طرف اصلي ما امريكاست
محمدجواد حقشناس
رهبري انقلاب در ديدار با هياترييسه و نمايندگان مجلس خبرگان مروري بر برنامه جامع هستهاي (برجام) و شرايط بعد از اين موافقتنامه بسيار مهم و تاريخي داشتند كه داراي اهميت خاص و تاثيرگذاري در اين موافقتنامه خواهد بود. در ابتداي سخنان ايشان شاهد تقسيمبندي دو منظومه فكري متعارف هستيم كه هر كدام ويژگيهاي اختصاصي خود را دارا هستند. نظام سلطه كه ادبيات ويژه خود را دارد و توصيه ايشان به مخاطبين و ديگر مسوولان اين بود كه نبايد اسير و همرنگ كليشههاي رايج و اختصاصي اين ادبيات شد. مهمترين واژگان كليدي اين ادبيات و تعاريفي كه در برابر آن قرار ميگيرد واژگاني چون تروريسم و حقوق بشر قلمداد ميشود. در اين ادبيات حملات بيوقفه و شش ماهه به مردم يمن يا كشتن مردم بيگناه غزه تروريسم شناخته نميشود اما دفاع مشروع نيروهاي مقاومت در لبنان و فلسطين معادل تروريسم ارزيابي ميشود. در ادبيات نظام سلطه سركوب مردم بحرين براي استيفاي حقوق بديهي و اساسيشان، از جمله حق راي، حقوق بشر شناخته نميشود و ترور دانشمندان هستهاي كشورمان را تروريسم نميدانند. در مقابل اين منظومه فكري، منظومه فكري جمهوري اسلامي قرار دارد كه اركان اين منظومه نفي ظلم، استكبار، استبداد و اهميت دادن به عزت ملي و اسلامي دانسته شده و تاكيد بر استقلال فكري، سياسي و اقتصادي بخشي ديگر از اين منظومه فكري را شكل ميدهد. از ديگر اجزاي اين منظومه فكري ميتوان به سبك زندگي، نوآوري، همافزايي و اتحاد ملي اشاره كرد. ايشان استقلال را بخشي از آزادي برشمرده و كساني كه استقلال را نفي ميكنند را مخالف آزادي قلمداد كردهاند. در اين نگاه شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي در بردارنده ارتباط منطقي بوده و اين سه مفهوم به نوعي مقوم و مويد يكديگرند و اساسا نميتوان جمهوري اسلامي را فرض كرد كه دو ستون اصلي استقلال و آزادي جايگاهي نداشته باشند. تاكيد ايشان بر اين جمله كه استقلال همهجانبه و آزادي فكري و عملي هر دو از پايههاي اساسي منظومه فكري نظام جمهوري اسلامي هستند، يكي از فرازهاي مهم اين سخنراني محسوب ميشود. اين نظام فكري زمينهساز خودباوري و حركت بالنده و رو به جلو براي كشور و ميهنمان خواهد بود و عليالقاعده افق مورد نظر نظام اسلامي كه در سند چشمانداز نيز مورد تاكيد و توجه قرار گرفته است رسيدن به ايراني توسعهيافته و پيشرفته در ابعاد دانش و پژوهش، صنعت و فناوري بوده كه در عين حال برخوردار از معنويت و به دور از سلطهگري و سلطهپذيري باشد و براي رسيدن به ايران مورد نظر تاكيد بر تواناييها، قابليتها و استعداد جوانان باايمان و نخبگان كشور و استفاده بهينه از ظرفيتها و ثروتهاي خداداد به ويژه نيروي انساني پرتوان و آينده نگر در كنار منابع طبيعي سرشار از مواهب و منابعي است كه بيتوجهي به آن نوعي كفران نعمت به حساب خواهد آمد. ايشان در فراز دوم سخنان خود با صراحت و شفافيت بيشتري به برنامه جامع هستهاي ورود كرده و محورهاي مشخصي را خطاب به مسوولان و مخاطبان ايراني از يكسو و طرفهاي مذاكرهكننده از سوي ديگر بيان كردند. در صدر سخنان ايشان به صراحت بيان شده است كه طرف اصلي ما در مذاكرات امريكاست و اين بيان حاكي از آن است كه ضمن مهم شمردن ديگر اعضاي گروه مذاكرهكننده 1+5 وزن اصلي و تعيينكننده در مذاكرات طرف امريكايي بوده و به نظر ميرسد اين بيان پيامي روشن را با خود به همراه دارد و در ذيل اين عنوان محورهايي به روشني مورد تاكيد و توجه قرار ميگيرد.
