هم لابد مردم به گروگان گرفته شده در هواپيماي ربوده شده هستند.
عموحسام: ارتباط ما با قوي 747 قطع شد. خدا رحمتش كنه.