1- مسوولان امريكايي خيلي بد حرف ميزنند. ايشان در گذشته نيز بارها از نحوه ابراز سخنان و موضعگيريهاي مقامات امريكايي گلايه خود را بيان كرده و اين چندمين بار است كه اين موضوع را به آنها گوشزد ميكنند. عليالقاعده در ديپلماسي و گفتوگو به ويژه زماني كه منافع طرفين و برخي از سياستهايي كه تاثيراتي بيش از مرزهاي طرفهاي مذاكرهكننده را دربرميگيرد و همه در تلاشند تا به نحو مناسب به نتيجه برسند توجه به لحن و استفاده از كلمات و جملاتي كه موجبات آزردگي طرف مقابل را در پي داشته باشد يا موجب سوءتعبير شود عملي در چارچوب ديپلماتيك به حساب نميآيد و حتي آثار زيانبار آن در مذاكره و نتايج آن ممكن است كه اثرات تخريبي قابلتوجهي را در پي داشته باشد يا موجبات سوءاستفاده موفقيت آن مذاكرات را به دنبال داشته باشد.
بجاست كه مسوولان اصلي امريكايي به ويژه رييسجمهور، وزير خارجه و ديگر مقامات حاضر در مذاكرات به اين مهم بيش از پيش توجه كنند. از سوي ديگر طرف ايراني به ويژه مقامات مسوول در قوه مجريه و وزارت امور خارجه نيز موظفند تا در قبال اين سخنان موضعگيري مشخص كرده تا تكليف اينگونه سخنان روشن شود.
2- تاكيد مقامات امريكايي بر حفظ چارچوب تحريمها پذيرفته نيست. اگر قرار بر حفظ چارچوب تحريمها بود هدف از مذاكرات مخدوش ميشد. ايشان به صراحت بيان ميكنند كه هدف اصلي از حضور ايران در اين مذاكرات برداشته شدن تحريمها بود و حتي اگر در جايي گروه مذاكرهكننده ايراني كوتاه آمدند يا امتيازي به طرف مقابل داده شده است براي برداشته شدن سد تحريمها بوده است، معناي ديگر اين سخنان اين است كه اگر تحريمها برداشته نشود معاملهاي در كار نخواهد بود.
3- اشاره رهبري به دعواي داخلي امريكاييها مبين اين نكته است كه سياستگذاران امريكايي در خصوص برجام داراي اختلاف نظر اساسي بوده و اختلافاتشان مبتني بر اختلاف ديدگاه يا اختلاف منافع است، در اين حوزه شك و ترديدي وجود ندارد.
4- توصيه ايشان به مقامات جمهوري اسلامي و به ويژه مسوولان وزارت امور خارجه اين است كه اعلام نمايند دادن پاسخ به سخنان طرف امريكايي ضروري و در چارچوب ديپلماتيك بايد مورد توجه قرار گيرد زيرا عدم پاسخگويي ممكن است به تاييد نظرات ابرازي آنان منتهي شود.
5- از منظر ايشان اين جمله بار ديگر مورد تاكيد قرار گرفت كه تحريمها بايد برداشته شود و اين تحريمها با تعليق نبايد جايگزين شود. زيرا تعليق هيچگاه مد نظر جمهوري اسلامي نبوده است.
6- در صورتي كه تعليق جايگزين رفع تحريم شود در مقابل آن جمهوري اسلامي در يك اقدام مقابلهجويانه به سمت تعليق تعهدات خويش خواهد پرداخت. اين تعليق شامل توقف غنيسازي بيش از پنج درصد يا فعاليت سايت فردو يا تاسيسات آب سنگين اراك خواهد بود.
7- تاكيد مجدد بر اينكه جمهوري اسلامي تواناييهاي شناخته شده و ناشناخته خود را توامان دارد و به نفع مذاكرهكنندگان غربي است كه درگيريهاي سياسي و اقتصادي و امنيتي خود را در حوزههاي راهبردي به ويژه سياستهاي منطقهاي را به گونهاي تنظيم كنند كه تقابل بيجهت و ناروايي كه در اين سالها با پايگاه مقتدرانه و رفيع جمهوري اسلامي در منطقه به خود گرفته است را اصلاح كنند و بدانند ايران از زماني كه تاريخ ايران به ياد دارد در اين منطقه جايگاهي رفيع، تاثيرگذار و غيرقابل چشمپوشي داشته است و به جاي اينكه نيروي خود را صرف كاهش توان اين قدرت بزرگ تاريخي و تضعيف مردمان اين كشور كنند، بهتر است از ظرفيت تاريخي و قدرتمندي ايران در جهت حل بحرانهاي منطقه به ويژه مبارزه با تروريسم بهره جويند و با در نظر گرفتن ايران راهي ديگر را جايگزين تقابل و دشمني با ايران و ساكنان بافرهنگش انتخاب كنند.